بمناسبت نود و سومين سالگرد صدور وعده بالفور

سنگ بناي  يهودي سازي جهان

"ما مي‌ خواهيم سنگ بناي ميهني را پايه‌ ريزي کنيم که روزي ماواي ملت يهود خواهد بود"

بخش سياسي- نگاهي به چگونگي شکل گيري رژيم صهيونيستي و برنامه‌ ريزي براي تشکيل آن غير قانوني و غير طبيعي بودن موجوديت اين رژيم است. يکي از محوري ‌ترين موضوعات در خصوص غير قانوني و غيرطبيعي بودن موجوديت رژيم صهيونيستي نقش کشورهاي فرامنطقه‌ اي در اين شکل‌ گيري است و اين امر نشان مي‌ دهد، شکل‌ گيري رژيم صهيونيستي خواسته مردم فلسطين نبوده، بلکه امري تحميلي از سوي کشورهاي استعمارگر آن زمان بوده است.

يکي از غيرقابل انکارترين مدارک در اين خصوص اعلاميه‌ ي معروف بالفور است که در دوم نوامبر 1917 صادر شد و روز گذشته مصادف بود با نود و سومين سالگرد صدور اين اعلاميه بود که محتواي آن به وضوح نقش انگليس در اين پديده‌ ي ناميمون را روشن مي‌ سازد.

" ما مي‌ خواهيم سنگ بناي ميهني را پايه‌ ريزي کنيم که روزي ماواي ملت يهود خواهد بود"؛ تئودور هرتزل با اين جمله‌ ي تاريخي، نخستين کنگره‌ ي صهيونيست‌ هاي جهان را در 29 آگوست سال 1897 در سوييس افتتاح کرد. پس از گذشت 20 سال، نقش شوم انگليس در پي ‌ريزي دولتي نامشروع به نام اسراييل در قلب فلسطين برملا شد و همگان آن را زمينه ساز نزديک به يک قرن نزاع و کشمکش در خاورميانه عنوان کردند.

دوم نوامبر سال 1917 ميلادي (11 آبان‌ماه 1296شمسي) اعلاميه‌ ي بالفور رسما از سوي وزير امور خارجه‌ ي وقت انگليس اعلام مي شود. بررسي اين حادثه‌ي تاريخي از آن جهت قابل توجه مي‌ نمايد که کشتار بسياري از مسلمانان فلسطين و تجاوز به سرزمين قانوني آنها توسط صهيونيست ها طي بيش از نيم قرن را موجب شده است.

روزهاي 24 و 25 ارديبهشت سال 1327 هجري شمسي، از مصيبت بارترين و شوم ترين روزهاي تاريخ فلسطين است. در اين روزها، حوادث بسيار مهمي اتفاق افتاد و مصايبي به وجود آمد که از هر نظر در تاريخ فلسطين و تاريخ معاصر جهان اسلام اهميت فراوان دارد. حوادث مهم اين روزها در قالب يک توطئه‌ ي همزمان با خروج انگليسي‌ ها از فلسطين آغاز شد، بدين ترتيب که انگليس پس از30 سال، از اشغال فلسطين دست کشيد و آن سرزمين را ترک کرد، ولي پيش از ترک آنجا، همه چيز را بدست صهيونيست‌ هايي سپرد که از کشورهاي ديگر به فلسطين آمده بودند و بدين ترتيب رژيم صهيونيستي رسما تشکيل شد.

پس از وقوع اين حادثه، حادثه‌ي سومي رخ داد و طي آن اولين جنگ گسترده‌ ي اعراب با رژيم تازه شکل گرفته‌ ي صهيونيستي آغاز گرديد.

بذر رويدادهاي شومي که در روزهاي مذکور به وقوع پيوست، 30 سال پيش از آن، يعني در جريان جنگ جهاني اول پاشيده شده بود؛ در آن زمان بعد از آن که ارتش انگليس سرزمين فلسطين و شهر بيت‌المقدس را اشغال کرد، در محافل سياسي و نظامي انگليس مطرح گرديد: "اکنون جنگ‌ هاي صليبي به پايان رسيده و پيروزي بزرگ نصيب صليبيون شده است".

علاوه بر اين، صهيونيست‌ هاي مجلس انگليس و هواداران آنها، به منظور قدرداني از فرمانده‌ ي مهاجمان انگليسي يا فرمانده به اصطلاح پيروز جنگ‌ هاي صليبي (ژنرال لبني) از فتح فلسطين و بيت‌المقدس با تصويب نامه‌ اي مبلغ 50 هزار ليره‌ي استرينگ به وي جايزه دادند و سپس او را به درجه‌ي فيلدمارشالي ارتقاء دادند. به ديگر فرماندهاني هم که به نوعي در اشغال فلسطين و بيت‌المقدس در جريان جنگ جهاني اول نقش داشتند، هدايايي داده شد. اين تشويق‌ ها از اهميت اشغال فلسطين و بيت‌المقدس براي استکبار غرب و صهيونيسم جهاني حکايت داشت.

در آن تاريخ انگليس، سردمدار غرب محسوب مي ‌شد و تمام توان سياسي و نظامي ‌اش را صرف از هم‌ گسيختگي و نابود کردن قدرت‌ هاي سياسي و نظامي جهان اسلام کرده بود. بزرگترين هدف انگليس از قطعه قطعه کردن و تحت قيموميت در آوردن سرزمين‌ هاي اسلامي اين بود که زمينه‌ي مناسبي براي تاسيس يک رژيم صهيونيستي در فلسطين به وجود آورد. به همين دليل بود که دقيقا در آستانه‌ ي اشغال فلسطين توسط ژنرال لبني يهودي الاصل، "جيمز بالفور" وزير خارجه‌ي وقت انگليس طي نامه‌ اي که به صهيونيست مشهور، "ليونل ‌والتر" در روتچيلد نوشت به او قول داد که در جهت تاسيس يک رژيم صهيونيستي در فلسطين از هيچ کوششي دريغ نکند و زمينه‌ ي سياسي و نظامي مناسبي را براي اين کار فراهم آورد.

بنابراين، در همان مرحله که ژنرال لبني با سربازانش به سوي فلسطين مي‌ رفت، بالفور نيز که بعدا با اعلاميه ‌ي بالفور شهرت جهاني يافت، نخستين و جدي ترين گام را در اين‌ باره برداشت تا زمينه ‌ي سياسي مناسبي براي تشکيل رژيم صهيونيستي در فلسطين فراهم نمايد.

در آن زمان که اين توطئه‌ها و اقدامات شوم انجام مي ‌گرفت، صهيونيست‌ ها و هواداران آنها در جهان چنان به وجد آمده بودند که مي‌ گفتند: "يکي از مهم‌ترين وقايع تاريخ 5678 ساله‌ ي قوم يهود، در حال وقوع است و نامه ‌ي آقاي بالفور و پيشروي ژنرال لبني، مظهر استجابت دعاي ديرينه‌ ي قوم يهود است!" آن‌ها هم‌چنين در روزنامه‌ ها و نشريات خود مي‌ نوشتند که بزرگترين و مهم‌ ترين دستاورد جنگ جهاني اول، فراهم شدن زمينه براي تشکيل رژيم صهيونيستي تحت ضمانت و حمايت انگليس و ساير قدرت‌هاي غربي است و به زودي سرزمين فلسطين سرشار از شيروعسل و همانند گل سرخ شکوفا خواهد شد(!)؛ به زودي فلسطين با تدابير انگليس به مرکز تمدن در جهان تبديل خواهد شد و بهشت صهيونيست‌ ها و يهودي‌ ها عينيت خواهد يافت.

بدين ترتيب، انگليس و ساير حاميان صهيونيسم جهاني، در طول مدت 30 سال (از سال‌هاي پاياني جنگ جهاني اول تا سه سال پس از پايان جنگ جهاني دوم)، در حالي که مسلمانان در غفلت، سستي و خواب به سر مي‌بردند، زمينه تشکيل رژيم صهيونيستي را فراهم ساختند.

فراهم آوردن اين زمينه بر محورهايي هم‌چون عوامل زير مبتني بود: آوردن صهيونيست‌ ها و يهوديان از سراسر جهان به فلسطين، تشکيل دادن گروه هاي نظامي و سازمان‌ دهي بسيار خشن و تروريستي آنها، مجهز کردن صهيونيست‌ ها به پيشرفته ‌ترين سلاح هاي روز، سرازير کردن پول و امکانات مالي و اقتصادي فراوان به فلسطين و سپردن اين امکانات به دست صهيونيست‌ ها، سازماندهي صهيونيست‌ ها در تشکيلات نظامي و سياسي و اجتماعي، فراهم آوردن زمينه‌ي سياسي در جهان توسط سازمان‌ هاي بين‌المللي، ايجاد روح ترس، نا اميدي و وحشت در ميان مسلمانان فلسطين و سرکوب شديد و وحشيانه‌ ي آنها.

بعد از آن که زمينه از هر جهت براي تشکيل رژيم صهيونيستي آماده شد و انگليس کاملا به توامندي صهيونيست‌ ها در تشکيل اين رژيم و دفاع از آن مطمئن گرديد، در 14 ارديبهشت سال 1327 هجري شمسي (1948 ميلادي) به قيموميت و اشغال خود بر فلسطين پايان داد و از آنجا خارج شد.

بازگشت دوباره‌ ي غرب به فلسطين

گذشت بيش از نيم قرن از خروج انگليس از فلسطين و بروز تحولات و رخدادهاي سياسي فراوان در اين سال ها نشان داد که سير ناتواني و اضمحلال رژيم صهيونيستي به قدري شدت يافته است که آمريکا و انگليس به عنوان حاميان جهاني اين رژيم، پس از گذشت نيم قرن بار ديگر مجبور شده‌ اند، تمامي ملاحظات سياسي و بين‌المللي را کنار بگذارند تا بدين وسيله اسراييل را نجات دهند. نمونه‌ ي بارز اين موضوع را مي‌توان در اشغال عراق ملاحظه کرد که همگان اذعان داشتند، تنها هدف آمريکا از اشغال عراق حمايت از رژيم صهيونيستي بود، به گونه‌اي که "کاندوليزا رايس"، وزيرخارجه‌ي وقت آمريکا در اين باره اعتراف کرد: "حفظ از اسراييل از جمله اهداف لشکرکشي به خاورميانه بود، چون امنيت جهان وابسته به امنيت اسراييل است."

نگرش جديد انگليس و اعتراف به اين که اعلاميه بالفور علت اصلي منازعات فلسطين است

بسياري از سياستمداران انگليسي معتقدند، اعلاميه‌ي بالفور عامل اصلي بروز چندين دهه‌ کشمکش و خونريزي در خاورميانه بوده و اين موضوع موجب آن شد که در تحولي جديد در نگرش مسوولان انگليسي نسبت به رويدادهاي فلسطين، گروهي از نمايندگان عضو حزب کارگر و حزب محافظه کار انگليس اعلام کنند که وعده لرد بالفور در سال 1977 نقش اساسي در بالا گرفتن درگيري در فلسطين داشته است.

مسوول انجمن فلسطينيان در آمريکا که چندي پيش در مجلس عوام انگليس سخنراني کرده بود، با اشاره به نقش استعمار گرايانه‌ ي انگليس در جريان معاهد‌ي بالفور گفت: "اسراييل را به علت آن که پيمان بالفور قانوني نيست، نمي‌توان رژيمي قانوني عنوان کرد، اين پيمان از سوي فردي که هيچ حقي در اين سرزمين نداشته و به نفع طرف سومي که از اين سرزمين بسيار دور بوده است، صادر شده است".

جک استرا، وزيرخارجه‌ي سابق انگليس نيز در گفت‌ وگويي با مجله‌ي "نيواستيتمن" اعتراف کرد که بسياري از مسائلي که جهان امروز با‌ آن دست به گريبان است، از جمله جنگ اعراب و اسراييل پيامد استعمار گري بريتانيا در گذشته بود.

او حتي براين نکته اذعان کرد که نمي توان به اعلاميه‌ي بالفور که در سال 1917 منتشر شد و انگليس هم در آن از ايجاد کشوري يهود در سرزمين فلسطين اعلام حمايت کرد و به هر دو طرف فلسطيني و صهيونيستي تضمين هاي ضد و نقيضي داده بود، توجه زيادي کرد.

لرد روتچيلد عزيز:

بسيار خوشوقتم اطلاعيه ‌ي زير را که از طرف دولت اعلي‌ حضرت در جهت همدردي با آمال صهيونيستي يهود به کابينه تسليم و از سوي آن تصويب شده است را به اطلاع شما برسانم:

دولت اعلي‌حضرت، تاسيس يک موطن ملي براي مردم يهود در فلسطين را به ديده‌ ي مساعد مي‌ نگرد و نهايت تلاشش را براي نيل به اين هدف به کار مي ‌برد و صريحا تاکيد مي‌ کند که هيچ اقدامي نبايد به زيان حقوق مدني و مذهبي جوامع غيريهودي موجود در فلسطين يا حقوق و موقعيت سياسي يهوديان در کشورهاي ديگر صورت گيرد.

موجب امتنان من خواهد بود اگر اين اطلاعيه را به اطلاع فدراسيون صهيونيست برسانيد.

قبس زعفراني

گروه جامعه و ارتباطات

تنظيم:سعيد آقازاده