نقش بارش های اخیر در پایان خشکسالی ایران
چگونه آب را پاس بداریم؟
بارش های اخیردر کشور تاحدودی دغدغه کم آبی و خشکسالی در ایران را کاهش داد و امید ترسالی را نوید می دهد اما عبور از بحران آب نیازمند تدابیر مدیریتی و راهکارهای عملی و عزم ملی است.
کشور ایران با اقلیمی گرم وخشک و نیمه خشک، همواره در معرض کمبود آب قرار داشته است. اما در دهه های اخیر، عواملی همچون افزایش جمعیت و بارش کم نزولات آسمانی، به همراه دیگر عوامل، آب را به مسئله اساسی تبدیل کرده است. دوره کم آبی ممتد که از دهه 80 شروع شده، کشور را با کمبود منابع و ذخایر آبی مواجه کرده که بر اساس شاخص های جغرافیایی، هم اکنون حدود 89 درصد از سطح کشور با خشکسالی در درجات مختلف مواجه است.
استانهای تهران، البرز، قزوین، فارس، خراسانرضوی، شمال و جنوب کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، بوشهر، کرمان، کرمانشاه، یزد و سمنان، با خشکسالی شدید و بسیار شدید درگیر هستند. بارش های آغازین سال 98، گرچه نوید سالی پرآب را می دهد اما امید است تا بارش های آغازین سال 98، نوید سالی پرآب را به ایران بدهد اما حقیقت اینست که تا پایان خشکسالی و ذخایر آب کافی، راهی طولانی در پیش داریم.
به گفته مختاری کارشناس حوزه آب، بر اساس اعلام بانک جهانی، سرانه مصرف آب خانگی برای کشورهای بیابانی همچون ایران باید 70 تا 100 لیتر در شبانهروز باشد، اما اکنون میانگین سرانه کل مصرف آب شرب در ایران (تجاری، صنعتی، خانگی، فضای سبز و...) حدود ۲۰۰ لیتر در شبانهروز است. این میزان مصرف، بسیار زیاد برآورد می شود. زیرا در کشورهای اروپایی پرباران، میزان سرانه مصرف آب مدیریت شده تنها ۱۵۰ لیتر در شبانهروز است. کشورهای سنگاپور و ژاپن، هدررفت آب به مقدار زیاد مدیریت شده و تک رقمی است.
با توجه به میزان منابع آب و سرانه مصرف که حدود ۹۲ درصد کل آب به بخش کشاورزی، حدود ۲ درصد به بخش صنعتی و حدود ۶ درصد به مصارف شرب، اختصاص دارد، ایران با کمبود فیزیکی آب مواجه است.
این پژوهشگر، بحران کمآبی را یک واژه علمی و پذیرفتهشده نمی داند و می گوید که وقتی کمآبی را بهعنوان یک بحران قبول کنیم، اولا راحتترین راهحل آن، مدیریت عرضه و تأمین منابع آب و جبران کمآبی است که سیاستگذاری کشور را به سمت مدیریت «عرضه» سوق میدهد و این در سیاستگذاری بخش آب کشور نادرست است که سالهاست گریبانگیر ما شده؛ ثانیا زمانی که کمآبی را بهعنوان بحران بپذیریم، راهکار آن، مدیریت بحران و تصمیمگیریهای عاجل و سریع و در بسیاری مواقع بدون مطالعات کافی و جامع است که مجموع اینها میتواند برای کشور شرایط بسیار نامناسبی را رقم بزند. لذا شایسته است تا به جای تمرکز غلط بر پدیده طبیعی کمبود منابع آب، بر مدیریت و حکمرانی صحیح آب، مدیریت شهری، طراحی و سیاستگذاری در بخشهای مختلف آن، تمرکز کنیم.
دیگر این که، ایران بخوبی توانسته دسترسی ۹۹ درصد جمعیت شهری و ۷۵ درصد روستایی را به آب آشامیدنی فراهم کند. اما بیماری خطرناک مصرفگرائی ملت را که سبب استفاده بی رویه از منابع انرژی و خصوصا اسراف در آب آشامیدنی، آبیاری کشاورزی شده را درمان نکرده است.
وجود کشاورزی نامناسب و سنتی موجب هدر رفتن منابع آب به میزان بسیار زیادی در این بخش شده تا جایی که حدود ۹۰ درصد از منابع آب مصرفی در بخش کشاورزی، متاسفانه با استانداردها فاصله بسیاری دارد. محصولات کشت شده مانند کشت هندوانه که آب دوست هستند، به هیچ عنوان توجیه مصرف آب در این منطقه کم آب را ندارند.
همچنین ساختار معیوب اقتصاد آب، ضعف مدیریت، ضعف ساختاری در بخشهای مختلف، ورود آلایندههای مختلف شیمیایی، بیولوژیکی، فاضلابها و آبهای کشاورزی به محیطهای آبی سالم، عدم کفایت سیاستهای ملی آب و نبود برنامه جامع آمایش سرزمین، عدم هماهنگی و پیوستگی برنامهها، فعالیتها و رویکردها در امور توسعه و نیز عدم حفاظت و بهره برداری از منابع آب و خاک و منابع زیستی نیز به گسترش کم آبی کمک می کنند.
از سوی دیگر عدم دسترسی به آب سالم، شیوع بیماریهای واگیردار، تخریب محیط زیست، مرگ گونههای جانوری، بیابان زایی و ایجاد گردغبار و بدنبال آن بیماریهای تنفسی، تعطیلی کشاورزی، بیکاری و از همه مهمتر افزایش مشکلات روانی در جامعه را بهمراه دارد.
بنابراین کلید «مدیریت» صحیح، گره گشای کم آبی خواهد بود تا آبهای ناشی از بارشهای اخیر بوسیله «برنامهریزی» لازم، هدایت و جمع آوری شده و موجب افزایش سطح آبهای زیرزمینی و احیای تالاب ها و رودخانه ها شود.
مدیریت بهینه منابع آب، وضع مطلوبی را در آینده رقم می زند. اقداماتی همچون اجرای طرحهای توسعه منابع آب، مهار آب های خروجی از کشور، استفاده از آب های برگشتی، مدیریت عرضه، افزایش بهره وری آب، کاهش بیلان منفی مخازن زیرزمینی، اولویت بندی مصارف و کاهش آلودگی منابع آب، باعث توجه ویژه به کنترل مصرف آب و استفاده بهینه آب خواهد شد.
از طرف دیگر، از برداشتهای بیرویه آب جلوگیری شود زیرا این برداشت ها سبب افت سطح آبهای زیرزمینی شده و کاهش سطح آبهای زیرزمینی خطرات و عواقب جبرانناپذیری همچون ایجاد فروچاله، فرونشست زمین، شور شدن و کاهش کیفیت آب را در پی دارد. به همین منظور باید از بهرهبرداری غیر قانونی از منابع آبهای زیرزمینی، مانند چاه مجاز و بستن چاه غیرمجاز ،چشمه، قنات جلوگیری شود .
حفاظت از حریم بستر رودخانهها نیز بسیار مهم است و تصفیه پساب ها با استاندارهای زیست محیطی، سبب می شوند تا آب تجدیدپذیر داشته باشیم. از همه مهم تر ایجاد «عزم ملی» برای کاهش مصرف، فرهنگ سازی مردمی است که استفاده از منابع انرژی را بهینه خواهد کرد.
استانهای تهران، البرز، قزوین، فارس، خراسانرضوی، شمال و جنوب کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، بوشهر، کرمان، کرمانشاه، یزد و سمنان، با خشکسالی شدید و بسیار شدید درگیر هستند. بارش های آغازین سال 98، گرچه نوید سالی پرآب را می دهد اما امید است تا بارش های آغازین سال 98، نوید سالی پرآب را به ایران بدهد اما حقیقت اینست که تا پایان خشکسالی و ذخایر آب کافی، راهی طولانی در پیش داریم.
سرانه مصرف آب هرایرانی
به گفته مختاری کارشناس حوزه آب، بر اساس اعلام بانک جهانی، سرانه مصرف آب خانگی برای کشورهای بیابانی همچون ایران باید 70 تا 100 لیتر در شبانهروز باشد، اما اکنون میانگین سرانه کل مصرف آب شرب در ایران (تجاری، صنعتی، خانگی، فضای سبز و...) حدود ۲۰۰ لیتر در شبانهروز است. این میزان مصرف، بسیار زیاد برآورد می شود. زیرا در کشورهای اروپایی پرباران، میزان سرانه مصرف آب مدیریت شده تنها ۱۵۰ لیتر در شبانهروز است. کشورهای سنگاپور و ژاپن، هدررفت آب به مقدار زیاد مدیریت شده و تک رقمی است.«مدیریت» صحیح، گره گشای کم آبی خواهد بود تا آبهای ناشی از بارشهای اخیر بوسیله «برنامهریزی» لازم، هدایت و جمع آوری شده و موجب افزایش سطح آبهای زیرزمینی و احیای تالاب ها و رودخانه ها شود.
با توجه به میزان منابع آب و سرانه مصرف که حدود ۹۲ درصد کل آب به بخش کشاورزی، حدود ۲ درصد به بخش صنعتی و حدود ۶ درصد به مصارف شرب، اختصاص دارد، ایران با کمبود فیزیکی آب مواجه است.
آیا بحران آب حقیقت دارد؟
حجت میانآبادی، پژوهشگر دیپلماسی آب و مدرس دانشگاههای تربیت مدرس تهران و فردوسی مشهد، معتقد است که کمآبی، یک پدیده طبیعی است و یک پدیده طبیعی نمیتواند به معنای بحران تلقی شود. بنابراین کمبود منابع آب، لزوما به معنای بحران آب نیست و هر كمبود آبی منجر به تنش و ایجاد درگیری نمیشود.این پژوهشگر، بحران کمآبی را یک واژه علمی و پذیرفتهشده نمی داند و می گوید که وقتی کمآبی را بهعنوان یک بحران قبول کنیم، اولا راحتترین راهحل آن، مدیریت عرضه و تأمین منابع آب و جبران کمآبی است که سیاستگذاری کشور را به سمت مدیریت «عرضه» سوق میدهد و این در سیاستگذاری بخش آب کشور نادرست است که سالهاست گریبانگیر ما شده؛ ثانیا زمانی که کمآبی را بهعنوان بحران بپذیریم، راهکار آن، مدیریت بحران و تصمیمگیریهای عاجل و سریع و در بسیاری مواقع بدون مطالعات کافی و جامع است که مجموع اینها میتواند برای کشور شرایط بسیار نامناسبی را رقم بزند. لذا شایسته است تا به جای تمرکز غلط بر پدیده طبیعی کمبود منابع آب، بر مدیریت و حکمرانی صحیح آب، مدیریت شهری، طراحی و سیاستگذاری در بخشهای مختلف آن، تمرکز کنیم.
علل کم آبی
بنفشه زهرایی، مدیرکل دفتر مدیریت مصرف و ارتقای بهرهوری آب و آبفای وزارت نیرو بر این باور است که علاوه بر آن که شرایط اقلیمی ایران ایجاب می کند تا منابع آبی محدود داشته باشد، عوامل دیگری نیز در کمبود آب دخیل هستند، مانند رشد جمعیت حدود ۱۰ برابری در ایران که سرانه آب در دسترس را از ۱۳۰۰۰ مترمکعب به ۱۴۰۰ مترمکعب رسانده است، این میزان سرانه در منطقه ما متوسط است، ولی با سرانه جهان که ۷۰۰۰ مترمکعب است، فاصله بسیاری دارد.دیگر این که، ایران بخوبی توانسته دسترسی ۹۹ درصد جمعیت شهری و ۷۵ درصد روستایی را به آب آشامیدنی فراهم کند. اما بیماری خطرناک مصرفگرائی ملت را که سبب استفاده بی رویه از منابع انرژی و خصوصا اسراف در آب آشامیدنی، آبیاری کشاورزی شده را درمان نکرده است.
سرانه مصرف آب خانگی برای کشورهای بیابانی همچون ایران باید 70 تا 100 لیتر در شبانهروز باشد، اما اکنون میانگین سرانه کل مصرف آب شرب در ایران (تجاری، صنعتی، خانگی، فضای سبز و...) حدود ۲۰۰ لیتر در شبانهروز است.
وجود کشاورزی نامناسب و سنتی موجب هدر رفتن منابع آب به میزان بسیار زیادی در این بخش شده تا جایی که حدود ۹۰ درصد از منابع آب مصرفی در بخش کشاورزی، متاسفانه با استانداردها فاصله بسیاری دارد. محصولات کشت شده مانند کشت هندوانه که آب دوست هستند، به هیچ عنوان توجیه مصرف آب در این منطقه کم آب را ندارند.
همچنین ساختار معیوب اقتصاد آب، ضعف مدیریت، ضعف ساختاری در بخشهای مختلف، ورود آلایندههای مختلف شیمیایی، بیولوژیکی، فاضلابها و آبهای کشاورزی به محیطهای آبی سالم، عدم کفایت سیاستهای ملی آب و نبود برنامه جامع آمایش سرزمین، عدم هماهنگی و پیوستگی برنامهها، فعالیتها و رویکردها در امور توسعه و نیز عدم حفاظت و بهره برداری از منابع آب و خاک و منابع زیستی نیز به گسترش کم آبی کمک می کنند.
عوارض کم آبی
بدون شک کم آبی تهدیدی جدی برای جامعه است و ادامه کمبود آب در ایران، به دلیل افزایش جمعیت و توسعه کشاورزی و صنعت، میزان تقاضای آب را افزایش داده و به دلیل تغییرات اقلیمی و خشکسالی، کیفیت منابع آب را کاهش می دهد و متعاقبا سرانه آبی نیز پایین آمده و کاهش سرانه آبی به اختلافات اجتماعی، مهاجرت و محدودیت های عرضه آب منتهی می شود.از سوی دیگر عدم دسترسی به آب سالم، شیوع بیماریهای واگیردار، تخریب محیط زیست، مرگ گونههای جانوری، بیابان زایی و ایجاد گردغبار و بدنبال آن بیماریهای تنفسی، تعطیلی کشاورزی، بیکاری و از همه مهمتر افزایش مشکلات روانی در جامعه را بهمراه دارد.
راه حل کلیدی
بارشهای اخیر و سرریز شدن سدها و اخبار مسرت بخش سازمانهای هواشناسی داخلی و خارجی، بشارت یک دوره ۲۰ ساله ترسالی را می دهند. اما به هر حال ایران با توجه به شرایط اقلیمی نسبتا پایدار خود، نیاز دارد تا میزان آب مصرفی را با آب های موجود در کشور هماهنگ کند.بنابراین کلید «مدیریت» صحیح، گره گشای کم آبی خواهد بود تا آبهای ناشی از بارشهای اخیر بوسیله «برنامهریزی» لازم، هدایت و جمع آوری شده و موجب افزایش سطح آبهای زیرزمینی و احیای تالاب ها و رودخانه ها شود.
از عوارض کم آبی میتوان به اختلافات اجتماعی، مهاجرت و محدودیت های عرضه آب شیوع بیماریهای واگیردار، تخریب محیط زیست، مرگ گونههای جانوری، بیابان زایی و ایجاد گردغبار و بدنبال آن بیماریهای تنفسی، تعطیلی کشاورزی، بیکاری و از همه مهمتر افزایش مشکلات روانی در جامعه اشاره کرد.
مدیریت بهینه منابع آب، وضع مطلوبی را در آینده رقم می زند. اقداماتی همچون اجرای طرحهای توسعه منابع آب، مهار آب های خروجی از کشور، استفاده از آب های برگشتی، مدیریت عرضه، افزایش بهره وری آب، کاهش بیلان منفی مخازن زیرزمینی، اولویت بندی مصارف و کاهش آلودگی منابع آب، باعث توجه ویژه به کنترل مصرف آب و استفاده بهینه آب خواهد شد.
از طرف دیگر، از برداشتهای بیرویه آب جلوگیری شود زیرا این برداشت ها سبب افت سطح آبهای زیرزمینی شده و کاهش سطح آبهای زیرزمینی خطرات و عواقب جبرانناپذیری همچون ایجاد فروچاله، فرونشست زمین، شور شدن و کاهش کیفیت آب را در پی دارد. به همین منظور باید از بهرهبرداری غیر قانونی از منابع آبهای زیرزمینی، مانند چاه مجاز و بستن چاه غیرمجاز ،چشمه، قنات جلوگیری شود .
حفاظت از حریم بستر رودخانهها نیز بسیار مهم است و تصفیه پساب ها با استاندارهای زیست محیطی، سبب می شوند تا آب تجدیدپذیر داشته باشیم. از همه مهم تر ایجاد «عزم ملی» برای کاهش مصرف، فرهنگ سازی مردمی است که استفاده از منابع انرژی را بهینه خواهد کرد.