اهمیت استفاده از رسانه های آموزشی در فرآیند تدریس
رسانه های آموزشی
ابزار و رسانه های آموزشی و كمك آموزشی یكی از لوازم فرآیند یادگیری است و بر عمق و وسعت یادگیری می افزاید و به توانایی دانش آموزان ارتقا می بخشد. استفاده از رسانه ها، بی تردید امروزه یکی از کاربردی ترین و موثرترین ابزار در امر یادگیری و تسهیل آن به شمار می رود.
رسانه آموزشی ترجمه Media Instruction است كه در لغت به واسطه، وسیله، ماده وسط، رابط دو چیز، حد فاصل و بالاخره وسیله نقل و انتقال تعریف شده است. تمام این معانی با آنچه اصطلاحا رسانه آموزشی نامیده می شود مطابقت دارد. رسانه آموزشی ابزاری برای ارایه آموزش به فراگیر و طبیعتا جزیی از فریند آموزش و تكنولوژی است، نه تمام آن.
در كلاس درس عامل اصلی آموزش معلم است، رسانه آموزشی همان معلم است، و یا اگر فراگیر تمام مطالب را از تلویزیون دریافت كند، در این صورت رسانه آموزشی تلویزیون است. از زمانی كه آموزش شروع شده است رسانه ها نیز وجود داشته است و یكی ازاولین رسانه ها معلم بوده است. رسانه های آموزشی برای برقراری ارتباط موثر در تدریس دركلاس كه به صورت گروهی انجام می گیرد لازم و ضروری به شمار می آیند.
در حال حاضر رسانه های آموزشی جزئی تفكیك ناپذیر از فرایند آموزش یادگیری هستند. رسانه های آموزشی دیگر وسایل و موادی در حمایت از آموزش نیستند. بلكه رسانه ها خود نیز داده های آموزشی می باشند.
بنابراین:
رسانه آموزشی به كلیه امكاناتی اطلاق می شود كه می توانند شرایطی را در كلاس به وجود آورند كه تحت آن شرایط شاگردان قادرند، اطلاعات، رفتار و مهارت های جدیدی را با درك كامل به دست آورند. تجارب متعدد نشان داده است كه استفاده از رسانه ها در میزان یادگیری شاگردان اثر می گذارد وازطرف دیگر از طول زمان لازم برای آموزش می كاهد.
نقش حواس در یاد گیری:
علت دیگر استفاده از وسایل كمك آموزشی نقشی است كه حواس مختلف در یادگیری دارا هستند. حواس مختلف نقش واحدی در یادگیری دارا نیستند.
قسمت اعظم یادگیری در انسان از طریق حس بینایی است.
مجموع حواس بویابی – چشابی –لامسه است، با این حال هنوز معلمان بركاربری 13% حس شنوایی تاكید می كنند. تحقیقات نشان می دهد تقریبا 60% از وقت فراگیران در مدارس ابتدایی و 90% در مدارس متوسطه و دانشگاه ها صرف گوش دادن می شود. در آموزش چرخه ی آب در کتاب علوم با استفاده از تصاویر و چارت های آموزشی می توان در دانش آموز ایجاد انگیزه وآموزش را کاربردی و عینی تر نمود مخصوصا در مورد مفاهیمی که در دسترس نیستند.
اهداف در تدریس این مفهوم:
اهداف و آثار درتدریس به این شیوه:
مقطع ابتدایی و به طور کلی سالهای اولیه تحصیلی بهترین زمان بر ای پرورش خصوصیات مثبت است. در آموزش کودکان ما نتنها فرصت هایی برای فراگیری دانش و مهارت ها ایجاد می کنیم. بلکه گرایش به یادگیری و کاربرد آن مهارت ها را نیز میتوانیم تشویق کنیم. بر این اساس بهترین سالهای آموزشی برای ایجاد نگرش مثبت نسبت به کاربرد فناوری آموزشی و به خصوص رسانه ها در یادگیری دوره ابتدایی خواهد بود.
زیرا در این مرحله سنی با توجه به ویژگی های خاص آن ضمن این که استفاده از فناوری آموزشی بر رسانه ها به آسانی صورت می گیرد، سبب ایجاد نگرش مطلوب نسبت به استفاده از آن ها توسط کودکان می شود، به طوری که ضامن کاربرد آن ها در تحصیلات و زندگی آتی دانشآموزان خواهد بود.
همچنین پژوهشهایی که روی رشد مغز صورت گرفته است ما را از فرصت های فراگیر قابل توجه در سال های اولیه زندگی و آثار بلند مندت تجربیات اولیه کودکی مطلع می سازد. یادگیری در این مرحله از طریق تجربیات معنی دار، همه جانبه و فعال صورت می گیرد و کودکان از این طریق با محیط و دیگران ارتباط برقرار می کنند. در این معنا یکی از ابزارهای موثر یاد گیری رسانه های آموزشی مناسب و متناسب با مرحله رشد ذهنی کودکان است، به ویژه این که مطالعات پیاژه نیز اهمیت تربیات علمی را در مرحله سنی مورد تاکید قرار می دهد.
امروزه کمتر کسی یارای مخالفت با این نظر را دارد که توسعه انسانی اگر شرط کافی برای حفظ نرخ بالای رشد اقتصادی نباشد، شرط لازم آن محسوب می شود. مطالعات چندی موید این حقیقت است که سرمایه گذاری در توسعه منابع انسانی به ویژه در آموزش ابتدایی منجر به تقویت چشم گیر بهره وری و درآمد می شود.
بهترین رسانه در فعالیت های پرورشی کلاسی:
الگوی استفاده از رسانه های آموزشی در تدریس
برای استفاده مۆثر از رسانهها در آموزش و با توجه به به نقش و اهمیت آن ها در امر آموزش، الگویی به طور اصولی ارائه شده است. این الگو با استفاده از تركیب رسانهها، یك راهنمای عملی برای معلمان است. تأكید اصلی این الگو بر طبقه بندی كاربردی رسانهها در آموزش و استفاده واقعی از رسانهها در كلاس درس است. این الگو شامل گامهایی است كه به معرفی آنها می پردازیم.
اولین گام از این الگو عبارتست از شناخت یادگیرندگان. یادگیرندگان را میتوان بر حسب ویژگی های عمومی و شایستگی های ویژه دانش، مهارت ها ونگرش های آنان درباره ی موضوع، مورد بررسی قرار داد. در طبقه بندی ویژگی های عمومی، مشخص كردن و شناسایی فرگیرندگان از جنبههایی نظیر سن، سطح كلاس و عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مورد نظر است. این عوامل به معلم كمك میكند كه سطح درس را مشخص و مثال هایی انتخاب كند كه مقصود اصلی را به فراگیران انتقال دهد. برای مثال، ممكن است رسانههای غیر چاپی بر دانش آموزانی كه مهارت كافی برای خواندن ندارند، تأثیر زیادی بگذارد.
در هر حال، برای معلمی كه با فراگیرندگان زیادی سرو كار دارد، تجزیه و تحلیل ویژگی های عمومی، اطلاعات زیادی به او خواهد داد، اگر چه گاهی اوقات، ممكن است این شناسایی و شناخت تفاوتهای زیادی با هم داشته باشد.
گام دوم در این الگو برای استفاده از رسانههای آموزشی، بیان اهداف آموزشی است. فراگیرندگان باید چه نوع اهداف یادگیری را به دست آورند؟
در واقع فراگیرنده در زمان تكمیل آموزش باید چه توانایی جدیدی كسب كند؟
اهدافی كه معلم بیان میكنید باید دقیقاً قابل حصول باشد. مثلاً این هدف كه « دانش آموزان من برای تسلط بر مهارت های ریاضی» آماده میشوند. هدفی است كه خیلی مبهم است و به عنوان یك هدف ویژة عمومی مطرح میشود. هر چند كه كیفیت، به عنوان یك هدف مطرح است، بیان گستردهای از موقعیت و وضعیت به شمار میرود. چنین هدفی حفاظ و پوششی برای تعدادی از اهداف ویژه خواهد بود. مثل آن كه دانش آموزان كلاس دوم بتوانند توانایی جمع اعداد یك رقمی با یك رقمی را به دست آورند.
حال سۆال این است كه چرا معلّم باید اهداف آموزشی را بیان كند؟
در وهله اول، معلم باید بداند كه هدف اصلی، انتخاب مناسب رسانه و روش هاست. دلیل اساسی دیگر این است كه كار ارزشیابی به او كمك میكند. اگر اهداف قابل مشاهده نباشد. معلوم نمیشود كه یادگیرندگان باید چه چیزی را به دست آورند. بدون اهداف صریح و روشن، دانش آموزان نیز نمیدانند كه چه انتظاری از آنان وجود دارد. به علاوه، بیان اهداف، فعالیت های معلم و فراگیرنده را روشن می كند.
مسئولیت معلم به عنوان یك آموزش دهنده، عبارت است كه فراهم آوردن و آماده كردن فعالیت های یادگیری مناسب برای دست یافتن به اهداف و مسئولیت فراگیرنده، شركت مۆثر در این گونه فعالیت های یادگیری است.
فرآیند انتخاب رسانه به دو نكته اشاره می كند:
انتخاب رسانه مناسب، وظیفه بسیار پیچیده و مشكلی است. زیرا هیچ كس به این سۆال، كه كاربرد كدام یك از رسانه ها در امر آموزش مفیدتر است. پاسخ كاملی نداده است. هر كدام از مربیان و پیشروان امر آموزش سعی كرده اند به گونهای به این سۆال پاسخ دهند. ولی قدر مسلم این است كه اگر رسانهها درست انتخاب شوند، در كار تدریس مۆثر خواهند بود.
برای انتخاب رسانه مناسب باید اصولی را مد نظر داشت :
در انتخاب رسانه باید سادهترین و ارزان ترین آنها را برای هر آموزشی انتخاب كرد. زیرا تحقیقات نشان داده است كه رسانه ها ازنظر انتقال محتوای آموزش از فرستنده به گیرنده، تفاوتی با هم ندارند.
در انتخاب رسانه باید به گرایش شاگردان به رسانه مورد نظر، برداشت آنان از نظر میزان یادگیری از طریق آن رسانه و انتخاب رسانه به وسیله خود شاگردان توجه شود و هر مورد، پیش بینی های لازم برای انتخاب رسانه به عمل آید. گاه خصوصیات ویژه محتوا، نوع خاصی از رسانه را طلب می كند.
در زمینه انتخاب رسانه، ابتدا باید به این مسئله پرداخت كه هر رسانه تا چه حد در یادگیری مۆثر است. سپس از بین رسانه های مناسب، رسانهای انتخاب شود كه با شرایط موجود هم خوانی دارد.
برای نمونه رسانه های آموزشی و کمک آموزشی برای درس دینی و قرآن عبارتند از :
الف –آموزشی
ب- كمك آموزشی
بعد از آن كه رسانه و مواد آموزش مورد نظر انتخاب شد، معلم باید به این موضوع فكر كند كه چگونه به كار گرفته شود و چه مدتی برای به كارگیری مناسب آن ها لازم است. گاه استفاده از یك رسانه در زمان محدود امكان پذیر نیست و همین امر سبب می شود كه رسانه دیگری كه از نظر دستیابی به هدف ها در سطح پایین ترین قرار دارد، انتخاب گردد. همچنین در این مرحله، باید كلاس و تجهیزات لازم برای خواندن را آماده كرد. در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره كرد:
تا فراگیرنده به درس معلم توجه نكند و در اجرای فعالیت های آموزشی با معلم همكاری نداشته باشد، تدریس به مفهوم واقعی و عملی آن صورت نخواهد گرفت توجه شاگرد و همكاری او نیز مستلزم آماده شدن برای فعالیت است. تجربه نشان داده است كه در آغاز ورود به كلاس، اغلب شاگردان هنوز متوجه فعالیت هایی است كه قبل از آمدن به كلاس افكار آن ها را به خود مشغول داشته است. در شروع كلاس، معلم موظف است توجه و افكار شاگردان را به طور جدی متوجه كلاس و شروع درس كند.
بدیهی است كه برای انجام دادن هركاری باید آمادگی داشت، امر آموزش نیز از این قانون مستثنی نیست. معلم باید در نظر بگیرد كه در كلاس چه میخواهد بگوید، چگونه میخواهد درس را شروع كند، چگونه میخواهد از رسانه آموزشی استفاده كند، میخواهد چه هدف هایی را دنبال كند، چگونه در كلاس انگیزه ایجاد كند و این انگیزه را تا پایان كلاس استمرار بخشد و سرانجام، درس را چگونه به پایان برساند. او باید خود را برای همه این زمینه ها آماده كند.
گام پنجم در این الگو عبارت است از آماده كردن فرصتهای برای فراگیرندگان تا آنان به طور عملی بیاموزند. مدت ها طول كشید و مربیان فهمیدند كه شركت در فرآیند یادگیری، یادگیری را افزایش میدهد. مۆثرترین موقعیتهای یادگیری آنهایی است كه فعالیتها را خود یادگیرنده انجام دهد.
ممكن است شكلی از مشاركت شامل طیف گستردهای از تكرار تمرین های جدید، هجی كردن یا كلمات مترادف تا حل كردن مسایل ریاضی باشد. بعضی اشكال رسانهها در این فعالیتها مشاركت بیشتری دارند. برای مثال، پاسخ فراگیرنده به تصاویری كه قبلاً طرح ریزی شده است، آسانتر از اداره كردن پاسخ های آشكار در طی یك فیلم، یادگیری را تقویت میكند.
بعضی نویسندگان نیز در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند كه وقتی مهارت های روانی حركتی عملاً انجام شوند، در مقایسه با زمانی كه از طریق یك فیلم نمایش داده میشود، بهتر یادگرفته میشوند. همچنین پاسخ های انشایی روشن در طی یك فیلم یادگیری را تسهیل میكند. مگر اینكه ارایه پاسخ ها مستلزم این باشد كه دانش آموزان از تماشای فیلم منع شوند.
تقویت فوری پاسخ های صحیح، بویژه زمانی مهم است كه با دانش آموزانی كار كنید كه دارای توانایی های متوسطی در حد پایین باشند. برای چنین دانش آموزانی تقویتهای فوری یك نیروی انگیزشی قوی برای موقعیت در یادگیری بعدی آنان به شمار میرود.
مباحث كلاسی، پرسش های كوتاه و تمرین های كاربردی فرصتهایی را برای پاسخگویی، آماده و تقویت میكند. راهنمای معلم، نوشتههای دستی و مواد كمك آموزشی اغلب شامل پیشنهادها، فنون و فعالیتهایی برای استنباط و تقویت پاسخ های دانش آموزان است.
آخرین گام از الگو برای یادگیری مۆثر، ارزشیابی است. ارزشیابی از اغلب آموختهها، از نوع آزمون های مداد و كاغذی ( كتبی) است. هدف بیشتر این آموختهها اندازه گیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. با آن كه اهداف زیادی بر ارزشیابی مترتب است، در اینجا سه نوع ارزشیابی مورد بحث قرار میگیرد:
سۆال نهایی در فرآیند آموزشی این است كه آیا دانش آموزان آنچه را كه فرض شده است باید یاد بگیرند، یاد گرفتهاند؟
آیا آنان میتوانند به قابلیت هایی معین شده برسند؟
اولین گام در فرآیند الگو نشان داده شده است. زمانی كه معلم اهداف را، كه شامل بیان اهداف همراه با درجه معیاری از اجرای قابل قبول است تنظیم میكند، روش ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به ماهیت اهداف بستگی دارد و این گونه روش ها باید مستقیماً با اهداف بیان شده اولیه در الگو مرتبط باشد.
این نوع ارزشیابی غالباً با چنین سۆالاتی مطرح میشود:
معلم با پاسخگویی به این سۆالات، دید روشنی از وضعیت رسانه مورد نظر و به كارگیری آن در آموزش به دست میآورد.
با آنكه ارزشیابی نهایی باید پس از اتمام آموزش انجام شود، ارزشیابی یك فرآیند لازم است. ارزشیابی ها پیش از آموزش، طی آموزشی و پس از آموزش صورت میگیرد. برای مثال، پیش از آموزش، مشخصات یادگیرندگان اندازه گرفته میشود. به علاوه، مواد آموزشی باید پیش از استفاده ارزشیابی شود.
ممكن است در طی آموزشی، ارزشیابی از تمرین های دانش آموزان صورت گیرد و از آنان خواسته شود كه مهارتی را توضیح یا به یك پرسش كوتاه پاسخ دهند. ارزشیابی در طی آموزش، اغلب یك هدف تشخیصی است كه برای كشف و بررسی مشكلات و مسایل یادگیری و تدریس در فرآیند آموزشی طراحی میشود كه ممكن است حصول و دستیابی به اهداف را تهدید كند. ارزشیابی پایان آموزش نیست. بلكه آغازی برای ادامه منظم و اصولی این الگو برای استفاده مۆثر از رسانههای آموزشی است.
در هیچ موقعیتی، ارزشیابی نباید هدف اصلی باشد. و فرآیند آموزش را تحت تأثیر قرار دهد. اما در هیچ شرایطی نیز نباید ارزشیابی از فرآیند آموزش را به تعویق انداخت. ارزشیابی صحیح در فرآیند آموزش، بویژه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، یكی از مهم تری فعالیتهای آموزش معلمان است.
معلمان باید درسراسر جریان آموزش به ارزشیابی میزان یادگیری شاگردان خودبپردازند.
ارزشیابی سبب میشود كه معلم اشكالات و نقایص موجود در اهداف، محتوا، شیوهها و رسانههای آموزشی و در یك كلام، اشكالات فعالیتهای آموزشی را دریابد و از چگونگی توفیق و شكست شاگردان و میزان آمادگی آنان برای فعالیتهای بعدی آگاه شود.