خسرو خالق شخصیت‌هایی ماندگار

پرونده سینمایی زنده‌یاد خسرو شکیبایی بخشی از حرفه و مهمترین بخش کارنامه بازیگری است که شخصیت‌هایی ماندگار و تکرارنشدنی در سینمای ایران به یادگار گذاشت ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"خسرو" خالق شخصيت‌هايي ماندگار

"خسرو" خالق شخصيت‌هايي ماندگار و بي‌بديل در سينماي ايران بود

پرونده سينمايي زنده‌ياد خسرو شکيبايي بخشي از حرفه و مهمترين بخش کارنامه بازيگري است که شخصيت‌هايي ماندگار و تکرارنشدني در سينماي ايران به يادگار گذاشت.

به گزارش خبرنگار مهر، مرحوم شکيبايي در سال‌هاي آخر زندگي در آثاري ايفاي نقش کرد که در شان او نبود، انبوه فيلم‌هاي تلويزيوني و آثاري که کارگردان‌هايشان چهره‌هاي شناخته‌شده نبودند و تنها برگ برنده‌شان اين بود که شکيبايي در آنها بازي مي‌کرد. ديدن بازيگر محبوبمان در قاب‌هاي زشت و بدقواره اين فيلم‌ها و تلاش او براي گرما دادن به اين آثار غمگين‌کننده بود.

ستاره بزرگ و محبوب سينماي ايران با انبوهي از نقش‌هاي تکرارنشدني و ماندگار در تاريخ سينما در آثاري بازي مي‌کرد که نه تنها به اعتبار و منزلت حرفه‌اي او نمي‌افزود، بلکه خاطره نقش‌آفريني‌هاي درخشانش در "هامون"، "کيميا"، "پري"، "سارا" و... را کمرنگ مي‌کرد. شکيبايي بازيگري بزرگ و تکرارنشدني بود که مي‌توانست با حضورش مقابل دوربين به هر اثر انرژي بدهد و ضعف‌هاي آن را بپوشاند.

زماني که سلامت بود هر نقش را به اتفاقي تازه در کارنامه‌اش تبديل مي‌کرد، مهم نبود در فيلم داريوش مهرجويي بازي مي‌کند يا مجموعه‌اي تلويزيوني. مهم اين بود که با هوشمندي ويژگي‌هاي هر نقش را درک مي‌کرد و مي‌کوشيد حضوري باورپذير داشته باشد. استفاده درست از صدا و ميميک و لحن خاصش تاثيرگذار و دوست‌داشتني بود.

شکيبايي که سال‌ها در تئاتر بازيگري را تجربه کرده بود، در ميانسالي به شهرت و محبوبيت رسيد. 45 ساله بود که در "هامون" بازي کرد اما جوانتر به نظر مي‌رسيد و تا سال‌هاي آخر همچنان اين ويژگي را حفظ کرده بود. گرچه هرگز سيماي ستاره‌ها را نداشت، اما عملا سال‌ها ستاره سينماي ايران بود و نامش عده‌ زيادي را به سالن‌هاي سينما مي‌آورد.

مرحوم شکيبايي در سال‌هاي آخر زندگي در آثاري ايفاي نقش کرد که در شان او نبود، انبوه فيلم‌هاي تلويزيوني و آثاري که کارگردان‌هايشان چهره‌هاي شناخته‌شده نبودند و تنها برگ برنده‌شان اين بود که شکيبايي در آنها بازي مي‌کرد. ديدن بازيگر محبوبمان در قاب‌هاي زشت و بدقواره اين فيلم‌ها و تلاش او براي گرما دادن به اين آثار غمگين‌کننده بود.

بسياري از بازيگران همدوره‌اش دوست داشتند مقابلش نقش‌آفريني کنند و بيشترآنها از اين تجربه‌ها خاطره‌هاي خوش داشتند. اما با دانستن همه اين ويژگي‌ها بازي در فيلم‌هاي سينمايي "دلشکسته"، "نسکافه داغ داغ"، "دايناسور" و فيلم‌هاي تلويزيوني "مسافر" و "سومين روز پس از مرگ" را توجيه نمي‌کند.

بازيگري که در شرايط سخت در "اتوبوس شب" و "چه کسي امير را کشت؟" حضوري درخشان داشت و بازي خاطره‌انگيزش در "شب" ماندگار است، مي‌توانست گزيده‌کارتر بماند و خود را هزينه هر کارگردان تازه‌کار نکند.  ديدن شکيبايي درهم شکسته و خسته روي پرده اندوهي عميق داشت، اما توانايي‌هاي شکيبايي تمام نشده و حتي تحليل نرفته بود و اين فيلم‌ها بودند که براي او کوچک شده بودند.

روزي روزگاري

تصوير خسرو شکيبايي در مجموعه تلويزيوني "روزي روزگاري" دوست‌داشتني است، تصويري که کمک کرد اين ستاره محبوب سينما براي مخاطب عام شناخته شود. "روزي روزگاري" اتفاقي بود که شکيبايي نياز داشت تا تبديل به بازيگر محبوب مردم شود و فراتر از هواداران "هامون" علاقمنداني پيدا کند.

او در سال‌هايي که براي مخاطب سينما شناخته شده بود در "روزي روزگاري" مقابل دوربين رفت. فضاي متفاوت مجموعه و جذابيت نقش مرادبيک بستري فراهم کرد تا قابليت‌هاي شکيبايي بيشتر ديده شود. کارنامه تلويزيوني او به "روزي روزگاري" ختم نمي‌شود. زماني که با "خانه سبز" به تلويزيون برگشت در اوج محبوبيت بود. سيماي مرد خانواده، رمانتيک و احساساتي را که در سينما هم تجربه کرده بود با خود به تلويزيون آورد.

شخصيتي شيرين و دوست‌داشتني که تکرار هامون و هيچ نقش ديگري نبود، "خانه سبز" بدون او، بدون صدا و نگاههاي گرمش قابل تصور نيست. مجموعه هنوز و در ديدارهاي مکرر تاثيرگذار است و ديدن شکيبايي با آن لبخندهاي دوست‌داشتني باور مرگ اين ستاره را سخت مي‌کند.

"سرزمين سبز" به اندازه "خانه سبز" موفق نبود، لحظه‌هاي گرمي داشت اما کامل و بي‌نقص نبود و تکرار جذابيت‌هاي "خانه سبز" اشتياقي در بيننده برنمي‌انگيخت. "در کنار هم" اما تصوير دوست‌داشتني ستاره شيرين را کامل مي‌کرد. آميزه ويژگي‌هاي مثبت و منفي که شکيبايي استاد خلق‌شان بود در نقش وکيل اين مجموعه به چشم مي‌خورد. او اين تجربه را در "کاکتوس" هم داشت.

اما بازي در مجموعه‌هاي "بوي گل‌هاي وحشي" و "آواز مه" در کارنامه شکيبايي نمره منفي محسوب مي‌شود. بازي در آثاري غريب و پر از ايراد که بازيگران در آنها حضوري تاثيرگذار و باورپذير نداشتند. بازيگري که کارنامه تلويزيوني درخشاني داشت، در دهه 80 با رونق ساخت فيلم تلويزيوني در آثاري مقابل دوربين رفت که در شان او نبودند.

سه دهه متفاوت

خسرو شکيبايي در سه دهه 60، 70 و 80 سينماي ايران حضوري پررنگ داشت. اما کارنامه سينمايي‌اش در اين سال‌ها يکسان نبود. دهه 70 پربارترين دوره کاري اين بازيگر محبوب است. دوره‌اي که درخشش در "هامون" فضايي براي کار و تجربه کردن نقش‌هاي متفاوت براي او به وجود آورد و شکيبايي در دوره‌اي درخشان بخت همکاري با کارگردان‌هاي شاخص سينماي ايران را به دست آورد.

در اين دوره او بازيگري است که هم محبوبيت و اقبال مخاطب را دارد و هم به دليل توانايي و قابليت‌هايش مي‌تواند با کارگردانان طراز اول سينما همکاري کند. شکيبايي نقش‌هاي متفاوت کارنامه‌اش را در اين مقطع بازي کرد، نقش‌هايي که تا سال‌ها در خاطر دوستدارانش ماند.

بازي در مجموعه‌هاي "روزي روزگاري" و "خانه سبز" و فيلم‌هاي "يکبار براي هميشه"، "عاشقانه"، "پري"، "کيميا"، "سارا"، "بانو" و "خواهران غريب" در اين سال‌ها نشان مي‌دهد شکيبايي چهره‌اي قابل اعتماد براي سينماي روشنفکري و هنري بوده و به همين ميزان براي مخاطب عام هم جذاب و دوست‌داشتني است؛ در ميانسالي که با معيارهاي رايج ستاره‌ها همخوان نيست.

اما چه کسي مي‌تواند بگويد حرکات و لحن و صداي شکيبايي در "خانه سبز"، "عاشقانه"، "کيميا" و "خواهران غريب" براي مخاطب شيرين و دوست‌داشتني نبوده است؟ به اندازه کدام ستاره جوان آن سال‌ها نقش‌هاي متفاوت به او پيشنهاد مي‌شد. دهه 60 شکيبايي با پديده‌اي مانند "هامون" کشف مي‌شود.

او که سال‌ها روي صحنه تئاتر بود و در فيلم‌هايي هم بازي کرده بود، با فيلم مهرجويي براي مخاطب شناخته شد. دهه 60 با "خط قرمز" براي شکيبايي آغاز شد همکاري با مسعود کيميايي که در آن سال‌ها مهمترين فيلمساز سينماي اجتماعي بود مي‌توانست زمينه ديده شدن اين بازيگر بزرگ را فراهم کند اما اکران نشدن اين فيلم کشف شکيبايي را به تاخير انداخت.

او در اين فاصله در فيلم‌هايي مقابل دوربين رفت که هيچکدام آثار شاخصي نبودند اما چهره و نام شکيبايي را معرفي کردند. با نگاه دوباره به اين آثار مي‌توان قابليت‌ها و استعدادهاي او را درک کرد. بازيگر ميانسالي که مخاطب نمي‌شناختش اما جنس بازي و قدرتش مقابل دوربين تاثيرگذار بود.

پرونده سينمايي شکيبايي در اوج به پايان نرسيد، اما او همچنان بازيگري محبوب بود. بازيگري که حضورش در يک فيلم نازل تلويزيوني عده زيادي را پاي تلويزيون مي‌نشاند تا نشانه‌هايي از بازيگر محبوبشان بيابند. بازيگري که سينماي ايران هرگز او را فراموش نمي‌کند. بازيگري که از صحنه تئاتر به سينما آمد تا نقش‌هايي را جان بدهد و در حافظه مردم يک سرزمين حفظ شود.

شکيبايي در "شکار"، "دزد و نويسنده" و "رابطه" بارقه‌اي از نبوغش در بازيگري را عيان کرد اما زمان لازم بود تا او با نقش هامون در سينماي ايران جاودانه شود. در همين دوره است که شکيبايي در تئاتر تلويزيوني "مدرس" بازي مي‌کند. "مدرس" با شکيبايي ماندگار شده و جز او و آن مونولوگ تکرارنشدني مخاطب از اين تئاتر تلويزيوني چيزي به خاطر نمي‌آورد.

دهه 80 دوران پرفراز و نشيب کارنامه شکيبايي ثبت شده است. دوراني که با مرگ ستاره ناتمام مي‌ماند اما تصويري که از اين سال‌ها در ذهن مي‌ماند تصوير ستاره‌اي است که همچنان محبوب و قابل اعتماد است، هر چند درخشش و اوج روزهاي گذشته را ندارد. ستاره‌اي که محبوبيت و توانايي‌اش را در آثاري هدر مي‌دهد که در حد و اندازه او نيست.

شکيبايي در اين سال‌ها نقش‌هايي بيادماندني در "کاغذ بي‌خط"، "ستاره‌ بود"، "سالاد فصل"، "حکم"، "چه کسي امير را کشت؟" و "رئيس"، "اتوبوس شب" و "شب" بازي کرد. اما بخش قابل توجه کارنامه کاري شکيبايي در اين سال‌ها به انبوه فيلم‌هاي سينمايي و تلويزيوني برمي‌گردد.

پرونده سينمايي شکيبايي در اوج به پايان نرسيد، اما او همچنان بازيگري محبوب بود. بازيگري که حضورش در يک فيلم نازل تلويزيوني عده زيادي را پاي تلويزيون مي‌نشاند تا نشانه‌هايي از بازيگر محبوبشان بيابند. بازيگري که سينماي ايران هرگز او را فراموش نمي‌کند. بازيگري که از صحنه تئاتر به سينما آمد تا نقش‌هايي را جان بدهد و در حافظه مردم يک سرزمين حفظ شود.

تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي

مطالب مرتبط مجموعه : اخبار سال 1389
آخرین مطالب سایت