ميليونر زاغه‌نشين !

ميليونر زاغه‌نشين» ستايش‌شده‌ترين فيلم سال است. اين فيلم در مراسم گلدن‌گلوب 4جايزه را به خود اختصاص داد و تقريبا در همه رشته‌هاي اصلي «مورد عجيب بنجامين باتن» را كنار زد. در جوايز بافتا هم فيلم دني‌ بويل در رشته‌هاي بهترين فيلم، ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ميليونر زاغه‌نشين !

نگاهي به «ميليونر زاغه‌نشين» ستايش‌شده‌ترين فيلم سال

 در روزهاي آغازين سال نوي ميلادي يورش بي‌امان صحنه‌هاي رقت‌باري از بيداد فقر و اختلاف طبقاتي در هند محافل سينمايي جهان را مبهوت كرد و نام دني‌بويل را بر سر زبان‌ها انداخت؛

كارگردان فراموش‌شده‌اي كه سال‌هاي جواني را با پرسه‌زدن در زاغه‌هاي هاليوودي پشت سر گذاشت و «قطار بازي» عملاً‌ تنها نقطه عطف سينماي تجربه‌گراي او محسوب مي‌شد كه در موردش توافق جمعي وجود داشت.

او در تمام سال‌هاي حضور كمرنگش در سينما ناكامي‌هاي بسياري را در ژانرهاي مختلف تجربه كرد، زير بار شكست‌هاي فجيعي چون «ساحل» خرد شد اما از خاكستر برخاست و با تكيه بر كشف و شهودهايي كه در سال‌هاي حاشيه‌نشيني هنري‌اش اندوخته بود، توانست چون قهرمان «ميليونر» آخرين فيلمش به اوج برسد و خود را تا مقام رقابت با ديويد فينچر بالا بكشد..

ميليونر زاغه‌نشين» ستايش‌شده‌ترين فيلم سال است. اين فيلم در مراسم گلدن‌گلوب 4جايزه را به خود اختصاص داد و تقريبا در همه رشته‌هاي اصلي «مورد عجيب بنجامين باتن» را كنار زد.

«ميليونر زاغه‌نشين» ستايش‌شده‌ترين فيلم سال است. اين فيلم در مراسم گلدن‌گلوب 4جايزه را به خود اختصاص داد و تقريبا در همه رشته‌هاي اصلي «مورد عجيب بنجامين باتن» را كنار زد. در جوايز بافتا هم فيلم دني‌ بويل در رشته‌هاي بهترين فيلم، كارگرداني، فيلمنامه اقتباسي، موسيقي، فيلمبرداري، تدوين و صداگذاري برگزيده شد. جامعه فيلمبرداران و تدوينگران سينماي آمريكا هم جوايز سالانه خود را به «ميليونر زاغه‌نشين» دادند.

منتقدان هم ستايش بي‌دريغ خود را نثار «ميليونر...» كردند. بهترين فيلم و بهترين كارگردان از نگاه انجمن منتقدان فيلم واشنگتن، فيلم برگزيده سال كانون ملي نقد آمريكا و بهترين كارگرداني از نظر انجمن منتقدان فيلم لس‌آنجلس، تنها تعدادي از جوايز اين ساخته دني بويل را تشكيل مي‌دهند

منتقدان هم ستايش بي‌دريغ خود را نثار «ميليونر...» كردند. بهترين فيلم و بهترين كارگردان از نگاه انجمن منتقدان فيلم واشنگتن، فيلم برگزيده سال كانون ملي نقد آمريكا و بهترين كارگرداني از نظر انجمن منتقدان فيلم لس‌آنجلس، تنها تعدادي از جوايز اين ساخته دني بويل را تشكيل مي‌دهند؛ به همين دليل خيلي‌ها اعتقاد دارند، حتي نامزد‌شدن «مورد عجيب بنجامين باتن» در 13 رشته اسكار هم نمي‌تواند خطري براي ستايش‌شده‌ترين فيلم سال محسوب شود.

«ميليونر زاغه‌نشين» تصوير جسورانه دغدغه‌هاي خالق «بيست‌و‌هشت روز بعد» و «ميليون‌ها» است كه در بستر رمان «سين‌جيم» نوشته ويكاس سواروپ تجلي مي‌يابد و در ذهن خلاق و بلندپرواز سناريست «فول‌مانتي» پرورانده شده و شاهكاري را در محدوده كليشه‌هاي فيلم هندي رقم زده كه بي‌ترديد مي‌توان آن را تنها مورد عجيب اسكار 2009 دانست.

