من از گم شدن می ترسیدم!
سلام!
می خواهم یک راز یواشکی را به تو بگویم. از من درباره چیزی است که شاید تا حالا تو را هم اذیت کرده باشد.
تو هم از گم شدن می ترسی؟
من یک بار توی پارک گم شدم و خیلی ترسیدم.
اگر یک روز دوباره گم شدم، گریه نکنم و از جایی که بودم دور نشوم تا خانواده ام راحت تر پیدایم کنند.
اگر خانواده ام را پیدا نکردم، دنبال پلیس بگردم و فقط به او بگویم که گم شده ام.
حالا با این راه حل هایی که توی مشتم دارم، به هر جا بخواهم می روم و از هیچی هم نمی ترسم.
تو هم اگر دوست داری فکر کن و راه حل های بهتری برای این کار پیدا کن تا هر وقت گم شدی تصمیم درست بگیری.