تپه رازآلود اصفهان
سالهاست كه در یكی از خیابانهای معروف نصف جهان، آنجا كه برجهای مرفهنشین سر به آسمان میسایند و به سبب نزدیكی به زایندهرود زمینهایش سانتیمتری خرید و فروش میشود، تپهای محقر با ارتفاع چند متر اما وسعت 12 هكتار رخ مینماید كه زبالهدانی شده است، سگهای ولگرد و معتادان شبگرد در آن خانه كردهاند و روزها صدای وزوز مگسها با بوی تعفن زبالهها و نخالههای شبانه تخلیه شده، در هم میپیچد.
اسم این تپه متعفن تپه اشرف است. اگرچه مردم عامی و برخی ساكنین محل آن را وصله ناجور آن منطقه میدانند اما آگاهان تاریخ این مرز و بوم میدانند كه این تپه بخشی از پیشانی تاریخ گمشده اصفهان است. تا جایی که برخی از تاریخدانان این تپه را به دلیل اهمیت فوقالعادهاش پیشانی اصفهان میدانند.
چرا تپه اشرف؟!
معروف شدن این تپه به تپه اشرف دلیل دردناكی دارد. این تپه از زمان آخرین پادشاهان صفوی، نام اشرف افغان، پسرعموی محمود افغان را بر خود دارد. کسی که پس از محاصره شهر اصفهان توسط او و پیش از فتح پایتخت صفویان و كشتار وسیع اصفهانیها، بر روی خرابههای برجای مانده از بناهای موجود كاخی برپا كرد.
از آنجایی كه آنان میخواستند سریع كاخی برپا كنند، برای بنای این كاخ از مصالح سایر كاخهای موجود در حومه شهر اصفهان استفاده كردند كه البته باد آورده را پس از 3 یا 4 سال باد برد و با حمله نادرشاه این كاخ ویران شد. اشرف فرار را بر قرار ترجیح داد و در چند جنگ پیدرپی و در خلال عقبنشینی از نادر شكست خورد و لشكریانش كمتر و كمتر شدند تا آنكه سرانجام قوم بلوچ او را به قتل رساند و برای همیشه طومار لشكریان متجاوز افغان را در هم پیچید. مردم درددیده اصفهان كه سخت خشمگین بودند به كاخ اشرف یورش بردند و حتی پی این كاخ را هم ویران كردند. اینك در جریان كاوش این تپه ویرانههای این كاخ هم رخ مینماید.
تپه اسرارآمیز
نشانههایی که در این تپه به دست آمده آن را اسرارآمیز میكند. آنقدر اسرارآمیز كه حتی سایت موزه بریتانیا اخبار مفصلی از این تپه را ترجمه كرده است و شرقشناسان سراسر دنیا علاقه وافری به رمزگشایی آن دارند. اولین دلیل اسرارآمیز بودن آن به اختلاف نظر مورخان و باستانشناسان درباره گذشته این مكان بازمیگردد. عدهای آن را همان سارویه معروف میدانند كه به گفته سیاحان قدیمی سارویه همانند اهرام مصر است! این را به خاطر عظمت این مجموعه بنا گفتهاند. البته دكتر جعفری زند سرپرست هیات كاوش نظر دیگری دارد كه آن نیز در جای خود شنیدنی است.
دلیل دوم اسرارآمیز بودنش این است كه حدود 700 سال یعنی تا زمانی كه این تپه برای ساختن كاخ انتخاب شد این كاخهای مخروبه، متروك بوده است. آیا آنچه اینك از تپه اشرف باقی مانده همان بقایایی است كه سیاحان و مورخان قدیمی از آن به عنوان كاخهای عظیم پیش از اسلام نام بردهاند؟! آیا جی و اصفهان قدیم اینجا بوده؟! چرا از آثار پیش از اسلام در اصفهان خبری نیست ؟! آیا كاوش این تپه جادویی معمای صدها ساله ایرانیان را حل میكند؟!
و دلیل سوم اسرارآمیز بودنش این است كه در این تپه اسراری درباره تغییر سبك معماری ایرانیان نهفته است. دكتر جعفری زند لایههایی از دوران ساسانی را كه به گفته او احتمالا دیوارهای دژی عظیم متعلق به ساسانیان است در این خصوص مثال میزند. این دیوارها كه برخی از سنگهای تراشیده شده حتی با طولی حدود 75 سانتیمتر تشكیل شده است را نوع مصالح سنگ و گچ در حالی تشكیل داده است كه بر روی آنها در قرون اولیه اسلامی بناهایی با خشت و گل ساخته شده است. چرا نوع مصالح تا این اندازه تغییر كرد؟! شاید جواب این سوالها تا چندی دیگر و پس از فصلهای مختلف كاوش داده شود.
سارویه اسرارآمیز كجاست؟!
ابن رسته در قرن سوم هجری سارویه را چنین وصف میكند: در شهر جی بنای كهنهای به شكل قلعه وجود داشتهاست موسوم به ساروق یا سارویه. چون این بنا بسیار كهنه است نمیتوان بانی آن را معلوم كرد و گویند قبل از توفان نوح ساخته شده است.
اما برخی بنای آن را به تهمورس، سومین شاه از سلسله پیشدادیان نسبت دادهاند. نویسنده كتاب نسبنامه كه در آغاز حكومت سلجوقیان میزیسته در رسالهای به نام انساب ملوك پارس نوشته است: تهمورس نخست 2 بنا و آبادی در این محل نزدیك به یكدیگر طرح كرده و بساخت و نام یكی را سارویه و دیگری را مهرین نهاد و به بازبینی زمان، جمعیت و آبادی آنجا بسیار شده، به یكدیگر پیوست و شهری معتبر گردید.
برخی دیگر از تاریخنگاران نیز ساخت آن را به گشتاسپ یكی از شاهان پارس نسبت میدهند. ابن ندیم كه نوشتههای مبسوطی درباره اصفهان دارد میگوید: یكی از اشخاص ثقه به من خبر داد كه سارویه جی دالانی خراب گردید كه جایش معلوم نشد زیرا از بلند بودن سطح آن گمان میكردند كه درون آن خالی نبوده و پر است تا زمانی كه آن خودبه خود فروریخت و در آن كتابهای زیادی به دست آمد كه هیچ كس نمیتوانست آنها را بخواند و آنچه من با چشم خود دیدم و ابوالفضل عمید آنها را در سال سیصد و چهل و اندی فرستاده بود كتابهایی بودند پاره پاره كه از باروی اصفهان میان صندوقهایی به دست آمده و به زبان یونانی بود.
گروه گردشکری تبیان- الهام مرادی
برگرفته از: جام جم آنلاین