اين مقدمه ناخودآگاه اين تصور را ايجاد مي‌كند كه قرار است در شيطنت‌ها و الم‌شنگه‌هاي تمام‌عيار انگليسي گرفتار شويم اما بي‌شك گذر سراسيمه از كوچه‌پس‌كوچه‌هاي فقيرنشين بمبئي پابه‌پاي قهرمانان تيزپاي فيلم نفستان را به شماره مي‌اندازد تا جايي كه اعتراف خواهيد كرد حساب اين فيلم از احساس‌گرايي اغراق‌شده هندي و سردي و چموشي فيلم‌هاي انگليسي جداست. كارگردان ايرلندي- انگليسي فيلم با نگاهي دلسوزانه به هند معضل ديرينه و تلخ فقر اقتصادي و فرهنگي در اين كشور را مطرح مي‌سازد و مظاهر و مولفه‌هاي اين فرهنگ را به چالش مي‌كشد.

بويل فيلمش را در قالب يك ملودرام رمانتيك باليوودي آورده كه به سبك و سياق فرامدرن آثار هاليوودي تصوير شده و اين‌چنين است كه از يك‌سو فارغ از قواعد نخ‌نماي سينماي هند افراط‌گرايي خاص خود را با قواعد ژانري اين‌گونه گره مي‌زند و از سوي ديگر با جلب توجه جهانيان به بحران اين كشور، تعلق خاطرش را به اين مستعمره قديمي سرزمينش نشان مي‌دهد!

چه كسي مي‌خواهد ميليونر شود؟ سكوي پرتاب «جمال» به دنيايي است كه از كودكي آرزويش را داشته! صندلي داغ اين برنامه تلويزيوني به دني ‌بويل مجال مانور در تأملات و انديشه‌هايش را مي‌دهد.

رويدادهاي فيلم در هند مدرن جريان دارند؛ درست زماني كه بمبئي سرخوش از تحولات روز دنيا نام «مومبي» را يدك مي‌كشد، تفاوت زندگي تكنولوژيك و آرام اقليت مرفه بيش از هر زمان ديگري در مقابل فقر كمرشكن توده محروم به چشم مي‌آيد و جامعه، انسانيت را در گرداب بي‌عدالتي‌اش هلاك كرده! در چنين جامعه‌اي ثروتمندان محكومندكه تمام عمر را در فراموشي، بي‌خبري و اغلب جرم و جنايت زندگي كنند و زاغه‌نشينان در حسرت و بي‌پناهي و آرزومندي!

اما قهرمان جوان دني ‌بويل به طرز معجزه‌آسايي در اين آشفته‌بازار، خود را پيدا مي‌كند و با تكيه بر آنچه زندگي به او آموخته ميان اين دو دنياي كاملا متفاوت پل مي‌زند.

كلوزآپ‌هاي متعدد نخست فيلم چهره درمانده و بي‌رمق جواني ساده را در شرايط شكنجه نشان مي‌دهد كه از فرط استيصال آه مي‌كشد و زيرلب زمزمه مي‌كند: «من جواب‌ها را مي‌دانستم.»

اين شروع فوق‌العاده و غافلگيركننده طرح هنرمندانه‌ معماي «ميليونر زاغه‌نشين» است: چگونه آبدارچي ساده يك شركت يك‌شبه از ثروتمندترين مهاراجه‌هاي هندي پيشي مي‌گيرد؟!

«چه كسي مي‌خواهد ميليونر شود؟» سكوي پرتاب «جمال» به دنيايي است كه از كودكي آرزويش را داشته! صندلي داغ اين برنامه تلويزيوني به دني ‌بويل مجال مانور در تأملات و انديشه‌هايش را مي‌دهد. او به بهانه روايت جذاب‌تر قصه‌اي كه مدنظر دارد سؤالاتي را براي مسابقه در نظر مي‌گيرد كه پاسخ آنها تاثيرگذارترين فصل‌هاي زندگي جمال است تا با اين ترفند حرفه‌اي توجيهي منطقي براي از اين شاخه به آن شاخه پريدن‌هاي فيلمش هم داشته باشد. جمال برنده با 20ميليون روپيه مسابقه را ترك مي‌كند اما اعتماد به نفس، خونسردي و پاسخ‌هاي بي‌درنگ او به سؤال‌هاي غيرمرتبط و سختي كه مطرح مي‌شود سوءظن مجري برنامه را برمي‌انگيزد تا جايي كه او را تحت بازجويي و زير شوك الكتريكي پليس مي‌برند!

