بندورا درباره یادگیری چه می گوید؟ (1)
یادگیری مشاهده ای
آلبرت بندورا، (Albert Bandura) روان شناس کانادایی-آمریکایی است که نظریه یادگیری مشاهده ای یا مدلینگ را مطرح کرده است.
در مطالب قبل در مورد اختلالات یادگیری و یادگیری مبتنی بر مغز نکاتی آموختیم. همچنین دانستیم مربیانی که حلقه اتصال «علوم مغز» را با تدریس و یادگیری مورد مطالعه و بررسی قرار می دهند، باید در مورد نحوه تفسیر و استفاده از پژوهش های تربیتی و رفتاری، محتاط باشند و سنجیده عمل کنند آشنا شدیم، در این مطلب و مطالب پیوست مسئله یادگیری مشاهده ای را مورد بررسی قرار می دهیم.
آلبرت بندورا در 4 دسامبر 1925 در منطقه زیبا ولی کوهستانی و سرد شمال آلبرتا، کانادا به دنیا آمد. مثل بسیاری از کودکانی که در روستاهای کوچک به دنیا می آیند، بندورا، از ابتدائی تا دبیرستان به یک مدرسه رفت. اما به خاطر کمبود معلم و منابع مختلف، از بندورا و دیگر دانش آموزان خواسته می شد که (به خودشان درس دهند) بعد از دیپلم و در تابستان، بندورا در عملیات ساخت بزرگ راه آلاسکن به عنوان کارگر مشغول به کار شد.
یادگیری مشاهده ای:
انسان ها از راه مشاهده انسان های دیگر می آموزند.تعبیر از مفهوم آموزش و پرورش:
انتخاب بهترین سرمشق ها یا الگوها برای ارائه به شاگردان به این منظور که ویژگی های این سرمشق ها مورد مشاهده و تقلید قراربگیرند.
با این فرض که یک تمایل طبیعی در انسان ها برای تقلید آنچه در دیگران مشاهده می کنند وجود دارد. (تبیین فطرت گرایانه)
ادوارد ثرندایک:
یک گربه را در جعبه معما و گربه دیگری را در قفس مجاور آن قرار داد. گربه داخل جعبه معما قبلا آموخته بود که چگونه خود را آزاد سازد. گربه دوم باید این گربه را مشاهده می کرد تا از آن طریق پاسخ گریز را یاد بگیرد. اما وقتی که ثرندایک این گربه را در جعبه معما قرار داد پاسخ گریز را انجام نداد.
لازم بود که این گربه تمامی مراحل کوشش و خطایی را که گربه اول برای یادگیری گریز از جعبه طی کرده بود انجام دهد تا این که یاد بگیرد چگونه خود را از قفس آزاد سازد.
ثرندایک:
در تجارب من با این حیوان ها چیزی یافت نشد که فرضیه وجود یک توانایی کلی در حیوان ها برای یادگیری اعمال حیوان های دیگر را تایید کند.
واتسون پژوهش های ثرندایک با میمون ها را تکرار کرد و او هم هیچ گونه گواهی برای یادگیری مشاهده ای نیافت.
ثرندایک و واتسون:
هر دو نتیجه گرفتند که یادگیری تنها از راه تجربه مستقیم صورت می پذیرد نه از راه تجربه غیرمستقیم یا تجربه جانشینی.
یادگیری در نتیجه تعامل شخص یادگیرنده با محیط انجام می شود، نه بر اثر مشاهده تعامل فرد دیگری با محیط خودش.
تبیین میلر و دلارد از یادگیری مشاهده ای:
یک ارگانیسم می تواند با مشاهده فعالیت ارگانیسمی دیگر یاد بگیرد.
اگر رفتار تقلیدی تقویت بشود، مانند هر یادگیری دیگری نیرومند خواهد شد.
رفتار تقلیدی را به سه نوع تقسیم کرده اند:
1- رفتار یکسان: وقتی رخ می دهد که دو نفر یا بیشتر به یک موقعیت به طور یکسان پاسخ دهند.
2- رفتارنسخه برداری کردن (کپی کردن): شامل هدایت رفتار یک شخص به وسیله شخصی دیگر است.
3- رفتارجورشده وابسته: رفتاری است که در آن یک مشاهده گر برای تکرار کورکورانه اعمال یک سرمشق یا الگو تقویت می شود.
ادامه دارد ...