تبیان، دستیار زندگی
اگر برای جدایی از همسرتان، تشکیل پرونده داده اید، باید مواظب باشید که طوری برخورد کنید که وضعیت آشفته خود را از آنچه که هست بدتر نکنید. شاید فرصتی پیش بیاید که خود شما بتوانید از تقاضای طلاق صرف نظر کنید. در این میان، چیزهای...
بازدید : 280934
زمان تقریبی مطالعه : 4 دقیقه

قبل از طلاق به این توصیه ها توجه کنید

اگر برای جدایی از همسرتان، تشکیل پرونده داده اید، باید مواظب باشید که طوری برخورد کنید که وضعیت آشفته خود را از آنچه که هست بدتر نکنید. شاید فرصتی پیش بیاید که خود شما بتوانید از تقاضای طلاق  صرف نظر کنید. در این میان، چیزهایی که ممکن است در نظر شما بی اهمیت جلوه کند، ارزش زیادی پیدا می کند و حتی ممکن است در زندگی مشترک شما سرنوشت ساز واقع شود.به عنوان مثال:

- ممکن است شما که قصد جدایی از همسرتان را دارید ، برای این که همسر خود را مقصر نشان دهید و دلسوزی و حمایت دوستان و فامیل را به خود جلب کنید، در مورد همسر خود نزد آنان بدگویی کنید. ممکن است در این میان عده ای فرصت طلب و دشمنِ دوست نما بخواهند از این فرصت استفاده کنند و بدی های همسر شما را از آنچه که هست بزرگتر جلوه دهند که این باعث می شود شما بیشتراز همسر خود بیزار شوید و فرار کنید.

اگر احساس کردید که همسرتان پشیمان شده او را مجبور نکنید که در مقابل آشنایان و دوستان اعتراف کند که اشتباه کرده چون ممکن است از فکر زندگی مجدد با شما منصرف شود و از روی لجبازی برای طلاق پافشاری کند.

- ممکن است شما به خاطر وضعیت ناراحت کننده ای که به خاطر درخواست طلاق برای تان ایجاد شده ، خیلی پریشان و ناراحت شوید. این وضعیت ممکن است شما را نسبت به کارهای ضروری و شخصی روزمره بی تفاوت و بی علاقه کند. مثلاً ممکن است میل به غذا خوردن را از دست بدهید و آنقدر گرسنگی را تحمل کنید که دچار ضعف شوید و چون عقل سالم در بدن سالم است وقتی ضعف و گرسنگی غلبه کرد، دیگر فکرتان درست کار نمی کند و در نتیجه نمی توانید برای جدایی خود از همسرتان ، تصمیم درست و خردمندانه ای بگیرند.

- بعضی از زوجین – شاید شما هم جزو این دسته باشید - برای رهایی از  استرس  و ناراحتی به خاطر طلاق ، بدون تجویز پزشک از داروهای خواب آور و مسکن استفاده می کنند که این داروها مسلماً اثر سوء ، بر جسم و اعصاب آنها خواهند داشت.

- حتی ممکن است برخی از شما به جای صحبت با افراد متخصص و آگاه و دلسوز در مورد جدایی از همسر ، ارتباط خود را با دوستان و آشنایان کاهش دهید یا حتی قطع کنید. این انزوا و گوشه گیری به جای این که به شما احساس آرامش بدهد، بیشتر شما را آشفته و مضطرب خواهد کرد. چون وقتی انسان در شرایط دشوار و استرس زا  قرار می گیرد ، رفت و آمد با کسانی که دوستشان دارد و یا قابل اعتماد هستند ، می تواند باعث احساس امنیت و آرامش شما شود.

- معمولاً زن و شوهری که قصد جدایی از یکدیگر را دارند بارها و به طور مکرر با یکدیگر جر و بحث کرده اند و یا بارها دعوا کرده و با یکدیگر قهر کرده اند و چون بعد از هر دعوا یا قهر و آشتی نتوانسته اند یک راه حل مناسب برای مشکل خودشان پیدا کنند، فکر می کنند که زندگی مشترک غیرممکن و بی فایده است. در صورتی که چنین افرادی باید همیشه به یاد داشته باشند که همه دعواها و قهرها لزوماً منجر به طلاق نمی شود. چه بسا ممکن است که اگر با یک فرد با تجربه و متخصص در این مورد صحبت کنید، مشکلات شما رفع شود و از درخواست طلاق پشیمان شوید.

- پای فرزندان بیگناه خود را به معرکه نکشید و آنها را مجبور نکنید که از شما دفاع کنند و به اصطلاح ، گروه بندی نکنید.

- اگر احساس کردید که همسرتان پشیمان شده او را مجبور نکنید که در مقابل آشنایان و دوستان اعتراف کند که اشتباه کرده چون ممکن است از فکر زندگی مجدد با شما منصرف شود و از روی لجبازی برای طلاق پافشاری کند.

منبع : زن روز

لینک ها

آسیب شناسی خانواده

علل آسیب پذیری خانواده

ساختار اجتماعی – حقوقی مهریه

همه چیز درباره ی حضانت

نفقه از دیدگاه اسلام

1030 نظر - 378 پاسخ
UserName
عدد زیر را وارد کنید
کد تایید
نظرات کاربران ( انتشاریافته:1408 ,در حال بررسی :0 )
ناشناسناشناس‎1398/05/09‎-‎16:41

خانم های عزیز می بینید آقایون چقدر برای تغیر فرهنگ جامعه (کم کردن مهریه) به خاطر منافع و راحتی خودشان تلاش می کنند؟!!!!! غیر از درخواست از دولت و مجلس و قوه قضائیه، برنامه تلویزیونی هم (نسل امروز شبکه 5 و ما مردها شبکه سلامت) برای رسیدن به خواسته هایشان می سازند!!! حالا ما چی؟؟؟!!! خانم ها وقتی می گویید چه کسی به داد ما می رسه؛ واقعا اسلام یعنی این؟؟؟!!! تا حالا فکر کردید ما برای رسیدن به حق و حقوقمان چکار کردیم ؟!!! بگویید چند تا خانم تا حالا روز اول ازدواج مهریه (که حق قانونی و شرعی هر زنی است) را گرفته اند؟؟؟!!! چرا این رسم باب نشود که مهریه همان اول ازدواج داه شود، همان گونه که جهیزیه اول ازدواج خریده و برده می شود؟؟؟؟!!! چرا هیچ کسی نمی گوید چند درصد دختران ما ازدواج شان به تاخیر می افتد به خاطر نداشتن جهیزیه ای که تهیه آن وظیفه (شرعی و قانونی) مرد است؟؟؟؟!!!!!؟؟؟؟ چرا این فرهنگ درست نمی شود و وقتی مهریه حضرت زهرا(س) مطرح می شود گفته نمی شود که خرج عقد و ازدواج و جهیزیه و تهیه مسکن و... را حضرت علی(ع) دادند و پیامبراکرم(س) (با اینکه سرپرست حضرت علی(ع) بودند) کمکی نکردند؟؟؟!! چرا این موضوع در جامعه فرهنگ نمی شود؟؟؟!!!! فقط مهریه مطرح نیست، جهیزیه هم مهم است حتی مهم تر از مهریه.

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
ناشناسناشناس‎1398/04/31‎-‎14:14

جهاد زن خوب شوهرداری کردن است؛ خداقوت، عزیزان خود را دست کم نگیرید. آرامش خود را حفظ کنید و مراقب خود باشید و وقتی ترکشی به شما اصابت کرد، دشمن را به خدا بسپارید و میدان را خالی نکنید.

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
ناشناسناشناس‎1397/02/07‎-‎21:10

سلام من الان سه ماهه خونه ی پدری هستم ‌‌‌‌شوهرم مدام به حرف مادرش گوش میده و با بهانه های الکی با من بحث میکنه و خوب و بد رو از هم تشخیص نمیده هر چی مادرش بگه همونه یه پسر یه ساله دارم که تو این سه ماه اصلا حالشو نپرسید من دیگه دلم نمی خواهد به خونه ی اونا برگردم شرط گذاشتم که خونه ی جدا میخام اونم لج کرده دیگه نمی تونم تحمل کنم فردا قراره برم دادگاه درخواست نفقه و مهریه بدم .کمکم کنید دارم از استرس میمیرم تو این مدت خیلی لاغر شدم. رم

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
ناشناسناشناس‎1397/01/15‎-‎23:06

سلام . من بیست و چهار سالم .شوهر سی و شیش سالش . چند ساله ازدواج کردیم . بخاطر راهنمایی مادرم بخاطر مثلا پولش باهاش ازدواج کردم مردی که همه ی حرفای شخصیمون .دعوامون و صحبتامون خونواده اش میدونن . و خونواده اشم یه خونواده ی بی فرهنگ روستایی بی کار . پدرشوهرم بازنشسته اس در مورد زندگی ما قضاوت می کنن .کلا شوهرمرد گوشی .منو دوست داره بساب.. اوایل ازدواجمون مشکل جنسی داشتم و تا الان گرفتارشم یه دختر دارم . فشار جنسی یه طرف .اخلاقش یه طرف

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
ناشناسناشناس‎1396/12/26‎-‎10:29

سلام من وشوهرم الان عقدیم و عاشق هم هستیم امابعدازسه سال نامزدی وعقدمتوجه شدم اعتیادداره دوباربهم قول ترک دادومنم گفتم کمکت میکنم اماالان فهمیدم دوباره رفته سراغش من ازاینده میترسم ازاینکه بی اعتمادباشم بدم میادنمیتونم حتی بهش فکرکنم که باهمچین ادمی زندگی کنم میخوام ازش جدابشم میدونم بااین کارزندگیمونابودمیکنم امانمیتونم بااین شرایط کناربیام میشه کمکم کنیدبایدچیکارکنم

پاسخ کاربران به این نظر

ناشناسناشناس‎1397/04/05‎-‎08:35

سلام منم مثل تو بودم تونامزدی فهمیدم اعتیادداره بهش فرصت دادم اماباز شروع کردالان 7سال مگذره از ازدواجمون وهمون آش وهمون کاسه اس مندارم جدا میشم ای کاش همون موقع جدامیشدم ویه بچه قربانی نمیشد

پاسخ
ناشناسناشناس‎1396/12/16‎-‎11:06

بهونه دستش اومد اما شوهرم بخاطر اعتیاد خودش گفت من میخام زندگی کنم خرج خونه و کرایه خونه رو میدادم ازم پول میگرفت و تمام وسایلای خون رو فروخت تااینکه کلانتری گرفتش و کمپ رفت منم که به ستوه اومده بودم به سراغش نرفتم و پدرش سراغش رفته بود و ازاونجایی که من کارمندم پدرشوهرم اومده بود پیش رییسم که ابروی منو ببره که باید جدا شی و تو خرابی و من رفتم کمپ پیش شوهرم و گفتم من خسته شده بودم که سراغت نیومدم اما اون حرف باباشو زد و هردو مجبورم کردن به ببخش مهریه و جدایی شوهرم با سنگدلی تمام محبت های منو فراموش کرده و باپدرش شده و تو جلسات مشاوره حرف باباشو میزنه و باباش میگه تو جلسات نگو من دوستش دارم و باباش اصرار داره تموم کن بره حالاکه یه ماه رفته کمپ فکر کرده همه چیز بر وقف مرادشه من کسی بودم که پای همه چیز این ادم وایسادم خیلی زجر کشیدم امیدوارم یه روز مثل سگ پشیمون بشه که چرا گذشت نداشت در صورتی که من دوسال پیش حق طلاق ازش گرفتم سر یه قضیه که بخاطر مواد خودش منو برده بود خونه یه ادم معتاد نزدیک بود بهم تجاوز کنه کاش زودتر جداشده بودم که انقدر ابروم نمی رفت از طرفی هم خوشحالم که اون اقدام به طلاق کرد چون هم من ازش راحت میشم و بعدا خودش خودش رو سرزنش کنه که چرا زنمو که پای همه چیزم میسازه

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
ناشناسناشناس‎1396/12/16‎-‎10:59

باسلام و خسته نباشید من و شوهرم 5ساله باهم زندگی میکنیم ازوقتی باهاش ازدواج کردم دروغ میگفت و سرهیچ کاری درست وانمیساد باپدر و مادرش خیلی بحث داشتن و تو عقد که من دانشجوبودم بوشهر اومد پیشم که بره سرکار و چادرزد تو پارک و یه مدتم که تو مسافرخونه و هیچ پولی نداشتیم که بدیم و ............. به زور درسمو خوندم به بدبختی و براعروسی هم که باباش پولدار بود و تک پسر بود باباش گفت برین مشهد و بیایین منم رفتم و اومدم رابطمون مثل عقد بود رابطه جنسیمون و کم کم اوضاع بدتر شد و متوجه شدم که اعتیاد داره تاپارسال این موقع که جهیزیمو فروخته بود داده بود مواد و موادشو دیدم و اومدم خونه بابام برا طلاق البته رفیقاشم خیلی میوورد تو زندگیمون یکی از رفیقاش خیلی کمک میکرد و کم کم با من در تعامل شد و اونم میخاس زنشو طلاق بده تااینکه شوهرم برگشت و گفت جبران میکنه و من همه خونواده و ......رو ول کردم و رفتم پیش شوهرم و دوباره برگشتم که زندگی کنیم و اون مردی که قرار بود باهم ازدواج کنیم هم زنشو اورد اما بابی رحمی تمام شروع کرد ابروریزی و تهدید و عکسمو چاپ کرده بود و منم مجبور به شکایت شدم و شوهرم و پدرشوهرم هم متوجه شدند و زنش ابروموبرد که هیچ 6ملیون پول ازم گرفت و بعد این ماجرا پدرشوهرم که همش موافق طلاق بود به

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
ناشناسناشناس‎1396/07/20‎-‎22:34

منم دوتا دختر دارم خانواده همسرم سرم مسلط هستن و مدام ازشون دفاع میکنه بیکاره و کلا ادم بی منطقی هست میخام مهرم را ببخشم و بچهام را بردارم چون میخام در آرامش زندگی کنم

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
ناشناسناشناس‎1396/07/12‎-‎17:13

من یه سال نامزادم اصلا اخلاق نداره خسیس هروقت میریم بیرون چیزی نمیگیره بد دهنه خانوادش هی دخالت میکنن 19سالمه دیگ نمیدونم چکارکنم ازش سرد شدم چکارکنم

پاسخ کاربران به این نظر

ناشناسناشناس‎1397/02/31‎-‎03:04

نمیدونم اسمت چیه ولی ببین توچیکارکردی یاچه رفتاری باهاش کردی که اخلاقش عوض شده.شاید پول نداشت یاشایدم توفکرش یه چیزه دیگه بوده که برات بخره.یاشاید یه مشکلی داشت .تویه بارازش پرسیدی که چراواسه توچیزی نمیخره .شایدتوبددهنی کردی که بددهن شده.شایدهم نمیتونین مشکلتونوحل کنین خونوادش یاخونواده توهم دخالت کردن.....ازمن میشنوی هردوباهم مشورت کنید.خلاصه مدارا کنیداگه اون بلدنیس تویادبده اگه هم توبلدنیستی اون یادبده باهم باشیم سره هچی .سره هیشکی مشاجره نکنید .باهم باشید عاشق هم باشید

ناشناسناشناس‎1398/05/06‎-‎11:01

منم دقیقامثل توام خسیسه هراتفاقی میوفته میره میزاره کف دست خواهراش دخالت میکنن الانم پنج ماهه دعواکردیم سه ماهه که کارمون افتاده تو دادگاه دیگه نمیدونم چیکارکنم یازده ماهه نامزدیم

پاسخ
ناشناسناشناس‎1396/06/29‎-‎17:25

من به دلیل اعتیادشوهرم خونه ی پدرم قهرکردولی اون یارانه ی منوبچموبرده چه کنم

پاسخ کاربران به این نظر

پاسخ
بیشتر