تلاش آنها در کنار نبوغ عامل موفقيتشان شد (بخش دوم)

يکي از مشکلات داوطلبان در آزمون سراسري، اشتباهات محاسباتي است؛ به خصوص اينکه بسياري از داوطلبان به استفاده از ماشين حساب عادت کرده‌اند و چون در آزمون سراسري نمي‌توانند از ماشين حساب استفاده کنند، به دليل بروز اشتباهاتي کوچک، پاسخ صحيح را از دست مي‌دهند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 محبوبه همت-مرکز یادگیری تبیان
در قسمت اول اين مصاحبه، با سه تن از رتبه‌هاي تک رقمي گروه آزمايشي علوم رياضي و فني در آزمون سراسري سال 97 (سيد محمد صادق کشاورزي: رتبۀ 2، روزبه امين تفرشي: رتبۀ 6، و سجاد فقفور مغربي: رتبۀ 7 کشوري) دربارۀ نحوۀ مطالعۀ دروس مختلف سخن گفته شد. در اين قسمت، دربارۀ ساير نکته‌هاي مهم براي داوطلبان آزمون سراسري، سخن مي‌گوييم.

* يکي از مشکلات داوطلبان در آزمون سراسري، اشتباهات محاسباتي است؛ به خصوص اينکه بسياري از داوطلبان به استفاده از ماشين حساب عادت کرده‌اند و چون در آزمون سراسري نمي‌توانند از ماشين حساب استفاده کنند، به دليل بروز اشتباهاتي کوچک، پاسخ صحيح را از دست مي‌دهند. شما سرجلسۀ آزمون سراسري، به خاطر نداشتن ماشين حساب مشکل نداشتيد؟

روزبه امين تفرشي: در دوران تحصيل از ماشين حساب استفاده نمي‌کردم؛ چون در المپياد فيزيک هم استفاده از ماشين حساب، مجاز نبود.

سيد محمد صادق کشاورزي: سال چهارم اصلاً از ماشين حساب استفاده نمي‌کردم؛ در ضمن، نداشتن ماشين حساب به معناي اين نيست که داوطلب سؤال‌ها را به صورت ذهني حل کند و پيش خودش بگويد که من ايده طراح را مي‌دانم و نيازي به حل کردن مساله ندارم. به نظر من بايد هر سؤالي را حل کرد تا سرعت محاسبات فرد بالا برود و دقتش نيز بيشتر شود.

سجاد فقفور مغربي: من اصلاً ماشين حساب نداشتم!

* يک وسيلۀ ديگر که اين روزها وقت داوطلبان را مي‌گيرد و زمان مفيدشان را از آنِ خود مي‌کند، تلفن همراه است. ارتباط شما در سال چهارم با موبايل چطور بود؟

سجاد فقفور مغربي: موبايل داشتم، اما براي ورود به شبکه‌هاي اجتماعي، از آن استفاده نمي‌کردم؛ البته از ابتدا هم خيلي اهل شبکه‌هاي اجتماعي مثل تلگرام نبودم، ولي در نهايت بايد پذيرفت که ورود به اين شبکه‌ها ذهن آدم را مشغول مي‌کند؛ حتي وقتي درس مي‌خواني، به آنچه مثلاً در تلگرام خوانده‌اي، فکر مي‌کني.

سيد محمد صادق کشاورزي: گوشي موبايلم هوشمند نبود. از اول مهر بازي‌هايي را هم که در تبلت داشتم و همين طور هر برنامۀ وقت‌گير ديگري را پاک کردم و از تبلت فقط براي سؤال کردن از همکلاسي‌ها و ارتباط با کانال مدرسه، استفاده مي‌کردم.

روزبه امين تفرشي: ما هر شب تا ساعت 9 و 30 دقيقه مدرسه بوديم و بعد از آن وقتم آزاد بود؛ براي همين نيز شب‌ها گاهي سراغ موبايل مي‌رفتم؛ اما قبول دارم که حتي استفاده از موبايل در وقت مرده هم ذهن آدم را مشغول مي‌کند. گاهي اوقات موبايل را به برادر بزرگترم مي‌دادم و بعد از او درخواست مي‌کردم که آن را يک ساعت در اختيارم قرار دهد و آن يک ساعت را بازي مي‌کردم.

* سال آمادگي براي کنکور، رابطه شما با نيايش چگونه بود؟
سجاد فقفور مغربي: سال آمادگي براي کنکور، سال پر استرسي است و اگر فردي بخواهد بر اين مشکل فايق بيايد، نيايش کمکش مي‌کند. در کل، در دوره‌هاي سخت زندگي، اعتقادات مي‌تواند ياور انسان باشد و حتي بسياري از افرادي که چندان معتقد نيستند، رابطه‌شان را با دين و اعتقادات، در اين دوره‌ها ترميم مي‌کنند؛ من اين مساله را در دوستانم ديدم که چقدر خدا باور شدند.

به نظر من، کسي که براي خدا درس بخواند، يک ساعتش به اندازۀ 10 ساعت کيفيت دارد؛ چون آدم بايد به هدف خود، پيوستگي ذهني پيدا کند و دين، کمک بزرگي براي پيوستگي ذهني به هدف است.

روزبه امين تفرشي: به نظر من، اينکه سال آخر داوطلب نماز بخواند يا روزه بگيرد تا خدا کمک کند که او در دانشگاه قبول شود، اسمش نيايش و اعتقاد نيست؛ اما در کل، در اين دوران معتقد بودم که بايد تلاش کرد و باقي را به خدا سپرد و به او توکل نمود.

* سال آخر ورزش يا تفريح مي‌کرديد؟
سجاد فقفور مغربي: صبح‌ها نيم ساعت مي‌دويدم و ورزش صبحگاهي داشتم. تفريح هم داشتم؛ براي مثال، هر وقت دلم مي‌گرفت، تار مي‌زدم يا شعر مي‌گفتم. گاهي اوقات هم با خواهرم به کافي شاپ مي‌رفتيم. مسجد هم مي‌رفتم و کتاب هم مي‌خواندم. سال آمادگي براي کنکور، من چندين رمان هم خواندم؛ البته همه تفريحات و برنامه‌هايم با برنامه‌ريزي بود و بي‌حساب عمل نمي‌کردم.

روزبه امين تفرشي: در بخش تفريحات، برادرم نقش مهمي برايم داشت و کمکم مي‌کرد که خسته نشوم. هر سه هفته يک بار نيز، بعد از آزمون آزمايشي، فوتبال بازي مي‌کردم و با دوستانم بيرون مي‌رفتم. فوتبال‌هاي جالب تلويزيون را هم نگاه مي‌کردم و گاهي هم شام با برادرم بيرون مي‌رفتيم؛ به همين خاطر، در سال آمادگي براي کنکور، 17 کيلو چاق شدم!

سيد محمد صادق کشاورزي: خيلي اهل ورزش نبودم، اما سعي مي‌کردم با تفريحات کوچک، خستگي را از خودم دور کنم؛ براي مثال، شب‌ها به خصوص مهر و آبان، رمان مي‌خواندم؛ در ضمن، جمعه‌ها مشاور مدرسه‌مان، پيشرفتي‌ها را ناهار مي‌داد و اين ناهارهاي جمعه، يکي از تفريحات اصلي من بود. جمعه‌ها سريال هم مي‌ديدم. در کل، مشاور ما معتقد بود که در طي هفته، حسابي درس بخوانيم و جمعه‌ها تفريح داشته باشيم.

* به نظر شما، نقش مشاور در آمادگي براي آزمون سراسري چيست؟ اصلاً اعتقادي به حضور مشاور داريد؟

سيد محمد صادق کشاورزي: مشاور قطعاً خط مشي کلي را تعيين مي‌کند و نقش مهمي در اين زمينه دارد؛ چون اگر داوطلبي خط مشي کلي‌اش ترسيم نشود، کلاس برايش بي‌هدف مي‌شود و حتي امکان دارد که درجا بزند. من تا اسفند ماه کار چنداني با مشاور نداشتم، اما بعد از عيد، که کلاس‌هاي درس ما تعطيل شده بود، طبق برنامۀ مشاور پيش مي‌رفتم و به توصيه‌هايش مو به مو عمل مي‌کردم.

روزبه امين تفرشي: من هم معتقدم که مشاور تاثير مستقيم دارد؛ چون برنامۀ کلي يک داوطلب را ترسيم مي‌کند و داوطلب، خودش ديگر نيازي به برنامه‌ريزي ندارد؛ براي مثال، من يک ماه آخر، مرتباً وقت کم مي‌آوردم و مشاورمان با برنامه‌ريزي دقيق، در اين زمينه کمکم کرد.

سجاد فقفور مغربي: با اينکه مشاور من فوق‌العاده بود، اما خودم اعتقاد چنداني به مشاور ندارم. به نظر من کنکور تجربي در چند سال اخير نشان داده است که مشاور‌هايي که در رسانه‌هاي گروهي تبليغ مي‌شوند، نقش چنداني در موفقيت داوطلب ندارند؛ چون رتبه‌هاي برتر آزمون سراسري، از شهرستان‌هاي کوچکي بودند که اين مشاورها حضوري در آن شهرها نداشتند.

در زمينۀ خودم هم مشاور، نقش رهبري را برايم داشت. ايشان برنامۀ کلي را تعيين مي‌کرد که الان در چه زمينه‌اي بايد فعاليت کنم يا چه بخوانم، اما خودم برنامه‌ريزي کردم؛ در واقع برنامه‌ريزي، مهارتي بود که من به ياري کنکور کسب کردم.

* گاه مي‌شنويم که در بعضي از مدارس، بين دانش‌آموزان کنکوري، فضاي رقابتي منفي حاکم است. آيا در مدرسۀ شما نيز چنين فضايي حاکم بود؟

سجاد فقفور مغربي: در کلاس سه چهار نفر بوديم که با هم رفيق بوديم. زنگ‌هاي تفريح با هم بوديم و با هم مي‌خنديديم و رقابت سالمي هم بينمان حاکم بود. اگر يکي در درسي نتيجۀ بهتري مي‌آورد، ديگران تلاش مي‌کردند تا به او برسند. کسي هم در آموختن مطالب به ديگران، بخل نداشت و مباحثي را که بلد بوديم، به هم ياد مي‌داديم.

* دوستانت چه رتبه‌هايي را کسب کردند؟
سجاد فقفور مغربي: رتبۀ آنها دو رقمي کشوري شد.

روزبه امين تفرشي: با سه تا از همکلاسي‌ها رقابتي جدي داشتم و به نظر من اين رقابت خيلي هم مفيد بود؛ چون انگيزۀ اصلي مطالعه در سال آخر، همين رقابت‌هاست. کمي که گذشت سعي کرديم تا رقابتمان در سطح بالاتري باشد و حتي فراتر از مدرسه برود و تنها به رقابت در بين خودمان بسنده نکنيم.

سيد محمد صادق کشاورزي: تا قبل از سال آخر که رقابتي در مدرسه نبود و بچه‌ها منفعلانه عمل مي‌کردند. خود من هم چون المپيادي بودم، قصد رقابت نداشتم، اما سال آخر که آقاي محمد رضا اسکندري (رتبه چهارم کشوري) به مدرسه ما آمد، فضاي رقابتي خوبي بين من و ايشان ايجاد شد.

* تعطيلات نوروز، معروف به دوران طلايي براي يک کنکوري است. اين دوران را چگونه گذرانديد؟
روزبه امين تفرشي: مدرسۀ ما عيد و غير عيد نداشت؛ برنامۀ مان پيوسته بود و در تعطيلات نوروزي هم فقط 5 روز تعطيل بوديم. مدرسه پايگاه مطالعاتي داشت و ما هر روز 8 زنگ مطالعاتي داشتيم و من چون در خانه خوب درس نمي‌خواندم، پاي ثابت اردوهاي مطالعاتي بودم.

* در اردوها شيطنت نمي‌کرديد و به قول معروف، زمانتان سوخت نمي‌شد؟
روزبه امين تفرشي: اوايل که مدرسه اردو گذاشته بود، شيطنت زياد بود، اما به مرور بچه‌ها به ياري کمک مشاورها و مشاور مدرسه، اردوها را جدي گرفتند.

سيد محمد صادق کشاورزي: در ايام نوروز، سه روز تعطيل بوديم و از دومين روز سال نو تا 15 فروردين اردوي مطالعاتي داشتيم که البته اختياري بود. برنامۀ اردوها هم اين بود که هر روز آزمون عمومي و تحليل آن را داشتيم و سپس مجموعه تست اختصاصي براي يک درس مشخص کار مي‌کرديم. اردويمان هم از 7 و نيم صبح شروع مي‌شد و تا 8 و نيم شب ادامه داشت.

البته دوران عيد، چون جنبه مرور مباحث درسي را داشت، براي من دوران خسته کننده‌اي بود؛ براي مثال، در يک روز 300 تست سيستماتيک حل مي‌کرديم و من خسته مي‌شدم.

* اين خستگي فقط مال دوران عيد بود؟
سيد محمد صادق کشاورزي: ابتداي سال تحصيلي تا آخر سال 96، مطالب جديد ياد مي‌گرفتيم و اين براي من جالب و لذت بخش بود؛ در واقع کنکور به من حس خوبي مي‌داد و از آن لذت مي‌بردم؛ اما دوران عيد خسته کننده بود. يک ماه آخر هم در دماوند اردوي مطالعاتي داشتيم و تا يک هفته قبل از کنکور آنجا بوديم، و چون جوّ پايگاه خوب بود، خسته نمي‌شدم؛ ولي يک هفتۀ آخر، باز کسل کننده بود و همه بچه‌ها خسته شده بودند.

سجاد فقفور مغربي: اوج درس نخواندن و کوتاهي‌هاي من، به ايام نوروز باز مي‌گردد. يک هفته هيچ نخواندم؛ در واقع، چون همه چيز را مطالعه کرده بودم، چيزي براي خواندن نداشتم. همۀ مباحث برايم تکراري بود و حوصلۀ خواندن آنها را نداشتم. دلم مي‌خواست که يک مطلب جديد ياد بگيرم؛ البته در نهايت، هفتۀ دوم عيد به زور خودم را مجبور به درس خواندن کردم و در مجموع روزي 7 ساعت درس مي‌خواندم و تا دو هفته مانده به کنکور همين طور درس مي‌خواندم. شايد اگر پايان سال 96 آزمون سراسري برگزار مي‌شد، من آمادگي بيشتري داشتم.

* تعطيلات نوروز و بعد از آن که خوب درس نخوانديد؛ پس «پيک» مطالعاتي شما چه زماني بود؟
سجاد فقفور مغربي: تابستان منتهي به سال آخر خيلي خوب درس خواندم. به خصوص اواسط مرداد ماه، ساعت مطالعاتي من دو رقمي شده بود و در نهايت، در دو هفته پاياني تابستان، دو درس اختصاصي هندسه تحليلي و گسسته را جمع کردم و روزي 16 ساعت درس مي‌خواندم. به نظر خودم اگر الان رتبه تک رقمي آوردم، نتيجه مطالعۀ خوب من در تابستان است.

* بازۀ زماني روز قبل از کنکور تا پايان کنکور چگونه گذشت؟
سجاد فقفور مغربي: دو هفته مانده به کنکور، محل مطالعه‌ام را تغيير دادم و براي مطالعه به خانۀ خاله‌ام رفتم. تغيير محيط باعث شد که انگيزۀ مطالعه‌ام بار ديگر زياد شود و ساعت مطالعاتي‌ام را به 15 ساعت در روز رساندم؛ اما دو روز مانده به کنکور، درس خواندن را تعطيل کردم. شب قبل از کنکور، تلويزيون يک فيلم مستند گذاشته بود که تا يازده شب ادامه داشت؛ آن را نگاه کردم و و سپس خوابيدم؛ ولي ساعت 4 و نيم صبح بيدار شدم. يک موسيقي آرام بخش براي خودم گذاشتم و تا ساعت 6 صبح در تخت ماندم و بعد هم صبحانۀ سبکي خوردم و سر جلسۀ آزمون رفتم.

سر جلسۀ آزمون سراسري استرس داشتم؛ اما اين استرس اذيتم نکرد و در عوض سرعتم را بالا برد و من 15 دقيقه در دروس عمومي و 45 دقيقه در دروس اختصاصي وقت اضافه آوردم؛ البته استرس بدي‌هايي هم دارد؛ مثلاً دقت را کم مي‌کند.

روزبه امين تفرشي: روز قبل از کنکور، به پيشنهاد مشاورمان صبح زود بيدار شديم تا بتوانيم شب راحت‌تر بخوابيم. تا ظهر هم مدرسه بوديم و بعد از ظهر با برادرم استخر رفتم تا خسته‌تر شوم و شب بهتر بخوابم. روز کنکور فقط 10 دقيقه مانده به شروع آزمون، به جلسۀ آزمون رسيدم. اين دير رسيدن باعث شد که کمي استرس پيدا کنم؛ حتي ابتداي آزمون و سر سؤال‌هاي ادبيات خيلي استرس داشتم؛ البته به مرور استرسم کمتر شد، اما کاملاً از بين نرفت؛ در حالي که من در آزمون‌هاي آزمايشي، هيچ وقت دچار استرس نمي‌شدم. سر آزمون اختصاصي هم وقت کم آوردم و به 5 سؤال فيزيک نرسيدم.

سيد محمد صادق کشاورزي: روز آخر تا ساعت يک مدرسه بوديم و بعد با دوستانم به پارک رفتم و ساعت 7 بعد از ظهر به خانه آمدم و زود خوابيدم. خدا را شکر که فضاي جلسۀ آزمون ما شاد بود و حس خوبي داشتم؛ اما با شروع آزمون، کمي مضطرب شدم؛ ولي تست هفتم يا هشتم ادبيات بود که به خودم مسلط شدم. در کل، تست‌هاي عمومي‌ها را خوب زدم، اما سر سؤال‌هاي رياضي نتوانستم 5 تست اول را بزنم که برايم بي‌سابقه بود؛ ولي با اين حال، به خودم گفتم که مهم نيست، بعداً حل مي‌کنم. سر درس شيمي هم کمي مضطرب شدم، ولي چون وقت زياد داشتم، نگراني‌ام رفع شد.

* اگر قرار باشد براي موفقيتتان در کنکور، براي پشتکار، هوش، خانواده و مدرسه، درصدي قايل باشيد، به هر يک از اين موارد چه درصدي مي‌دهيد؟

روزبه امين تفرشي: خانواده: 30 درصد، هوش: 40 درصد، تلاش: 20 درصد، مدرسه و مشاور: 10 درصد.

سيد محمد صادق کشاورزي: خانواده:30 درصد، هوش: 10 درصد، مشاور: 10 درصد، تلاش: 50 درصد.

سجاد فقفور مغربي: خانواده: 40 درصد، هوش: 30 درصد، تلاش 20 درصد، مدرسه و مشاور: 10 درصد.

* براي من جالب است که همۀ شما سهم خانواده را بالاتر از مدرسه دانسته‌ايد. چرا؟
سجاد فقفور مغربي: نقش خانواده در فضاي آرامي که براي داوطلبان مهيا مي‌کند، بسيار زياد است؛ به خصوص مادر در خانواده، نقش مهم و اصلي را دارد و فضايي را که ايجاد مي‌کند، در اين زمينه مي‌تواند بسيار مؤثر باشد؛ اينکه نه فضا را امنيتي کند و نه خيلي شلوغ باشد. من فکر مي‌کنم که حتي حضور مهمان هم براي عوض کردن فضا لازم است؛ اما بجا و به موقع، و مديريت اين مساله با مادر است.

زهرا اکبري (مادر سيد محمد صادق کشاورزي): من هم فکر مي‌کنم که خانواده از ابتدا مي‌تواند نقش مهمي در پيشرفت فرزند و موفقيت او داشته باشد. خود من، حتي در زمان کودکي فرزندم، سعي مي‌کردم اسباب بازي‌هايي را برايش انتخاب کنم که فکري باشد و خلاقيت او را بيشتر کند؛ در ضمن، هيچ وقت در انجام کاري اجبار نداشتم. هر جا علاقه نشان مي‌داد، فضا را برايش مهيا مي‌کردم، و اگر علاقه‌اي نداشت با او همراه مي‌شدم و قبول مي‌کردم؛ براي مثال، در دوران ابتدايي، محمد صادق را کلاس شطرنج فرستادم، ولي او علاقه‌اي نشان نداد و من هم پذيرفتم و ديگر نرفت.

فريبا نيازمند (مادر روزبه امين تفرشي): هميشه در خانه سعي مي‌کرديم که يک فضاي علمي حاکم باشد؛ براي مثال، در خانۀ ما تلويزيون بسيار کم روشن مي‌شود، ولي هميشه بحث و گفت و گوي علمي حاکم است. در زمينۀ تغذيه هم توجه دارم که فرزندانم تغذيۀ سالم داشته باشند. در خانۀ ما خبري از غذاهاي فست فودي نيست و بالاخره هيچ‌گونه فشاري هم به روزبه وارد نمي‌کرديم تا درس بخواند. در کل، در هيچ چيزي و انجام هيچ کاري، اجبار و اصرار نبود.

* در کل، اگر بخواهيد نظرتان را دربارۀ سال آمادگي براي کنکور بگوييد، چه مي‌گوييد؟
سجاد فقفور مغربي: سال آمادگي براي کنکور، سال آموزنده‌اي بود. فضاي دوستانۀ مدرسه و همکلاسي‌هاي خوب، براي من دوست داشتني بود؛ البته، مثل هر مرحلۀ ديگر از زندگي، سختي‌هاي خودش را هم داشت.

روزبه امين تفرشي: براي من، رفاقت و با بچه‌ها بودن، جالب بود؛ در واقع تنها چيزي که از 12 سال تحصيل در ذهنم مانده، همين سال کنکور است با همۀ دوستي‌ها و محبت‌هايش؛ البته کم خوابي و استرسش بد بود.

سيد محمد صادق کشاورزي: چون ابتداي سال تحصيلي المپيادي بودم و دير به کلاس درس رسيدم، خاطرات خوشايندي از ابتداي سال ندارم؛ اما وقتي توانستم به کلاس و بچه‌ها برسم، حس خوبي داشتم. تعطيلات نوروز نااميد شده بودم و حس خوبي نداشتم و بعد از آن، هم خاطرات خوب داشت و هم بد؛ براي مثال، من گاه وسط درس خواندن خوابم مي‌برد و بعد از اينکه بيدار مي‌شدم، حس خوبي نداشتم؛ چون حس مي‌کردم که از وقت درس خواندنم درست استفاده نکرده‌ام؛ اما در کنارش يک سري چيزها را امسال ياد گرفتم. ياد گرفتم که چطور در سختي‌ها، لحظات شيرين را پيدا کنم؛ مثل يک شب در پايگاه که در بالکن ايستاده بودم و غرق طبيعت روبرويم شده بودم و احساس کردم که چقدر از حضور در اين لحظه لذت مي‌برم؛ در ضمن، هيچ سالي مثل سال آمادگي براي کنکور، با دوستانت ارتباط نداري. بدون شک، ارتباط و گفت و گوي من با دوستانم در اين سال، بيشتر از ارتباطم با والدينم بود.

* در چه رشته‌اي مي‌خواهيد ادامه تحصيل بدهيد؟
سجاد فقفور مغربي: از کودکي علاقه‌مند به کامپيوتر بودم، دوره‌اي هم به صنايع و زماني ديگر هم به هوا ـ فضا علاقه‌مند شدم؛ اما معتقدم که فضاي کامپيوتر، بي‌نهايت است و در آينده انسان نيز نقشي تعيين کننده دارد.

روزبه امين تفرشي: آينده‌اي که در نظر دارم، مديريت مالي است؛ اما براي کارشناسي‌ارشد مي‌خواهم مديريت مالي بخوانم و در مقطع کارشناسي فقط مي‌خواهم مهندسي برق بخوانم.

* چرا در مقطع کارشناسي‌ارشد دوست داريد مديريت مالي بخوانيد؟
مهندسي جنبۀ عملياتي دارد و در حقيقت هر مهندسي، زير مجموعۀ يک مدير است، و چون مديريت ريسک و سرمايه نياز به رياضيات قوي دارد، معتقدم که بهتر است در دورۀ کارشناسي، در رشته مهندسي برق تحصيل کنم.

سيد محمد صادق کشاورزي: به هر دو رشتۀ مهندسي کامپيوتر و برق علاقه‌مند هستم، اما با توجه به آشنايي‌ام با مهندسي کامپيوتر در المپياد کامپيوتر، فکر مي‌کنم بهتر است که مهندسي برق بخوانم؛ چون برق را نمي‌شود به راحتي فراگرفت و نياز به تحصيلات دانشگاهي دارد و فکر مي‌کنم که خودم مي‌توانم کامپيوتر را در کنار برق دنبال کنم.

* اين روزها رشته‌هاي گروه آزمايشي علوم تجربي، متقاضي بسياري دارند و مي‌بينيم که دانش‌آموزان رشته رياضي هم جذب گروه آزمايشي علوم تجربي مي‌شوند يا حتي بعد از ورود به دانشگاه، تصميم مي‌گيرند که انصراف بدهند و بار ديگر در آزمون سراسري گروه آزمايشي علوم تجربي شرکت کنند. شما چنين ذهنيتي نداشتيد؟

سجاد فقفور مغربي: در رشته‌هاي علوم رياضي بايد شاخص بود تا موفق و حتي پولدار شد، اما رشته‌هاي علوم تجربي اين‌گونه نيست و مي‌بينيم که يک پزشک معمولي هم درآمد خوبي دارد؛ بر عکس رشته‌هاي مهندسي که بايد از حد معمولي بالاتر باشي تا موفق شوي. من هيچ وقت به فکر يک زندگي روزمره با حقوق مکفي نبوده‌ام.

روزبه امين تفرشي: انگيزۀ بچه‌هاي علوم تجربي، بازار کار خوبي است که در ايران دارند. در رشته‌هاي مهندسي، تا زماني که ايدۀ تازه‌اي نداشته باشي، پيشرفت نمي‌کني و به جايي نمي‌رسي. خود من هيچ وقت حوصلۀ دروس حفظي مثل زيست‌شناسي را نداشتم و به دنبال يک زندگي بي‌دردسر هم نبودم.

سيد محمد صادق کشاورزي: در برهه‌اي به فکر تغيير رشته و شرکت در گروه آزمايشي علوم تجربي افتادم، اما در نهايت، منصرف شدم و رشتۀ رياضي را انتخاب کردم.

* مي‌گويند زکات علم نشر آن است. هيچ به فکر فعاليت‌هاي جهادي و کمک به دانش‌آموزان نيازمند افتاده‌ايد؟

سجاد فقفور مغربي: خاله‌ام در نيشابور در اين زمينه فعاليت مي‌کند و هدف من هم اين است که بخش مفيدي از زندگي‌ام را به کار براي دانش‌آموزان نيازمند اختصاص دهم؛ به خصوص در مقطع ابتدايي يا متوسطه اول که دغدغۀ من است و کار براي آنها برايم خيلي ارزش دارد. دوست دارم به پرورش قدرت خلّاقه و توانمندي‌هاي بچه‌ها کمک کنم و به آنها نشان دهم اين تفکر که تنها راه موفقيت، ورود به دانشگاه است، غلط است و راه موفقيت براي هر فرد، با ديگري فرق مي‌کند.

سيد محمد صادق کشاورزي: دنبال اين هستم که بخش محدودي از وقتم را به انجام اين کار اختصاص بدهم.

 * به عنوان آخرين سؤال، لطفاً درصدهاي خود را در آزمون سراسري بگوييد.
سيد محمد صادق کشاورزي: ادبيات: 100 درصد، عربي: 7/94 درصد، فرهنگ و معارف اسلامي: 4/89 درصد، زبان خارجي: 4/89 درصد، رياضي: 7/92 درصد، فيزيک: 2/91 درصد، شيمي 6/88 درصد.

روزبه امين تفرشي: ادبيات: 96 درصد، عربي: 68 درصد، فرهنگ و معارف اسلامي: 4/69 درصد، زبان خارجي: 84 درصد، رياضي 9/87 درصد، فيزيک: 2/88 درصد، شيمي: 100درصد.

سجاد فقفور مغربي: ادبيات: 100 درصد، عربي: 4/85 درصد، فرهنگ و معارف اسلامي: 84 درصد، زبان خارجي: 7/94 درصد، رياضي: 4/90 درصد، فيزيک: 2/88 درصد، شيمي: 8/84 درصد.

مطالب مرتبط:
تلاش آنها در کنار نبوغ عامل موفقيتشان شد (بخش اول)
با انگیزه باشید تا موفقیت را دریابید

منبع: پیک سنجش
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت