جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت
جمعیت بهائیان در مناطق مختلف جهان، معمایی است که تاکنون پاسخی درخور نیافته است. علیرغم وجود سیستمهای دقیق آمارگیری در میان بهائیان، تشکیلات بهائی از اظهارنظر دربارهی تعداد بهائیان هر منطقه در طول سالهای گذشته طفره رفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
يکشنبه 1397/06/25
موضوع جمعیت، عاملی مؤثر در شکل دهی قدرت سیاسی و اقتصادی جوامع و کشورها است. در طول تاریخ، رشد جمعیت یک قبیله، شهر و کشور به معنای قدرت بیشتر حاکمان در آن منطقه بوده است. علاوه بر این، امروزه، شاهد جنبهای فراتر و جامعتر از چارچوب سنتی جمعیت هستیم که عبارت از سرمایهگذاری ویژهای بهمنظور افزایش کیفیت، تواناییها و قابلیتهای جمعیت در کشورها و جوامع بینالمللی، است.
آمار دقیق جمعیت نیز از موارد مهمی است که از جنبهی انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حائز اهمیت است. اگرچه مهم بودن فراوانی جمعیت یک گروه اجتماعی در عصر گفتگو و ارتباطات یک نقطهی ضعف محسوب میشود، در عین حال میتواند برای بعضی از جوامع یک امتیاز به حساب آید، چرا که عدم اعلام دقیق جمعیت میتواند گمانهزنیهای دیگری را از سوی افراد به همراه داشته باشد؛ بهطور مثال، اگر یک جامعهی کوچک، در نظر دیگران بزرگ جلوه داده شود؛ میتواند دستاویز بهرهبرداری های اقتصادی و سیاسی مختلف گردد.
تعداد جمعیت پیروان ادیان، گروهها و آیینها نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که هر فردی که بر روی این کرهی خاکی زندگی میکند، وابسته به یک دین و آیین و مشی فرهنگی - سیاسی است که افزایش و یا کاهش جمعیت آن جایگاه آن را در جامعهی جهانی و در حوزههای مختلف اجتماعی و سیاسی تعیین میکند.
اطلاع از آمار یک جمعیت دینی در اکثر مواقع سخت و دشوار است؛ چرا که معیارهای متفاوتی در محاسبهی تعداد افراد وجود دارد و میتوان از زوایای مختلفی به یک جمعیت دینی نگاه کرد. بهطور مثال در مسیحیت به چه کسی میتوان یک کاتولیک گفت؟ به فردی که غسل تعمید کرده است؟ فردی که بهصورت عرفی کاتولیک شناخته میشود؟ و یا به فردی که در مراسم عشاء ربانی شرکت میکند؟ تمام این افراد، هم میتوانند بهعنوان کاتولیک شناخته شوند و هم نه.
این پدیده در برههای از زمان آنقدر شایع شد که بیتالعدل طی پیامی اعلام کرد که بهائیان میتوانند در پرسشنامههای ارائه شده از سوی مقامات دولتی، خود را مسلمان معرفی کنند این میتواند نشانگر امکان نوعی کتمان عقیده در مجامع عمومی و حتی خصوصی بهائی باشد.
در این میان، تعداد بهائیان، بهعنوان یک گروه آیینی، به دلیل مختصات و موقعیتی که در جامعهی بینالمللی دارند، مورد توجه است. بهائیان خود را بهعنوان یک دین الهی به دنیا معرفی میکنند و همچنین ادعا میکنند که جائز بزرگترین جمعیت دینی جهان از نظر گستردگی هستند.
بررسی جمعیت این گروه اجتماعی- دینی از آنجا اهمیت مییابد که آیین بهائی تا به امروز هیچگونه آمار رسمی از تعداد پیروان خود اعلام و منتشر نکرده است و جمعیت آن را تنها در وبسایتهای غیر رسمی میتوان جستجو کرد. نکتهی جالبتر، سکوت تشکیلات بهائی نسبت به آمارهای ارائه شده از سوی دیگران است.
در این بررسی سعی شده است تا به مسئلهی جمعیت شناختی در آیین بهائی و چالشهای پیش روی آن در اعلام فراوانی واقعی پیروان بهائی اشاره شود تا شاید در بستر این بررسیها بتوان به مطالب تازهتری دست یافت. دسترسی به آمار واقعی بهائیان در جهان نیازمند بررسی دقیق و میدانی است که از حد و حوصلهی این مقاله خارج است.
ابتداییترین مفهوم گروه اجتماعی عبارت است از: «افرادی با یک سلسله خصوصیات اجتماعی، اقتصادی، باورها و ویژگیهای مشترک». بنابراین، ابتدا باید مشخص گردد که ویژگی مشترک افرادی که خود را بهائی معرفی میکنند چیست؟ آیا این ویژگیها بهطور مشخص در یک بهائی هندی، یک بهائی امریکایی یا یک بهائی ایرانی یکسان است یا متفاوت. به همین دلیل لازم است به تعریف عنوان «بهائی» بپردازیم و به عبارت بهتر ببینیم چه کسی میتواند نام بهائی بر روی خود بگذارد.
طبق فرمهای اولیهی ثبت نام تشکیلات بهائی، «بهائی» به فردی اطلاق میشود که به مبشر بودن میرزا علیمحمد باب و مظهریت و پیامبری بهاءالله، ایمان داشته و پس از او به جانشینان وی یعنی عبدالبهاء و شوقی ربانی بهعنوان رهبران پس از بهاءالله باور داشته باشد و همچنین بیتالعدل (سازمان رهبری جامعهی بهائی) را مصون از هر گونه خطا و لازمالاطاعه بداند.
نکتهی مهم دیگر دربارهی بهائی بودن یا نبودن این است که امروزه راه ورود به جامعهی بینالمللی بهائی از مسیر تشکیلات بهائی میگذرد. به این معنی که فرد، به صرف قبول بهاءالله و پیامبر یا مظهر الهی دانستن او بهائی شناخته نخواهد شد؛ بلکه لازم است اطاعت از تشکیلات و نظامات اداری بهائی را بپذیرد و طبق قوانین نظم اداری بهائی رفتار نماید. در این صورت او بهعنوان یک بهائی شناخته خواهد شد.
برخلاف اکثر ادیان جهان، که معتقدان به آن به صرف اعتقاد قلبی جزو پیروان آن دین محسوب میگردند، پیروان دیانت بهائی باید با رسیدن به سن بلوغ، در تشکیلات بهائی ثبت نام کرده و شماره یا کد عضویت خود را نیز دریافت کنند. بنابراین هر فرد بهائی دارای یک شناسنامه و هویت مشخص است و تشکیلات ادارای بهائی با توجه به اطلاعات موجود، از مشخصات، تعداد و خصوصیات تمامی اعضای خود آگاه است. در این صورت محاسبه و شمارش تعداد بهائیان و همچنین ارائهی آمار دقیقی از آنها کار چندان پیچیدهای به نظر نمیرسد.
جمعآوری و ثبت احصائیه، از سالها قبل و از زمان حیات شوقی ربانی تاکنون ادامه داشته و جزء دستورات مؤکد رهبران بهائی است و مسئولیت انجام آن به عهدهی محافل ملی و محلی و جمعیتهای بهائی در هر منطقه از جهان گذاشته شده است. شوقی ربانی اولین ولی امر دیانت بهائی اوایل دهه سی شمسی، به بهائیان دستور تکمیل احصائیه و گرفتن آمار را میدهد. در ضمن، ذکر عنوان «لجنه احصائیه» به معنای کمیته آمار در این ابلاغیه، نشاندهندهی اهمیت و نیز سابقهی جمعآوری اطلاعات آماری در تشکیلات بهائی است. در ابلاغ محفل ملی ایران چنین آمده است:
در حال حاضر بیتالعدل همه ساله آمار دقیقی را از فعالیتهای تک تک محافل ملی در کشورهای مختلف دنیا تهیه مینماید. این اطلاعات شامل فرم مخصوصی است تحت عنوان گزارش آماری سالیانه که همه ساله تا پایان ماه آگوست (ماه هشتم میلادی) باید به مرکز جهانی بهائی ارسال شود.
افراد بهائی در صورت تجدید نظر در عقیده دینی خود، باید از تشکیلات بهائی، درخواست حذف نام نمایند. این نکتهی بارز نشاندهندهی قدرت و تسلط تشکیلات بهائی بر تمامی پیروان خود است. همچنین نشانگر وجود یک نظام اداری و تشکیلاتی آگاه حاکم بر جامعهی بینالمللی بهائی است که تمامی افعال و حرکات بهائیان را تحت نظر دارد. حتی خروج از دیانت بهائی نیز باید با اجازهی بیتالعدل و تشکیلات بهائی صورت گیرد! لزوم اجازهی تشکیلات برای خروج از جامعه دینی، در ادیان گذشته سابقهای ندارد. بهنظر میرسد که این ویژگی، نوعی تفاوت آیین بهائی با سایر ادیان است؛ همچنین میتوان آن را یک نوع دخالت در حریم باور شخصی افراد قلمداد کرد.
در برخی از نشریات ادواری بهائی فهرست اسامی افرادی را میبینیم که در طی دوره، ازدواج یا فوت کردهاند و حتی نام کسانی که بر اثر انتقاد و یا تخطی از فرامین بهائی از جامعه اخراج شدهاند، همچنین نام افراد بهائیزاده که به سن بلوغ رسیدهاند. نیز ثبت میشود. بنابراین عدم ارائهی تعداد دقیق بهائیان از سوی بیتالعدل و اصرار بر کتمان آن سوال برانگیز است.
از سوی دیگر، آمارهای ذکر شده از تعداد بهائیان در بیانیههای مختلف و منابع غیررسمی بهائی 5 تا 7 میلیون نفر اعلام میشود. این آمار به نظر اغراقآمیز میآید، در حالی که تاکنون از سوی جامعه بهائی نیز تکذیب نشده است. مثلاً آمار ذکر شده از بهائیان ساکن هندوستان بیش از 2 میلیون نفر است، در حالی که آمارهای رسمی دولت هندوستان این موضوع را تأیید نمیکند.
در ایران با اینکه رسانههای بهائی تعداد بهائیان ایران را، 300 هزار نفر اعلام میکنند؛ اما براساس سرشماری سازمان آمار سال 1390، کل افرادی که در پرسشنامه، در مورد دین، کلمهی «سایر» را علامت زدهاند رقمی به مراتب پایینتر از رقم فوقالذکر است که این رقم شامل پیروان مذاهب هندو، سیک، صابئی و غیره نیز میشود.
شاید عدم ارائه آمار واقعی از سوی بیتالعدل و کتمان آن، به این دلیل باشد که آمارهای غیرواقعی و اغراقآمیز موجود، که توسط خود بهائیان اعلام میگردد، ملاک محاسبهی اندیشمندان و محققان قرار گیرد؛ و تعداد اندک بهائیان در جهان، که میتواند موجب تنزل جایگاه اجتماعی آنان شود؛ هرگز مشخص نشود.
به منظور نزدیک شدن به معیاری برای بهدست آوردن آمار واقعی بهائیان نگاهی به روشهای مختلف ازدیاد جمعیت جوامع مختلف میاندازیم. افزایش جمعیت در یک کشور و یا در یک جامعه به چند صورت امکانپذیر است:
کشور گشایی و یا پذیرش دین حاکم از سوی مردم یک کشور
در طول حیات آیین بهائی، بهائیان از قدرت نظامی و یا قهری برخوردار نبودهاند و در هیچ کشوری برتری سیاسی و تشکیلاتی نداشتهاند. همچنین در آیین بهائی حکم جهاد نسخ شده است. بنابراین، جامعهی بهائی نمیتواند از این گزینه به نفع خود بهرهبرداری کند.افزایش جمعیت از طریق زاد و ولد و تولید مثل
این گزینه هر چند یکی از راههای ازدیاد نفوس تلقی میشود ولی نمیتواند افزایش غیر طبیعی جمعیت را به همراه داشته باشد. براساس اطلاعات آماری، شاخص رشد جمعیت در هر کشوری تا حدودی قابل پیشبینی است و براساس تعداد متولدین و افراد فوت شده تعیین میشود. همچنین با توجه به فرهنگ بهائی و عدم تأکید آنها بر تعدد زاد و ولد و نیز مسئلهی تک همسری، تشکیلات بهائی نمیتواند از گزینهی افزایش جمعیت از طریق زاد و والد، بهرهبرداری چندانی بنماید.در زیر آمار فراوانی جمعیت در سالهای گذشته و پیشبینی آن در سالهای آینده و درصد جمعیت در 5 قاره دنیا از گزارش سازمان ملل در سال 2010 ارائه میگردد:
همانطور که ملاحظه میشود متغیر فراوانی جمعیت دارای پراکندگی یا واریانس زیادی نیست و بهطور معمول رشد مثبت یا منفی ناگهانی ندارد.
افزایش جمعیت از طریق تبلیغ
آیین بهائی برای افزایش نفوس خود و امکان تأثیرگذاری بر جامعهی جهانی و معرفی خود بهعنوان یک دین جهانی، چارهای جز تبلیغ گسترده و تبلیغ پیروان سایر ادیان و بهائی کردن آنها ندارد. بنابراین رهبران دیانت بهائی، تبلیغ مردم و پیروان سایر ادیان و گروهها را جزو لاینفک تعالیم و آموزههای خود میدانند بهطوری که عبدالبهاء فرزند بهاءالله و یکی از مهمترین شخصیتهای بهائی دستور میدهد که هر یک از به بهائیان در مدت یک سال حداقل باید یک نفر را به بهائیت تبلیغ و بهائی کند.مهاجرت
مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی و تحرک مکانی است که بین دو واحد جغرافیایی صورت میگیرد و یکی از عوامل مهم تغییردهنده تعداد و ترکیب سنی و جنسیتی جمعیت است. تشویق بهائیان به مهاجرت، از اقدامات مهم تشکیلات بهائی برای افزایش جمعیت و گستردگی آن است. وجود پیامهای متعدد رهبران بهائی در تشویق بهائیان به مهاجرت و نقشههای جهانی بهائی در اعزام بهائیان به کشورهای مختلف جهان، نشانگر اهمیت این موضوع است. تشکیلات بهائی از سال 1953 با تدوین یک نقشه 10 سالهی جهانی و اعزام بهائیان به نقاط مختلف دنیا، گام مهمی در جهت گسترش جمعیت بهائیت برداشته است. مهاجرت بهائیان به کشورهای مختلف و ایجاد پایگاههای تبلیغی، چاپ کتب، ترجمه مطالب بهائی به زبانهای مورد نیاز، خرید اماکن و ثبت تشکیلات دیانت بهائی بهعنوان موسسات خیریه و حتی شرکتهای تجاری در آن کشورها و به دست آوردن نوعی رسمیت در آن مناطق، از اقدامات مهمی است که در تبلیغ و گسترش این آیین نقشآفرین بوده است.رهبری این تشکیلات بعد از نقشه 7 ساله با تدوین نقشههای 10 ساله، 9 ساله و 20ساله و افزایش محافل ملی و محلی، توانست تا حدودی به اهداف اصلی خود، یعنی پراکنده کردن بهائیان در سراسر دنیا، جامهی عمل بپوشاند و خود را بعد از مسیحیت، دومین جامعهی آیینی از نظر پراکندگی، معرفی نماید. این موفقیت از نظر تبلیغاتی میتواند جامعه بهائی را در جایگاه یکی از جوامع آیینی در جهان قرار دهد. هر چند این گستردگی از نظر فراوانی کلی این آیین اهمیت چندانی ندارد و بهائیان در کشورهای مختلف از نظر جمعیت، تعداد قابل ذکری نسبت به پیروان سایر ادیان ندارند و معمولاً در طبقهبندی آماری جزء «سایر ادیان» قرار میگیرند.
با توجه به موارد ذکر شده اکنون این سوال پیش میآید که حقیقتاً جمعیت کنونی بهائیان جهان چقدر است؟ و چند نفر بهائی در حال حاضر در کل دنیا وجود دارد؟ تعداد بهائیانی که امروز به تشکیلات بهائی اعتقاد دارند و یا پایبند به اصول آن هستند چقدر است؟ پاسخ کوتاه این است که هیچکس جز بیتالعدل و رهبری تشکیلات بهائی، حقیقت را نمیداند. اصولاً یافتن تعداد دقیق یک گروه گسترده در جهان و تعیین تعداد معتقدین واقعی و یا هواداران آن توسط سایرین، کاری مشکل بهنظر میرسد و نیازمند تحقیقات میدانی فراوان است. علاوه بر آن، بررسی آمار دقیق جامعه بهائی در جهان، احتیاج به بررسی پارامترهای دیگر نیز دارد که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میشود:
1- یکی از معضلات در بهدست آوردن آمار دقیق بهائیان، مشکل چند آیینی و قبول همزمان چند آموزهی دینی است که شمارش تعداد واقعی افراد بهائی در جهان را با مشکل روبرو میسازد. گروهی از افراد در جهان بر این باور هستند که میتوانند به چند آیین بهصورت همزمان معتقد باشند. این ویژگی در برخی از کشورها از جمله هندوستان بسیار شایع است.
به طور نمونه بسیاری از افرادی که امروز خود را بهائی مینامند. در واقع تنها دوستدار بهاءالله هستند واو را بهعنوان یک فرد نجیب و دوستدار صلح جهانی میدانند ولی در واقع بهائی نیستند. یعنی نه تشکیلات بهائی را میشناسند و نه از آن تبعیت میکنند. بلکه براساس دستورات آیین خود یعنی هندوئیسم و یا سایر آیینهای موجود در هندوستان رفتار میکنند.
این مسئله در برخی از کشورهای آفریقایی و قبیلههای دور افتاده نیز صادق است. بنابراین، به نظر میرسد، ارائه آمار و ادعای وجود حدود 2/2 میلیون نفر بهائی در هندوستان در سال 2001 در مقابل آمار رسمی دولت هند که در آن تعداد بهائیان 11000 نفر اعلام شده است، از صحت لازم برخوردار نباشد.
همچنین بعد از رسمی شدن آیین Jains در کشور هند، این موضوع مورد اعتراض تشکیلات بهائی قرار گرفت و یک کمیسیون از طرف دولت هندوستان برای بررسی موضوع تشکیل شد ولی به دلیل مبهم بودن جمعیت واقعی بهائیان در هند این کمیسیون نیز به نتیجه مطلوبی دست نیافت.
2- بر طبق نصوص و فرامین دیانت بهائی هر نوجوان بهائی بعد از رسیدن به سن بلوغ مکلف است که خود تحری حقیقت نموده و دین خود را انتخاب نماید. شوقی ربّانی در توقیع مورّخ ششم شهرالاسماء 102 بدیع خطاب به محفل ملی ایران، ورود بلوغ شرعی را سن 15 سالگی و ورود بلوغ اجتماعی را سن 21 سالگی تعیین مینماید.
بنابر دستورالعمل یادشده جوان بهائی تا قبل از رسیدن به سن 15 سالگی بهائی محسوب نمیشود و بعد از آن سن باید به محفل مراجعه کند و نام خود را در دفاتر و مجلات بهائی ثبت نماید تا بهعنوان بهائی شناخته شود. البته در صورتی که نوجوان در خانواده بهائی به دنیا آمده و سن او به 15 سال تمام برسد میتوان خود بهخود او را بهائی دانست. با دستورالعمل فوق کودکان زیر 15 سال تمام را نمیتوان جزء جمعیت بهائی محسوب نمود. در یک استدلال دیگر، میتوان به این نتیجه رسید که با توجه به اینکه جوانان بهائی در سن 21 سالگی به سن بلوغ اجتماعی میرسند و قادرند درک صحیحی از انتخاب دین داشته باشند. بنابراین تحقیق و انتخاب آیین بهائی در سن21 سالگی باید ملاک بهائی بودن یا نبودن قرار گیرد.
3- پدیدهای دیگر که در جامعه بهائی باید مورد توجه قرار گیرد، آمار کسانی است که بهصورت رسمی از عضویت در جامعه بهائی انصراف میدهند و یا بر اثر اختلاف با تشکیلات بهائی و انتقاد به آن از جامعهی بهائی در کشورهای مختلف اخراج میگردند. افراد اخراج شده از جامعهی بهائی حق مراوده با خانواده و بستگان خود را ندارند او در صورت ارتباط آنان نیز از جامعه بهائی اخراج میشوند که این پدیده یکی از عوامل مهم در کاهش آمار جامعهی بهائی است. همچنین تعداد زیادی از افراد با وجود سابقهی بهائی بودن هرگز در تشکیلات بهائی حضور نداشته و دلیلی که بتواند بهائی بودن آنان را اثبات نماید، وجود ندارد.
4- محاسبهی تعداد پیروان آیین بهائی در سرزمین ایران نیز سادهتر از دیگر جوامع نیست. زیرا با توجه به محدودیت فعالیت و نبود تشکیلات رسمی بهائیان در ایران، محاسبهی آمار دقیق جمعیت ایشان با مشکل روبرو است. اگرچه در اعتقادات بهائی تقیه و پوشاندن عقیده مجاز نیست؛ اما سابقه نشان میدهد که در شرایط خاص، بهائیان به دلیل شرایط اجتماعی و برای کسب موقعیتهای شغلی یا اجتماعی و تحصیلی، خود را غیربهائی معرفی نمودهاند.
این پدیده در برههای از زمان آنقدر شایع شد که بیتالعدل طی پیامی اعلام کرد که بهائیان میتوانند در پرسشنامههای ارائه شده از سوی مقامات دولتی، خود را مسلمان معرفی کنند این میتواند نشانگر امکان نوعی کتمان عقیده در مجامع عمومی و حتی خصوصی بهائی باشد. اگرچه دادن آمار دقیق از بهائیان ایران برای بیتالعدل و تشکیلات بهائی به دلیل اشراف نسبتاً دقیق بر بهائیان کار چندان مشکلی نیست. اما کتمان آمار واقعی بهائیان و همچنین مصلحت ندانستن اعلام آن میتواند سوال برانگیز باشد.
5- با وقوع انقلاب اسلامی تعداد زیادی از مجموع حدود 250000 بهائی ایران، به خارج از کشور مهاجرت کردند. همچنین از آن زمان تاکنون، جمع کثیری از بهائیان به دلیل وجود مشکلات و برخی محدودیتها در تبلیغ بهائیت و در پی کسب وضعیت و امکانات بهتر، ایران را ترک کردند. با این وجود وبسایتهای بهائی هنوز تعدد 300 هزار نفر را بهعنوان تعداد بهائیان ساکن ایران ارائه میدهد. این عمل به این معنی است که تشکیلات بهائی صداقت لازم را در ارائه ی آمار واقعی بهائیان از خود نشان نمیدهد.
در انتها لازم است به عنوان نتیجهگیری بیان شود که با توجه به نکات فوق، خبر دادن از آمار دقیق بهائیان در چنین موقعیتی که بیتالعدل اعظم هیچ سخنی از آن به میان نمیآورد و حتی انتشار آن را به مصلحت نمیداند، کاری بس دشوار است. این مقاله تحقیقی محدود بود تا نشان دهد جامعهی بینالمللی بهائی دربارهی آمار اعضای خود، حقیقت را نگفته و در برخی از موقعیتها نیز آماری بیش از آمار حقیقی را توسط رسانههای مرتبط جمعی منتشر میکند.
منبع: فصلنامه بهائی شناسی / شماره اوّل
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت