نقطه عطف عابدان

در دل تاریك شب ها، باز می پیچد دعایت می تراود ذكر حق، از سینه ی دردآشنایت هیچ نوری نیست، نوری نیست... اما تا می آیی ناگهان خورشید، سر بر می كشد از جای پایت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقطه عطف عابدان

در دل تاریك شب ها، باز می پیچد دعایت

می تراود ذكر حق، از سینه ی دردآشنایت

 

هیچ نوری نیست، نوری نیست... اما تا می آیی

ناگهان خورشید، سر بر می كشد از جای پایت

 

نقطه ی عطف تمام عابدان معنا گرفته

در قنوت دستهایت، در شكوه ربنایت

 

كربلا یعنی همان جایی كه بیمارش تو باشی

می رسد از خیمه ها و از نیستان ها نوایت

 

خلق در خواب خوش اند و زاهدان غرق تظاهر !

کی خبر دارد كسی از سجده های بی ریایت؟

 

این جهان، دربار شام است و پر از بی حرمتی ها

می شود آیا دوباره گل كند زنگ صدایت ؟

 

می شود آیا دوباره گل كند در این زمانه

پا به پای زینب كبری، طنین خطبه هایت ؟

 

من " فرزدق " نیستم اما دلم می خواست آقا

شعرهایم را فقط یكبار می خواندم برایت

 

تا تو را دارم، چه غم دارم عزیز آسمانی !

ای خوشا بی بال و بی پر، پركشیدن در هوایت...

 

          بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


سارا جلوداریان

 

مطالب مرتبط:

بی پنجره فولاد

یک آسمان ستاره

چشم های سپید یعقوب

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت