«در آغوش درخت» امید را به جهان منتقل کند؟
انتخاب فیلم نماینده ایران برای اسکار همیشه با بحثها و جنجالهایی همراه بوده و امسال نیز با انتخاب فیلم «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجهپاشا، این جنجالها دوباره از سر گرفته شدند.
به نظر میرسد این جنجالها بخشی طبیعی از فرآیند انتخاب فیلمها در اسکار شدهاند. در حالی که «در آغوش درخت» با اکران عمومی موفق و محتوای عمیق خانوادگیاش توانسته توجهات زیادی را جلب کند، اما سوالات زیادی پیرامون این انتخاب مطرح میشود.
در سالهای اخیر (به صورت خاص در دهه 90) سینمای ایران بیشتر روی سیاهیها و بحرانهای جامعه متمرکز شده بود و بیشتر کارگردانان جدی سینما سعی داشتند در آثارشان معضلات و اتفاقات ناگوار جامعه را انعکاس دهند و آثار زیادی به مشکلات اجتماعی، چالشهای اقتصادی و مسائل خانوادگی پرداختهاند و این روند باعث شده که سینمای ما در بسیاری از موارد تصویرگر قابهای غمگین جامعه باشد. در این فضا، انتخاب فیلمی مانند «در آغوش درخت» که به مضامین امید به ترمیم خانواده میپردازد، نشاندهندهی نیاز به تنوع در روایتهای سینمایی است.
این فیلم با نمایش صبوری، عشق و حمایت خانوادگی، پیامهای مثبتی را به مخاطب منتقل میکند. در جهانی که بسیاری از خانوادهها در حال مواجهه با چالشهای جدی هستند، «در آغوش درخت» به ما یادآوری میکند که در سختترین لحظات زندگی، ارزشهای انسانی میتوانند چراغی در تاریکی باشند. این مضمون، نه تنها میتواند مخاطبان ایرانی را به خود جلب کند، بلکه به جهانیان نشان میدهد که ما فقط به درگیر بحرانها و اتفاقات سخت نیستیم و در کنار آنها، داستانهای امیدبخش و مثبت نیز داریم.
با وجود جنجالهایی که پیرامون انتخابها برای نمایندگی اسکار وجود دارد، فیلم «رکسانا» نیز به عنوان گزینهای دیگر برای این نمایندگی مطرح بود، اما به دلیل محدودیتهای اکران، نتوانست به اندازه کافی دیده شود. در نهایت، آنچه که مسلم است، این است که «در آغوش درخت» با پیامهای انسانی و امیدبخش خود، میتواند در سطح بینالمللی تاثیرگذار باشد و در دل تماشاگران جایی پیدا کند.
به امید آنکه روزی سینمای ما بتواند تنوع بیشتری را در روایتها به نمایش بگذارد و داستانهای انسانی را در کنار چالشها و بحرانها به جهان معرفی کنیم.