مسعود رجوى
آیا رجوی زنده است؟
سازمان همواره ادعا مىكرد كه چون برادرِ مسعود رجوى (كاظم) با شخصيتهاى سياسى اروپايى آشنا بوده، وساطت آنها باعث اين تخفيف شده است و در فروردین ماه آزاد شد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
شنبه 1397/01/25
رجوى، در سه ساله دوره دوم دبيرستان در مشهد، در كلاسهاى آموزش زبان انگليسى در «انجمن ايران و انگليس» (وابسته به مركزى تحت عنوان «شوراى فرهنگى بريتانيا») شركت مىكرد و پس از آمدن به تهران و همزمان با گذراندن ترمهاى آغازين دانشگاه، دروس تكميلى زبان انگليسى را در كلاسهاى «انجمن ايران و آمريكا» گذراند. به همين جهت، از آغاز دوران دانشجويى، تدريس انگليسى را ـ بيشتر به صورت خصوصى و چند ساعتى نيز در يك دبيرستان ـ به عنوان شغل ثانوى انجام مىداد.
عضويت در سازمان
مسعود رجوى، در دو سال آخر دبيرستان، عضو انجمن ضدبهائيت (حجتيه) شد كه اين عضويت، تا اوايل سال دوم دانشگاه ادامه يافت. در زمستان 1346، حسين احمدى روحانى، از نخستين كادرها و اعضاى سازمان، كه سابقه رجوى را از انجمن ضدبهائيت مشهد داشت و در جلسات همان انجمن با وى آشنا شده بود ـ او را عضوگيرى كرد. مراحل آموزشى و تعليماتى، تحت مسئوليت روحانى طى شد و مسعود در اين مدت، سخت تحتتأثير شخصيت و ظواهر «تديّن» و «ايمان مذهبى» او قرار گرفته بود. و با توجه به رشته تحصيلى رجوى و آشنايى وى با زبان انگليسى، پس از دوران تعليماتى اوليه، در «گروه سياسى» سازمان وارد شد و تحت مسئوليت بهمن بازرگانى قرار گرفت. گويا چون حنيفنژاد مىخواست مسئوليت رجوى را خود به عهده بگيرد، او را در «گروه ايدئولوژى» قرار داد. حنيفنژاد توجه خاصى به رجوى داشت؛ به طورى كه وقتى مىخواست از يك نمونه فرد تشكيلاتى كه رشد خوبى كرده نام ببرد، وى را نام مىبرد.در اوايل سال 1349 رجوى نيز همراه با چند تن ديگر از اعضاى گروه، به منظور گذراندن دوره آموزش چريكى، به طور قاچاق از ايران خارج شد ولى مدت زمانى نگذشته بود كه حادثه دستگيرى شش تن از افراد در دوبى و سپس جريان ربودن هواپيماى حامل آنها پيش آمد.
دستگيرى و محاكمه
پيش از جريان ضربه شهريور ـ و احتمالاً قبل از دستگيرىهاى جمعى ـ در سال 1350، مسعود رجوى نيز دستگير شد. پس از طى دوران بازجويى، رجوى با نخستين گروهى كه محاكمه شدند، به دادگاه رفت. بهمن بازرگانى يكى از كادرهاى اصلى مركزيت سازمان، مقارن ضربه شهريور، به نكتهاى اشاره مىكند كه شايان توجه و تأمل است:دادگاه فدايىها قبل از دادگاه ما بود و آنها را اول اعدام كردند. در دادگاه اول ما، افرادِ سبكِ كميته مركزى را انتخاب كردند. ساواك سبكترين افراد كميته مركزى را ـ كه ميهندوست و رجوى و محمد بازرگانى و ناصر صادق بودند ـ براى دادگاه اول گذاشت. غير از اين افراد، بقيه من بودم و [على] باكرى و بديعزادگان كه ساواك براى دادگاه دوم و اعدام نگه داشته بود. قبل از دادگاه اول، ساواك به خانواده ها گفته بود كه «چون اين اشخاص سبكترين افراد [مركزى] هستند، اعدام مىگيرند ولى بعد به آنها عفو مىخورد».
