نخستین مدرسه علوم سیاسی
مدرسه سیاسی در تهران موقعیت ممتازی داشت و از بهترین مدرسه های پایتخت به شمار می رفت. داوطلبان این مدرسه اكثرا شاگردان دارالفنون و علمیه بودند
در سال های پیش از انقلاب مشروطه، برخی از رجال ایران به هزینه خود فرزندانشان را برای تحصیل علوم سیاسی و حقوق به اروپا فرستادند؛ از جمله از آن ها می توان از میرزا نصرالله خان نائینی نام برد. او به دلیل داشتن مشاغل مختلف، در دستگاه حکومتی ناصرالدین شاه به مشکلات ماموران وزارت خارجه پی برده و از این رو، بر لزوم تربیت جوانان کشور و آشنایی آنان به علوم جدید تاکید داشت و این امر را از فرزندان خود آغاز کرد. وی سه پسر خود؛ حسن، حسین و علی را برای تحصیل به خارج فرستاد. علی در اروپا مسلول شد و بدرود زندگی گفت، ولی حسن رشته حقوق را تمام کرد و حسین در مدرسه پلی تکنیک پاریس مشغول تحصیل شد. در سال 1277 ه.ش که میرزا نصرالله خان به وزارت امور خارجه منصوب شد، تصمیم گرفت تعدادی دیپلمات آگاه به اوضاع و احوال جهان و مطلع از وضعیت داخلی کشور تربیت کند تا شاید بدین طریق نابسامانی حاکم بر روابط خارجی ایران را از بین ببرد. بدین سبب، فرزندش حسن را که مدرسه سیاسی و نظامی مسکو را گذرانده بود و در سفارت ایران در روسیه مشغول به کار بود، به تهران خواست و او را به ریاست دفتر وزارتی خود منصوب کرد. میرزا حسن خان به محض ورود به تهران متوجه وضع نابسامان وزارت امور خارجه و شیوه اداره آن شد و دانست که کار از ریشه خراب است و تا مبنای علمی برای اعضای وزارت خارجه دست و پا نشود، هر چه بکند نقش برآب خواهد بود. بنابراین، به قصد تربیت ماموران مطلع به امور مالی و حقوق سیاسی و افزایش قابلیت های وزارت امور خارجه در برابر بیگانگان، به فکر تاسیس مدرسه ای برای تحصیل علم سیاست و تربیت کارمندان درس خوانده برای وزارت امور خارجه افتاد. بدین ترتیب می توان گفت که مدرسه علوم سیاسی برای این بود که برای وزارت امور خارجه مامورینی تربیت کند که به اندازه، از لزوم قوانین اطلاع داشته باشند تا بهتر بتوانند در مقابل خارجیان حقوق کشور خود را حفظ کنند
نظر به اینکه وظایف وزارت امور خارجه و عملکرد مجریان آن ارتباط مستقیم با منافع و امنیت ملی کشور دارد، حتی در دوره قاجاریه نیز نسبت به سوابق و صلاحیت خانوادگی و اخلاقی افراد نیز حساسیتهایی وجود داشته است
میرزا حسن خان مزایا و محسنات تربیت کادر سیاسی آگاه، برای اداره کشور را برای امین السلطان صدر اعظم و مظفرالدین شاه بر شمرد و رضایت آن دو را به دست آورد. به نحوی که مظفرالدین شاه، فرمانی جهت تاسیس مدرسه علوم سیاسی را صادر کرد و سالی چهار هزار تومان، برای مخارج این مدرسه که از موسسات تابع وزارت امور خارجه محسوب می شد، از تفاوت عمل معدن فیروزه خراسان تخصیص داد. پس از صدور فرمان شاه میرزا حسن خان بلافاصله برنامه مدرسه را تنظیم کرد و با انتشار اعلامیه ای تاریخ ثبت نام و گزینش محصلان و شروع مدرسه را به اطلاع عموم رساند و پس از آن که تعداد ثبت نام کنندگان به 17 نفر رسید، در روز 18 آذر ماه سال 1278 شمسی مدرسه علوم سیاسی گشایش یافت.
روسای مدرسه علوم سیاسی
ریاست این مدرسه در ابتدا برعهده میرزاحسن خان مشیر الملك بود. وی در نطق افتتاحیه مدرسه اظهار داشت كه هدف مدرسه علوم سیاسی این است كه از میان خانواده های نجیب و اصیل مملكت شاگرد بپذیرد. بعد از سفر مشیرالملك به اروپا، موتمن الملك ریاست این مدرسه را برعهده گرفت. از دیگر افراد سرشناسی كه به ریاست این مدرسه منصوب شدند محمدعلی فروغی (ذكاءالملك) بود كه در آنجا به تدریس ادبیات می پرداخت و سرانجام مرحوم علی اكبر دهخدا در سال1299به ریاست آن منصوب شد تا اینكه مدرسه علوم سیاسی از وزارت امور خارجه جدا شد.
پذیرش در مدرسه علوم سیاسی
مدرسه سیاسی در تهران موقعیت ممتازی داشت و از بهترین مدرسه های پایتخت به شمار می رفت. داوطلبان این مدرسه اكثرا شاگردان دارالفنون و علمیه بودند.
برای ورود به مدرسه علوم سیاسی در ابتدا، لازم بود داوطلبان دروس صرف و نحو عربی، انشاء و املاء فارسی و حساب را امتحان دهند. حداقل سن محصلان 15 و حداکثر 22 سال تعیین شده بود. چون در زمان تاسیس مدرسه هنوز به سبک امروزی دبیرستانی ایجاد نشده بود، مدرسه علوم سیاسی در دوره چهار ساله خود، هم کار شعبه ادبی دبیرستان را انجام می داد و هم نقش مدرسه عالی را به عهده داشت. از آنجا که داوطلبان ورود به مدرسه علوم سیاسی زمینه اطلاعاتی لازم برای آموزش عالی را نداشتند و لازم بود مدرسه آنان رابرای مرحله عالی آماده کند و دوره چهار ساله برای این کار کفاف نمی داد و حداکثر داوطلبان حتی معلومات مقدماتی برای موفقیت در آموزش دوره عالی را نداشتند، پس از چند سال از استقرار مشروطیت، وزارت امور خارجه از شرایط ورود داوطلبان به مدرسه کاست و بر سنوات تحصیلی یک سال افزود و بدین ترتیب، مدت تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پنج سال شد. محصلان در دوره اول دروس مقدماتی دبیرستانی را آموختند و پس از کسب مدرک قبولی، می توانستد ادامه تحصیل دهند و در دوره دوم دروس علوم سیاسی را بیاموزند. مدتی مدرسه به همین کیفیت شاگرد بیرون می داد. بعد از آن که برنامه مدارس ابتدائی و متوسطه مرتب شد، دیگر مدرسه پنج کلاس معنی نداشت. این بود که حتما می بایست مدرسه سیاسی از دو کلاس اول و دوم صرف نظر کرده و کار خود را منحصر به تدریس قسمت عالی بنماید.
این مدرسه كه كار خود را با 17 شاگرد آغاز كرد، دانش آموختگان مشهوری را تحویل جامعه داد كه میرزا عبدالله خان مستوفی، صادق خان، داوود خان میرزا علی اكبر دهخدا، سیف الله خان، میرزا محمدعلی خان و... از آن جمله بودند در كل در دوره فعالیت مستقل این مدرسه، 210 نفر فارغ التحصیل شدند
شاگردان مدرسه علوم سیاسی
این مدرسه كه كار خود را با 17 شاگرد آغاز كرد، دانش آموختگان مشهوری را تحویل جامعه داد كه میرزا عبدالله خان مستوفی، صادق خان، داوود خان میرزا علی اكبر دهخدا، سیف الله خان، میرزا محمدعلی خان و... از آن جمله بودند در كل در دوره فعالیت مستقل این مدرسه، 210 نفر فارغ التحصیل شدند.
عبدالله مستوفی كه اولین فارغ التحصیل مدرسه سیاسی بود، جامعه ای برپا ساخت به نام «كلوپ جامعه» و دعوتنامه ای نیز برای برپایی این جامعه امضا كرد كه در سالن مدرسه علوم سیاسی تشكیل می شد.
فارغالتحصیلان این مدرسه با پیشنهاد وزیر خارجه و تصویب شاه به سمت وابسته، به سفارتخانهها و کنسولگریهای ایران در خارج میرفتند یا در وزارت امور خارجه مشغول خدمت میشدند، بسیاری از فارغالتحصیلان این مدرسه بعدها شاغل مقامهای مهم سیاسی شدند.
همانگونه که از شرایط ورود به وزارت خارجه در دوران قاجار مشخص است، وزارت امور خارجه از همان ابتدا، یکی از وزارتخانههای بسیار مهم و حساس بوده است و شرایط ورود افراد به آن نیز از حساسیت و وسواس زیادی برخوردار بوده است. از منظری دیگر، در دوره قاجاریه، نظام آموزشی سراسری و یکسان برای آحاد مردم در ایران وجود نداشته است، لذا افراد وابسته به نظام حاکم امکان تحصیل در مدارس معدود و یا نزد معلمهای خصوصی را داشتهاند. بنابراین، ورود شاگرد به مدرسه علوم سیاسی هم عمدتا محدود به اعضای خانوادههای متمول میشده است.
نظر به اینکه وظایف وزارت امور خارجه و عملکرد مجریان آن ارتباط مستقیم با منافع و امنیت ملی کشور دارد، حتی در دوره قاجاریه نیز نسبت به سوابق و صلاحیت خانوادگی و اخلاقی افراد نیز حساسیتهایی وجود داشته است. این امر مهم نشانگر آن است که اشغال پستهای حساس و کلیدی، در هر حکومتی با گرایشهای مختلف، نیاز به دقت و وسواس زیاد و متناسب دارد. حتی صلاحیت علمی افراد با هر میزان از تحصیلات، با آزمون ورودی، ویژه وزارت امور خارجه سنجیده میشده است و قبل از ورود، همواره دورههای جدید آموزشی تعریف و اجرا میشده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی ساختار قدرت در کشور و بویژه وزارت خارجه، پستهای سیاسی و کنسولی به سرعت به دلائل مختلف خالی و پرورش دیپلماتهای جدید، متخصص و متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی بیشترین دغدغه وزیر خارجه وقت جناب آقای دکتر ولایتی شده بود. به همین منظور در سال 1361 دانشکده وزارت امور خارجه تأسیس شد، علیرغم آنکه مدرسه علوم سیاسی سالها قبل از انقلاب تعطیل شده بود اما با توجه به اهداف مشترک، دانشکده وزارت خارجه را میتوان دنباله همان مدرسه علوم سیاسی دانست، با این تفاوت عمده که پذیرش در دانشکده در سطح ملی، از طریق روزنامههای کثیرالانتشار، و فراخوان سراسری، جهت شرکت در آزمون مربوطه انجام شد تا مردمی بودن انقلاب و حفظ دستاوردهای آن، در این حوزه نیز تحقق یابد. بدین ترتیب، تربیت دیپلماتهای جدید بر اساس آموزهها و تعلیمات متناسب با انقلاب اسلامی، آغاز شد.
فراوری : طاهره رشیدی بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
منابع : 1- علم سیاست در ایران ، علیرضا ازغندی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران / 2- تاریخ ایرانی / 3- آفتاب