بترس! نترس!

وقتی از چیزی می ترسیم، انگار کسی به ما می گوید: مواظب باش! از خطر فاصله بگیر یا فرار کن...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بعضی از ترس ها دلیل دارند. بعضی از ترس ها دلیل ندارند.

ترس بی دلیل
یکی از ترس های بی دلیل، ترس از تاریکی توی خانه است. مثل شبی که کیمیا از تاریکی ترسید.
خیال کرده بود وسایل اتاق راه می روند. مامانش چراغ را روشن کرد و گفت:
عزیزم، چیزی نیست، نگاه کن.

بعد چراغ را خاموش کرد و دوباره روشن کرد. کیمیا دید چیزی در تاریکی جابه جا نشده است. فهمید که بی دلیل از تاریکی ترسیده  است.
ترس با دلیل
یکی از ترس های با دلیل، ترس از گم شندن در جاای شلوغ است. مثل روزی که سارا با مادرش رفته بود خرید و گم شد.
نَه شماره تلفن کسی را بلد بود و نَه نشانی خانه شان را می دانست. رفت پیش آقای پلیس ایستاد تا مادرش او را پیدا کرد.
ترس یاد گرفتنی
مامان بزرگ ندا از عنکبوت و مارمولک می ترسد. وقتی عنکبوت یا مارمولک می بیند، داد می زند: ندا جان! بیا این را از این جا بیرون بینداز!

ندا می آید. می خندد و می گوید:
چرا می ترسی مامان بزرگ؟ عنکبوت و مارمولک که آدم نمی خورند. مورچه می خورند. پشه و مگس می خورند.
باید چه کار کنیم؟
ترس ها دو جور هستند. ترس با دلیل، ترس بی دلیل.
تو می توانی در شناختن ترس های بی دلیل به دوستانت کمک کنی.
مطالب مرتبط:
من تو سری خورم
وقتی به حقم نمی رسم...
من نگرانم...

کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: فهیمه امرالله-منبع: ماهنامه رشد کودک
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت