تبیان، دستیار زندگی
بترس! نترس!
بترس! نترس!
بترس! نترس!
وقتی از چیزی می ترسیم، انگار کسی به ما می گوید: مواظب باش! از خطر فاصله بگیر یا فرار کن...
با نظم، بی نظم
با نظم، بی نظم
با نظم، بی نظم
همه ما باید یاد بگیریم که وقتی از مدرسه به خانه می رویم وسایلمان را در جای خودش قرار دهیم تا روز بعد دنبالش نگردیم و همیشه مرتب و منظم باشیم...
 من معلولم
من معلولم
من معلولم
درسته که افراد معلول از لحاظ ظاهری با ما کمی فرق دارند، ولی در عین حال بسیار باهوش و مهربون هستند خیلی خوب درس می خوانند و کارهاشون و خودشون انجام می دهند. مثل همین داستانی که براتون تعریف می کنم....
من تو سری خورم
من تو سری خورم
من تو سری خورم
وقتی بزرگ تر ها به من زور می گویند و یا در مدرسه من و مسخره می کنند من خیلی ناراحت می شوم و احساس می کنم به من زور گفته اند، ولی تصمیم گرفتم وقتی یک کسی به من زور گفت به بزرگ تر ها بگویم و از آن ها کمک بخوام و هیچ وقت باهاشون دعوا نکنم.
وقتی به حقم نمی رسم...
وقتی به حقم نمی رسم...
وقتی به حقم نمی رسم...
من وقتی به حقم نمی رسم خیلی ناراحت می شم، عصبانی می شم و دوست دارم با همه دعوا کنم، به نظرم همه زورگو هستند، نمی دونم باید باهاشون چه جوری رفتار کنم و بهشون چی بگم؟ بچه ها شما می تونید کمکم کنید؟
دوقلوهای تازه وارد
دوقلوهای تازه وارد
دوقلوهای تازه وارد
من امروز صاحب یک خواهر و برادر دو قلو شدم. اسمشون سارا و سینا است. اونا خیلی شبیه همند. مامانم برای سارا لباس های صورتی و برای سینا لباس های آبی خریده. اینطوری بهتره، چون من می تونم آن ها را از هم تشخیص بدم.