پاسخ جمال به اولين سؤال مسابقه، نقشه سايمون بيوفوي را براي نگارش فيلمنامه برملا مي‌سازد و رمز چيدمان اين پازل به‌ظاهر پيچيده را لو مي‌دهد. با اين وجود قصه آن‌قدر هوشمندانه و زيركانه پيش مي‌رود كه لحظه‌لحظه‌اش نفس‌گير و پر از هيجان است. شايد تنها مشكل اساسي در روايت فيلم، گشودن گره‌هاي فيلم به شيوه «شروع و ايست» باشد كه به كشتن تعليق در روند قصه مي‌انجامد. فلاش‌بك‌ها كه پاشنه‌آشيل بيشتر فيلم‌هاي مطرح محسوب مي‌شوند، نقطه اتكاي «ميليونر...»‌اند و پيكره اصلي اين فيلم را تشكيل مي‌دهند.

 اين صحنه‌ها بجا و هنرمندانه بر كودكي جمال مي‌تازند و بي‌رحمانه تلخ‌ترين صحنه‌هاي زندگي‌اش را برايش تداعي مي‌كنند: مرگ مادر، تنهايي، آوارگي و بي‌خانماني كه هر كدام كافي است تا چون كابوس، روزها و شب‌هاي يك جوان ناكام از عشق به خانواده‌، عشق به محبوب و عشق به زندگي را تاراج كند.

تصوير زندگي جمال و برادرش «سليم» در كثيف‌ترين و پست‌ترين محله‌هاي شهر بمبئي، تقلاي اين كودكان بي‌پناه را براي زيستن در يك جنگ نابرابر با جامعه‌اي نشان مي‌دهد كه آنها را از متن خود حذف كرده است. اما اين روزهاي سخت، آبستن فرصت‌هاي طلايي براي تصميم‌گيري و انتخاب راه زندگي آنهاست. هر دو برادر تنها تكيه‌گاه خود را در يك حمله توده‌اي به مسلمانان از دست مي‌دهند، هر دو از فقر و گرسنگي به دله‌دزدي روي مي‌آورند و هر دو در جست‌وجوي سرپناه آواره‌اند.

اما اين شرايط مشابه در دو شكل كاملا متفاوت ظاهر مي‌شوند: عقده خودكم‌بيني جمال و خودبزرگ‌بيني سليم كه بر  ارزش‌ها و مشي زندگي آنها تاثير مي‌گذارد.

«ميليونر زاغه‌نشين» با وجود بهره‌مندي از عناصر قساوت و سبعيت، چكامه ستايشگر زندگي در ضيافت احساسات رقيق انساني است كه بي‌توقع، تحقق حق طبيعي آنها براي عادلانه‌زيستن را از جامعه جهاني تمنا مي‌كند!

سليم شخصيتي آشوبگر، ناآرام و بي‌ملاحظه دارد كه بي‌محابا خطر مي‌كند و مي‌تواند مكمل خوبي براي محتاط‌بودن، مصلحت‌انديشي، حساسيت و انعطاف‌پذيري جمال باشد.

برخورد آنها در مواجهه با مهم‌ترين اتفاق زندگي‌شان هم متفاوت است؛ برخورد با لاتيكا، ستاره پرفروغ عشقي كه هرگز در فيلم‌هاي هندي (از زمان راج‌كاپور تا امروز) كم‌سو نمي‌شود؛ دختر زيبايي كه محبتش در تمام دوران كودكي و نوجواني در وجود جمال ريشه دوانده بود اما دست سرنوشت او را مجبور كرد كه در يكي از تراژيك‌ترين صحنه‌هاي فيلم او را با سياه‌ترين كاراكتر قصه تنها بگذارد تا روزهاي محنت‌بارتري را در زندان آن سودجوي پست بگذراند.

داستان‌هاي فرعي تلخ و به‌ندرت شيرين فيلم كه بيشتر در موازات هم اتفاق مي‌افتند پله‌هاي نردبان، ترقي جمال براي رسيدن به اوج هستند. سرگرداني اين كودكان ميان كيسه‌هاي زباله، لغزيدن آنها به ورطه زندگي مذبوحانه و خوگرفتن‌شان به خرده‌جنايت‌هايي براي گذران زندگي، تداعي‌كننده و بسياري از ملودرام‌هاي موزيكال هندي است.  «ميليونر زاغه‌نشين» همان دغدغه‌هاي ژانرش در حوزه پيوندهاي قوي خانوادگي و اولين عشق را دارد و از پررنگ‌تر جلوه‌دادن احساسات ناشي از نااميدي، آرزومندي، خوشحالي، ناراحتي و... هيچ ابايي ندارد.

نگاه سختگيرانه دني ‌بويل و مسئله فقر و جنايت در همه سطوح جامعه، رويدادهاي سوءظن‌آفرين را كنار مي‌زند و در بسياري موارد اتفاقات گاه‌وبي‌گاه قصه را نيز تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد. رويكرد او در پرداختن به معضلات اجتماعي هند و خصوصا انباشتگي ثروت نزد قشري خاص تا حد زيادي به آثار چارلز ديكنز شباهت دارد.

چگونه آبدارچي ساده يك شركت يك‌شبه از ثروتمندترين مهاراجه‌هاي هندي پيشي مي‌گيرد؟!

 او در تصويرسازي از زندگي در جهنم روي زمين چنان فقر فرهنگي، اخلاق‌مندي و عشق‌محوري را صيقل مي‌دهد كه بيننده را از اميد و افسوس و ترحم و سرزندگي توأمان سرشار مي‌سازد! ملاحظات لجستيك بويل در لحظاتي كه تماشاگر را تحت فشار روحي قرار مي‌دهد تكان‌دهنده هستند و شور و شتابزدگي‌اش در اثبات خود به دنياي سينما كاملا محسوس است. دوربين آنتوني داد مانتل در جست‌وجوي طعمه‌اي ارزنده، پرت‌ترين گذرگاه‌هاي شهر را

مي‌كاود و به محض يافتن سوژه، تا شكار تعقيبش مي‌كند، از لابه‌لاي مردم و ماشين‌ها حركت مي‌كند و وقتي آن را در ازدحام جمعيت گم كرد سرگردان اطرافش را مي‌پايد. تدوين بدون نقص و هيجان‌انگيز كريس ديكنز در تاثيرگذاري داستان بي‌تاثير نيست و به تندتر شدن ريتم فيلم هم كمك مي‌كند.

3نقش محوري فيلم در اختيار 3كودكي قرار گرفته كه بنيان 3شخصيت اصلي قصه را پي‌ريزي مي‌كنند. هرسه آنها در قالب كاراكترهايشان باورپذيرند و بدون آنكه بيننده را سردرگم كنند با بازي قوي خود شالوده اصلي قصه را تشكيل مي‌دهند و آهنگ تلخ جدايي و ناكامي‌هايشان را سرمي‌دهند. تنها ستارگان سرشناس اين فيلم آنيل كاپور و عرفان خان هستند كه در نقش مجري مسابقه تلويزيوني و افسر پليس بسيار خوب ظاهر شده‌اند. اما نقش اصلي جمال را هنرپيشه تازه‌كاري به نام دوتپل بازي مي‌كند كه هندي‌تبار اما متولد لندن است و با حضور درخشانش در اين فيلم برنده جايزه بافتاهم شد.

موسيقي «ميليونر زاغه‌نشين» جايگاه و تاثيرگذاري خاص خود را دارد و در تمام لحظات فيلم ايده‌هاي كارگردان، موقعيت‌هاي فيلمنامه و بازي هنرپيشگان را همراهي مي‌كند.  اوج هنرنمايي ساز اي.آر.‌رحمان در تيتراژ پاياني است؛ زماني كه زوج عاشق پس از مدت‌ها يكديگر را در ايستگاه قطار ملاقات مي‌كنند و فيلم با نگاه شيداوار آنها به هم پايان مي‌پذيرد تا اصالت فيلم هندي‌اش را با وصال حفظ كند!

«ميليونر زاغه‌نشين» با وجود بهره‌مندي از عناصر قساوت و سبعيت، چكامه ستايشگر زندگي در ضيافت احساسات رقيق انساني است كه بي‌توقع، تحقق حق طبيعي آنها براي عادلانه‌زيستن را از جامعه جهاني تمنا مي‌كند!

ناهيد پيشور ( همشهري )

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت