مرکز کنترل در درون شماست
مرکز کنترل در درون شماست
قسمت قبل را «احساس ارزشمندي کنيد» مطالعه کنيد.
در مقاله ي قبل گفتيم که يکي از راه هاي نگهباني از خود اين است که « انسان خودش براي خودش نگهبان بگمارد تا مراقب اعمال او باشد . » براي داشتن چنين نگهباني کافي استبه خود «توجه» داشته باشيم; زيرا بنا به فرمايش امام عليعليه السلام: «نفس توجه به خود، انسان را به سوي اصلاح نفس » و به دست آوردن بهترينها هدايت ميکند . در درون هر يک از ما مرکزي وجود دارد که ميداند چه چيز براي ما خوب و چه چيز بد است . در اين مقاله راجع به چگونگي راه اندازي اين مرکز صحبت مي کنيم :
در طول روز چند بار فقط براي «يک دقيقه» بايستيم و ببينيم چه مي کنيم .
دکتر اسپنسر جانسون در اين مورد راهکار جالبي به نام: «توقف!» دارد . اين که ما در طول روز چند بار فقط براي «يک دقيقه» بايستيم و ببينيم چه مي کنيم . به آن چه فکر مي کنيم يا انجام مي دهيم بنگريم و خود را محاسبه کنيم . درست مثل کسي که در شهر رانندگي ميکند و در برابر تابلوهاي ايست، توقف ميکند . اين تابلوها کمک مي کنند تا شخص به آساني و سالم به مقصد برسد . هر چند اين کار عجيب به نظر ميرسد که ما فقط در يک توقف کوتاه بخواهيم به آن چه انجام ميدهيم، بينديشيم و به سؤال هاي خود پاسخ بدهيم، ولي اغلب در همين فرصتهاي کوتاه، راه بهتر شدن کار يا فکري را که در آن دقيقه درگير انجامش هستيم پيدا خواهيم کرد . همين توقف کوتاه به ما کمک ميکند به سرانجام کارها بينديشيم و اين يعني مراقبت از خود; زيرا «به کار بستن فکر و انديشه در کارها، پايان کار را نيکو ميکند . » (1) و از طرفي «نيک و بد کارها را نمايان ميسازد» (2) و «ما را آماده ميکند تا به اصلاح آنها پرداخته و نتيجه بهتري بگيريم . » (3)
امام صادق عليه السلام نيز در اين زمينه به يکي از دوستانشان به نام جندب ميفرمايند: «اي جندب! در برابر هر کاري «توقف کن» تا به آغاز و انجام آن کار آگاه شوي . قبل از آن که در آن کار بماني و نهايتا پشيمان شوي . اي جندب ! به درستي که تو (خود) طبيب نفس خويشي، نشانههاي سلامتي و بيماري را تشخيص ميدهي، درمان را هم خوب ميداني; پس (لحظهاي) درنگ کن ببين با خود چه مي کني . . . » (4) آري «هر انساني به نفس خويش آگاهي دارد هر چند عذر تراشي ميکند . » (5) پس چرا نفس خويش را رها سازيم تا ما را در کوره راههاي تاريکي رها کند؟! (6)
شايد بپرسيد در اين توقف چه سؤالهايي از خودمان بکنيم و چگونه به پاسخ صحيح برسيم؟ شايد با يک مثال مطلب روشن شود . فرض کنيد براي به دست آوردن چيزي سخت در تلاش هستيد و زحمت مي کشيد . شما مي توانيد گاه در اثناي کار از خود بپرسيد «آيا آن چه را که اکنون به دنبالش هستم و برايش تلاش مي کنم واقعا «نياز» من است؟» زيرا «نياز» چيزي است که براي «بودن» و گذراندن زندگي خود آن را ميخواهيم و وقتي آن را به دست ميآوريم، احساس شادي و سرور ميکنيم . در مقابل اين نياز «ميل» قرار دارد; يعني چيزي که اميدواريم به دست آوردنش ما را خوشحال کند - که غالبا هم نميکند - مثل ميل به پول; به دستش ميآوريم، ولي ميبينيم ما را راضي نميکند و هنوز بيشتر از آن چه به دست آوردهايم، ميخواهيم . اگر توقف کنيم و اين سؤال را از خود بکنيم و گاه اگر فرصتبيشتري پيدا کرديم نيازهايمان را روي کاغذ بياوريم و پيش خود تجزيه و تحليل کنيم، اغلب جوابي را که به دست ميآوريم ما را از دنبال کردن چيزهايي که به آن نياز نداريم، باز ميدارد .
مثال ديگر: گاه کاري انجام ميدهيم که خوب از آب در نميآيد و موجب فشار روحي ما ميشود . چگونه ميتوانيم با يک توقف کوتاه از اين فشار روحي رهايي پيدا کنيم؟
در اين مورد نيز توقف راهگشا است . ما ميتوانيم در همين توقف کوتاه زير و بم آن کار را جست وجو کنيم تا نکات مثبتي را که در اطراف آن يافت ميشود براي خود بيابيم . يا وقتي در پيچيدگيهاي زندگي گم ميشويم ميتوانيم آن قدر از شاخ و برگ گرفتاريها بچينيم تا به هستهاي که موجب رضايت ما بشود، برسيم . يعني زندگي را سادهتر بگيريم تا بسياري از فشارهاي روحي را از بين ببريم، زيرا زندگي وقتي سادهتر باشد، ساده هم حفظ ميشود . به اين ترتيب ما در مقابل تابلوي ايستبه قسمتي از وجود خويش آگاهي پيدا ميکنيم و کمکم به شناخت از خويش خواهيم رسيد و به فرمايش امام عليعليه السلام: «هر که خود را شناخت، خدايش را شناخته است . » (7) و کسي که خدا را شناخت عاشقش ميشود; يعني به بالاترين مرتبه عزت نفس دستيافته است .
پينوشتها:
1) غررالحکم: «طول الفکر يحمد العواقب و يستدرک فساد الامور . »
2) همان: «فکر المرء مرآة تراه حسن عمله من قبحه . »
3) همان: «من حاسب نفسه وقف علي عيوبه و احاط بذنوبه فاستقال الذنوب و اصلح العيوب . »
4) تحف العقول، وصاياي امام صادقعليه السلام به عبدالله بن جندب .
5) سوره قيامت، آيه 15 .
6) غرر الحکم: «من رخص نفسه ذهبتبه في المذاهب الظلمة . »
7) همان: «من عرف نفسه فقد عرف ربه . »
منبع : مجله ياس
تنظيم براي تبيان : داوودي
مقالات مرتبط :