ضرب المثل عاشورایی
ضرب المثل عاشورایی
روزی یکی از فرزندان این خانواده از پدرش – که سوادی اندک داشت – پرسید: «آقاجان، سیدالشهداء هم سید بود؟»
پدر جواب داد: « بلی، اما اخوی نبود.»
مثل در آن واقعه ریشه دارد و برای بیان موقعیت کسی که از شایستگی کافی برخوردار است ولی به دلیل عدم وابستگی به قدرتمندان جایگاه در خور نیافته، به کار میرود.
این مثل – که در آن واقعه ریشه دارد- به نادانی، سادهلوحی و بیخردی نظر دارد و در برابر کسی که ناآگاهانه خود را میستاید، به کار میرود.
خـاک کـــربلا به ســر مـــا
در استان گیلان، در پایان قصه ها این جمله را برای کودکان تکرار میکنند و بدین وسیله ارادت خود به اهل بیت (ع) را آشکار میسازند. به زبان گیلکی مثل چنین است:
«سنگ و سفال اوشانی سر خاک کربلا امی سر»
۱- در دهههای عاشورا، صاحبان کورههای گچ پزی و آجر و آهک پزی بیش از همه هیجان نشان میدادند. آنها چنان سنگ و آجر به سینه میکوفتند که مجروح میشدند. در باور آنان صدمهی فزونتر به معنای ثواب بیشتر بود.
۲- سیدهای به نام «شهربانو خانم» معروف به «دختر آقا» – که دختر پر سن و سال، همیشه سبز پوش و از اهالی همدان بود- برای مظلومیت حضرت سیدالشهداء همواره در مراسم عزاداری و روضه خوانی شرکت میکرد و ضمن سر دادن شیون، با «یک قطعه سنگ سیاه» به اندازه مشت جمع شده یک انسان بالغ به سینه خود میکوفت. او هر جا که میرفت این سنگ را همراه میبرد.
به هر حال در گذشته سنگ به سینه زدن به معنای طرف داری از امام (ع) و شرکت در محفل ویژه آن حضرت بود.
مثل بدان مراسم اشاره دارد و برای بیان طرفداری از اشخاص و گروه ها به کار میرود.
مثل به آنها اشاره دارد و دربارهی کسانی که همه جا حاضرند و در هر واقعهای از کارکنان و پرچمداران شمرده میشوند، به کار می رود.
koodak@tebyan.com
شهرزاد فراهانی
منابع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضربالمثلها)/مؤلف: محمدعلی عارفیراد
روز دهم