تغيير حكم اعدام
رجوى مطابق دستور تشكيلاتى در دادگاه به دفاع ايدئولوژيك پرداخت و همراه با ناصر صادق، على ميهندوست، على باكرى و محمد بازرگانى، محكوم به اعدام گرديد. پس از گذشت مدتى، اعلام شد كه رجوى با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم شده است. آنچه در آن زمان در مطبوعات رژيم منعكس شد حاكى از همكارى وى با تيم بازجويى در متلاشى كردن تشكيلات بود و سند همكارى رجوى نيز منتشر شد. با اين وجود، سازمان همواره ادعا مىكرد كه چون برادرِ مسعود رجوى (كاظم) با شخصيتهاى سياسى اروپايى آشنا بوده، وساطت آنها باعث اين تخفيف شده است.برخى از اسناد مربوط به بازجويى مسعود رجوى نيز در اواخر زمستان 58 ـ در آستانه انتخابات مجلس ـ توسط مخالفان سازمان منتشر گرديد كه حاكى از ضعف وى به هنگام بازجويى بود. در مقابله با اين حركت، سازمان نيز در نشريههاى فوقالعادهاى كه منتشر نمود، در صدد پاسخگويى برآمد؛ ليكن همان اسناد منتشر شده توسط سازمان نيز بيانگر ضعف رجوى در بازجويى بود.
عباس داورى، از كادرهاى اصلى و نزديك به رجوى كه در زندان با رجوى همبند بوده و به زير و بم مسائل وى احاطه داشته است، خطاب به يكى از دوستان شورايىاش در سال 1360 گفته است: اين مردك [= مسعود رجوى] كه امروز اين طور هارت و پورت مىكند، بس كه موذى است، در زندان حتى يك چوب هم نخورد. آن قدر كه مرتاض بازى در مىآورد و غذا نمىخورد و رنگ و رويش زرد بود، هر وقت كه ساواك سراغش مىآمد، غش مىكرد و از حال مىرفت و هر جا كه سمبه را پرزور مىديد، پيشاپيش كروكى خانه حنيفنژاد و ديگران را بر روى كاغذ مىكشيد و آن را دست ساواك مىداد تا آنان از سر تقصيراتش بگذرند.
نكته ديگر، مسئله دستگيرى اوليه او در اول مردادماه 1350، يعنى يك ماه زودتر از ضربه شهريور و است. علاوه بر نفوذ «دلفانى» ـ كه ناصر صادق و منصور بازرگان را مىشناخت ـ به ظنّ قوى اطلاعاتِ مسعود رجوى در جريان اين دستگيرى (چون در ضربه شهريور نيز رجوى مجددا در يكى از خانههاى جمعى دستگير شد) در تحت نظر گرفتن و لو رفتن خانهها نقش داشته و مؤثر بوده است. محسن نجات حسينى از مراقبتهايى سخن مىگويد كه نمىتواند صرفا به تعقيب ناصر صادق مربوط باشد: در مرداد ماه سال 1350 چندين مورد مشكوك در اطراف خانه هاى جمعى سازمان ديده شده بود. همه كسانى كه به خانه تيمى رفت و آمد داشتند، قبل از رسيدن به خانه، مىبايست اطراف خود را هوشيارانه مورد بررسى قرار مىدادند تا اگر مورد مشكوكى از تعقيب را متوجه مىشدند، از رفتن به خانه، تيمى خوددارى كنند...
اسناد مربوط به تاريخ دستگيرى مسعود رجوى، اعترافات وى در بازجويىها، اسناد مربوط به كاظم رجوى و نفوذ وى در ميان گروههاى مخالف رژيم، اسناد مربوط به نامهنگارى بين رئيس ساواك و دادرسى ارتش و ساير اسناد موجود، در روشن كردن ماهيت «زنده ماندن» مسعود رجوى داراى نكاتى روشنگر و ابهام زداست.
ماهيت دفاعيه رجوى در دادگاه
پيش از آنكه به سوابق رجوى در زندان بپردازيم، لازم است به نكاتى كه درباره مدافعات وى در دادگاه مغفول مانده است، اشاره كنيم. مقايسه دفاعيات ديگر كادرهاى سازمان، كه همزمان با رجوى در دادگاه شركت كرده و به مرگ نيز محكوم و سرانجام اعدام شدند، با آنچه رجوى در دادگاه بيان كرد، مى تواند در روشن كردن واقعى ماهيت وى مؤثر باشد. همه كسانى كه از آنها ياد شد، در دفاعيات خود اين مسائل را رعايت كرده بودند:1) همه مكررا به آيات قرآن استشهاد كردهاند و جز در يك مورد، همه سخن خود را با آيهاى از قرآن آغاز نمودهاند (محمد بازرگانى با جملهاى از «برتولت برشت» آغاز مىكند)؛
2) به آمريكا، اسرائيل و رژيم شاه (به عنوان رژيمى دست نشانده) حمله كردهاند؛
3) بر استثمار طبقات محروم و حيف و ميل بيتالمال تكيه داشتهاند؛
4) همه نسبت به ماركسيسم و ماركسيستها موضعى طرفدارانه داشته اند؛ براى مثال، به دفاعيه على ميهن دوست اشاره مىكنيم كه: با آيهاى از قرآن بحث خود را شروع مىكند، مجموعا 13 بار به آيات قرآن استناد مىكند و در مواقعى عين متن آيه را مىخواند و با آيه قرآن و شعار به سخنان خود پايان مىدهد. ليكن رجوى سخنان خود را بدون «بسماللّه الرحمن الرحيم» يا «به نام خدا» آغاز مىكند. نه در آغاز و نه در پايان و نه در هيچ قسمتى از دفاعيات طولانى خود، به قرآن و نهجالبلاغه و متون مذهبى و اسلامى استناد و اشارهاى ندارد. در حالى كه تمامى افراد با صراحت و مكرر درباره رژيم شاه و وابستگىاش به آمريكا سخن مىگفتند، رجوى حتى يك بار نيز مستقيما سلطنت شاه را مورد خطاب و حمله قرار نداد. و نيز در هيچ جا از دفاعيه خويش به مبارزه مسلحانه ـ به طور مستقيم ـ اشاره نكرد...
بر پایه گزارش های غیر رسمی رسیده به «تابناک»، رجوی که خود استاد تسویه درون سازمانی و حذف رقیبانش بوده است، ظاهرا این بار خود دچار تسویه شده است.
این گزارش حاکی است، مسعود رجوی با نظر حامیان غربی سازمان منافقین و به سبب تنفر بی پایان همه ایرانیان از وی در تسویه ای داخلی که به «کودتای مریم» موسوم شده، از رهبری این گروهک خلع شده و از سال 82 به بعد این مریم رجوی است که رهبری این گروهک تروریستی را بر عهده گرفته است.
اخبار دیگری نیز از هیأت رهبری این گروهک درز کرده است که حکایت از حبس مسعود رجوی در مکانی بیرون از عراق دارد، به گونه ای که رجوی جز نیازهای اولیه به هیچ امکان دیگری دسترسی ندارد.
با این اوصاف، به نظر می رسد، هرچند مسعود رجوی ممکن است زنده باشد، اما او دیگر عملا مرده به شمار می رود، زیرا از نظر حامیانش و همچنین جریان همراه مریم رجوی، او دیگر مهره سوخته ای بیشتر نبوده که وجودش هر گونه کار جدید از سوی این گروهک را با شکست روبه رو خواهد کرد.
و در مجموع اینکه سکوت سران گروهک تروریستی منافقین درباره سرنوشت مسعود رجوی، شکست بزرگ این گروهک محسوب می شود و این موضوع به شدت روحیه اندک باقی مانده های این گروهک را تضعیف نموده و روند فروپاشی کامل گروهک یادشده را تسریع کرده است.
پی نوشت:
1- رجوی، همکار ساواک موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- مسعود رجوی به چه سرنوشتی دچار شده است؟، تابناک
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت