اوقات فراغت روستاییها
خوشا به حالت ای...
صفحه مانیتور رو به روی چشمانم روشن است؛ مقالات اوقات فراغت را به همراه نظرات خواننده ها مرور میکنم؛ با نظر یکی از خواننده ها به فکر فرو میروم که نوشته:
«مقالات اوقات فراغتتان خوب بود ولی من چون توی روستا زندگی میکنم چیزی مثل هنر دستی و استخر نداریم... فقط همیشه با دوستانم هستم و بعد از ظهرها گوسفند چرانی میکنم و وقت استراحت سر اینترنت میآیم… »
آهی میکشم و شعر کتاب فارسی دوره دبستانم را زیر لب میخوانم:
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم، چه باصفایی
در شهر ما نیست جز دودماشین
دلم گرفته از آن واز این...
ای کاش من هم پرنده بودم با شادمانی پر میگشودم
میرفتم از شهر به روستایی آنجا که دارد آب و هوایی...»
زمزمه های شعرم همراه با باد میان گندم زاری میپیچد که حتماً یکی از بچههای روستا در حال کمک به پدر و مادرش مشغول درو کردن ساقههای طلایی است. صدای شعرم در هیاهوی بازی بچه هایی قاطی میشود که به حتم یا هفت سنگ بازی میکنند و یا مشغول قایم باشک بازی هستند. نجوای شعرم با باد همراه میشود، از کنار گله گوسفندان میگذرد و به تنور داغ از آتش ننه سلطان میرسد.
ننه سلطان نانی گرم را روی سفره میگذارد و دخترکی لقمهای نان به دهان میگذارد. چشمانم را میبندم و برای لحظهای احساس میکنم که همراه دخترک قصهام شیرینی طعم نان را میچشم، بوی نان داغ و تازه در مشام خیالات فضای مجازیام میپیچد و…
باید به این خواننده خوب بگویم شاید مثل شهری ها کلاس های هنر دستی و استخر نداشته باشید؛ که البته با همکاری اهالی جهت برگزاری کلاسهای تقویتی، کاردستی و... در مساجد روستا این مشکل برطرف میشود؛ اما سرگرمیهایی در روستایتان دارید که پر از خستگیهای شیرین است. خستگیهایی که به راستی طعم زندگی با طبیعت را میچشید؛ دویدن میان کوه و دشت، همکاری با پدر و مادر ...
آری، با فرا رسیدن تعطیلات توجه عده زیادی به مقوله اوقات فراغت بچههای روستا فزونی مییابد، برای افراد بسیاری این سوال پیش میآید که آیا امکانات لازم برای غنی سازی اوقات فراغت نوجوانان و جوانان در شهرها و روستاها یکسان است؟
بعضی میگویند کودک روستایی در گرمای ظهر تابستان در اندیشه آینده بی امید خویش کنکاشی بی پایان دارد! عدهای هم عقیده دارند تعطیلات تابستان که فرا میرسد غمی مضاعف که حاصل محرومیت است وجود بچههای روستایی را فرا میگیرد و آنان محروم از همه چیزهای خوب دنیا... استخر، سینما، تئاتر، کلاس موسیقی و... هستند که فقط در برنامههای تلویزیونی با آه و حسرت دنبالشان میکنند. حال سوال پیش میآید که آیا محرومیت در همین چند مورد (استخر، سینما، تئاتر، کلاس موسیقی و ...)خلاصه میشود؟
امروزه البته با ورود اینترنت و وجود تلویزیون در خانههای روستا کم کم چنین مشکلات بچههای روستا برطرف شده و آنان همچون کودکان شهر از امکانات مجازی بهرمند شدهاند.
حتماً میدانید که اکثر روستاها با وسعت کم دارای جذابیتهای بی نظیری چون خانههای کاهگلی، باغات وسیع میوه، چشمههای آب، لبنیات مرغوب محلی و طبیعتی زیبا و بکر هستند که میتواند فراغت کودکان را لذت بخش ترین لحظات سازد. همچنین باورهای مردم روستا از دیگر جذابیتهای آن محسوب میشود.
آنان باورهایی در خصوص کشاورزی دارند، زمان برداشت گندم در تابستان، خرمن کوبی پاییز و... که برای برگزاری هر کدام مراسم و آیینهای خاصی دارند. حتی باورهای مذهبی مردم روستا در ماههای محرم، صفر، رجب، شعبان و رمضان جلوه گر ریشههای اعتقادی است که کودکان با آن بزرگ میشوند.
بنابراین، حفظ باورها و آیینهای تاریخی روستا و اجرای آن توسط کودکان روستایی میتواند فراغتی لذت بخش را برایشان به ارمغان بیاورد. چنین باورهایی حتی میتواند سرگرمی مناسبی برای تعطیلات بچه های شهری خسته از امتحانات باشد و آنان را نیز با طبیعت و فرهنگ سرزمینشان آشنا سازد.
در نتیجه، پیشنهاد ما به بچههای شهر اینست که به روستاهای ایران سفر کنند تا با شناخت فرهنگ و طبیعت و آشنایی با میراث تاریخی ایران اوقات فراغت به یاد ماندنی را پشت سر گذارند.
مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: مریم عرفانیان
تنظیم: مریم فروزان کیا