تبیان، دستیار زندگی
از نقاشی های دوره ساسانی اثر کاملی باقی نمانده ولی می توان سنت تصویرسازی این دوره را از بعضی قطعات بازمانده از دیوارنگاری پیگیری کرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیوارنگاری ساسانی و سنت تصویرگری

از نقاشی های دوره ساسانی اثر کاملی باقی نمانده ولی می توان سنت تصویرسازی این دوره را از بعضی قطعات بازمانده از دیوارنگاری پیگیری کرد.

سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان

نقاشی ساسانی

صحنه شکار، نقاشی دیواری، شوش، سده چهارم میلادی

هنر ساسانی در نقاشی دیواری نیز نسبت به اعصار قبل پیشرفت قابل ملاحظه ای  داشت. با توجه به ساخت بناهای عظیم و کاخ های باشکوه، لزوم تزئین دیوارها امری اجتناب ناپذیر بود. هنرمندان ساسانی از چند تکنیک برای تزئین بنا استفاده کردند: گچبری، نقاشی و موزائیک کاری.این نوشتار به معرفی شاخص ترین نمونه های برجای مانده از تمدن ساسانی تعلق دارد؛ اما قبل از ورود به مبحثِ نمونه آثار، لازم است ویژگی های بصری این آثار ذکر شود:

نخست آنکه به پیروی از هنر تصویرگری دیواری در دوره های قبلی خصوصا اشکانی، این تصاویر نیز دارای کیفیتی در موضوعات باشکوه و شاهانه هستند.دوم تکنیک این دیوارنگاره ها، استفاده از رنگ های  تخت، بدون سایه روشن و پرداخت رئالیستی، همراه با دورگیری های تیره است. خطوطی که برای دورگیری بکار رفته دارای ارزش خطی است و با زخیم و نازک شدن تلاش در نمایش حجم دارد.عدم عمق نمایی ویژگی سوم این نقاشی هاست که به واسطه سطوح رنگ تخت تشدید می شود.

نقاشی ساسانی

جنگ سواران، نقاشی دیواری، دورااوروپوس، سده سوم میلادی

ویژگی چهارم این تصاویر استفاده از تزئینات و جزئی نگری است؛ اکثر البسه با نقوش و ظرافت کاری پرداخت شده اند و در تزئینات نوعی واقع نمایی رعایت شده است؛ بدین معنا که برخی نقوش البسه، شباهت کاملی با سنتها و نقوش پارچه های بجای مانده از ساسانی دارند.

مانند دوره پارتی، موضوع اصلی و تکرار شونده بزمهای شاهی و خصوصا نقش های شکارگاه های پادشاهی است. تصاویر از کیفیتی پویا برخوردارند و اصولا حالت حرکت -چه در حیوانات وحشی و چه سوارکاران- تصویر شده است. در کنار این تصاویر، بارعام های نیز از مجالس شاهانه تجسم شده اند که با به دلیل نوع نشستن و حالت های گفتمان بین دو تن، کیفیتی پویا دارند.

ویژگی ششم در نوع تجسم صورت هاست که شاید به تقلید از هنر رومی، سه رخ تصویرگری شده اند. این نوع تصویر به واقع تغییری نو در نگرش ساسانی است و تا قبل از آن تلاشی برای بعد نمایی در چهره صورت نمی گرفت و چهره ها عمدتا نیمرخ و یا تمام رخ تجسم می شد.

نقاشی ساسانی

نبرد سوارکار و اژدها، (احتمالا جنگ رستم و اژدها)، بخشی از دیوارنگاره پنجکنت

علاوه بر تمام این ویژگی ها تأثیرات دو تمدن در نقاشی ها آشکار است: اول تمدن هندی از نظر نوع تصویرگری پیکره های نشسته و دوم تمدن رومی مانند تجسم خدایان یونانی (پوزئیدون و هرمس) در کنار پاشاهان ساسانی.

حال با توجه به این توضیحات به بررسی برخی از تصاویر برجای مانده از ساسانی خواهیم پرداخت*:

قطعاتی از دیوارنگاری در دامغان کشف شده ، ولی به قدری ناکافی است که نمی توان درباره کیفیت این دیوارنگاری بحث کرد؛ اما از سبک نقاشی دیواری ساسانی در افغانستان نمونه های کاملی به دست آمده است.(آژند، 1389، 35)
یکی از این نمونه ها در جایی به نام "دختر انوشیروان" پیدا شده که دیوارنگاری عظیمی بوده است (بوسایلی و شراتو، 1376، 88). این دیوارنگاری صحنه ای از بار عام را به تصویر کشیده که بخش بیشتری از آن آسیب دیده ولی تصویر شاهزاده ای نشسته بر تخت به همراهی دوتن از ملازمانش باقی است. این تصویر با خطوط موکد و کلیه لوازم ضروری نقاشی دیواری اجرا شده است. حالت چهره پیکره ها تمام رخ است و ترکیب بندی آن طوری سامان یافته که طرح به راحتی از فاصله ای دور قابل رویت است.(آژند، 1389، 35)

نقاشی ساسانی

حرکت سفرا، نقاشی از قصری در محوطه افراسیاب، قرن هفتم میلادی

در دیوارنگاره های بامیان و کاکراک (Kakrak) نیز تصویر بودیساتواها دارای خصوصیت ایرانی است به خصوص پیکره شکارچی درباری در کاکراک که به سده پنجم و یا ششم میلادی تعلق دارد. ویژگی های آن کاملا ایرانی و ترکیب بندی های آن یکپارچه و منسجم است. پیکره ها طوری قرار گرفته اند که حالت قرینه پیدا کرده اند. نوارهای مقدس در آنها گرچه شکل سنگینی یافته ولی با نقوش خطی اجرا شده و با نمادهای دوره ساسانی نظیر خورشید و ماه تلفیق یافته است. (آژند، 1389، 35)
 "تأثیر هنر ساسانی که احتمالا از پایان قرن سوم شروع شده در درجه اول در جزئیات گوناگون تزئین و پس از آن در شمایل نگاری ، جامه ها و حتی سبک نقاشی چهره نموده است." (هالاید-گوتس، 1376، 27).
هاکین (Hackin) در یک صومعه کوچک فندقستان، در بین بامیان و بلگرام، مجموعه ای از نقاشی ها و پیکرتراشی ها را کشف کرد. دیوارهای آن آکنده از نقاشی بوده و جزئیات جامه ها و مشخصات دیگر پیکره ها دقیقا ایرانی است. (همان، 38-40).
جزئی نگری و دقت در خطوط و طراحی های مرکب خطی و چهارچوب گرد، مربع و زاویه دار محیط بر ترکیب بندی ها، از ویژگی های بارز هنر دیوارنگاری ساسانی بوده است. در خرابه های تیسفون و به خصوص در خرابه های حمام ها و جاهای مختلف آن ، دیوارنگاری هایی کشف شده که به سبب پراکندگی نمی توان تصویری گویا از ترکیب بندی های آنها به دست داد.(آژند، 1389، 35)

نقاشی ساسانی

صحنه مهمانی، قسمتی از نقاشی پنجکنت، قرن هفتم میلادی

اما در یکی از اتاق ها گروهی از پیکره ها با جامه های پر نقش و نگار و دست های برافراشته ، بر روی لایه ای گچ و با رنگهای روشن قرمز، زرد، اخرایی، سبز، آبی و قطعاتی از طلاکاری پیدا شده است. در یک از قطعات که امروزه در موزه برلین محفوظ است، پرنده ای باخطوط سیاه روی یک زمینه آبی نقاشی شده است و در یک قطعه دیگر پیکره ای با چهره روبه رو، تمام قد و با چشمان درشت و بادامی و ریش توپی سیاه نقش خورده است. (Morgenstern.1973, 19) آمیانوس مارسلینوس در سده چهارم میلادی از دیوارنگاره های شاپور دوم و از موضوعات دلنشین آن یاد کرده است، موضوعاتی چون شکار، نبرد و درگیری که در تالارهای کاخ سلطنتی سلوکیه در ساحل دجله وجود داشته است (بوسایلی و شراتو، 1376، 79-80).
شواهد باستان شناختی در شوش نیز نشان از یک دیوارنگاری عظیم دارد که صحنه شکار در آن بازنمایی شده است و ظاهرا به اوایل سده چهارم میلادی تعلق دارد. در این صحنه دو نفر سواره گله ای از گرازان و آهوان را برای شکار تعقیب می کنند و این صحنه شبیه نقش برجسته دیوار طاق بستان است. (آژند، 1389، 3٦)

نقاشی ساسانی

بودیستوا زیبا،دیوارنگاره بامیان افغانستان، سده پنجم و ششم میلادی

"پیکره ها با خطوط سیاه مشخص شده و رنگها بدون سایه روشن ، تخت است و در آن از حجم نمایی خبری نیست." (همان 80).
در شهر دورااوروپوس  نیز دیوارنگاره ای از دوره ساسانی وجود دارد که صحنه نبرد را نشان می دهد؛ البته جز خطوط اصلی چیزی از آن باقی نمانده است و ظاهرا متعلق به دوره شاپور اول است و صحنه های جنگ هم ارتباطی با یکدیگر ندارند. تاثیر سبک ساسانی در حالت تاخت اسب با پاهای کشیده و تقریبا افقی کاملا آشکار است. (فون گال، 1378، 86-85)
قطعاتی چند از دیوارنگاری در ایوان کرخه و با کیفیت بسیار پایین کشف شده است و به احتمال به دوره کاوش های حاجی آباد در نزدیکی دارابگرد در جنوب ایران هم دیوارنگاره هایی کشف شده و در آنها نقوش پیکره ای نقش خورده است. (Azarnoush,1983, 172F)

*پی نوشت: تلخیص از کتاب نگارگری ایران،یعقوب آژند، جلد اول، ١٣٨٩، انتشارات سمت