قرارداد سعدآباد هم شبیه برجام بود
چرا پرونده هستهای ایران در سال 83 داغ شد
2 آذر 1383 ایران رسما پذیرفت فعالیت غنیسازی خود را متوقف سازد و پروتکل الحاقی NPT در کاخ سعد آباد به امضای گروه 5+1 و ایران رسید.
تیم ایرانی که با ریاست حسن روحانی و محمدجواد ظریف مسئولیت مذاکره با نمایندگان اروپایی را داشتند به صورت اختیاری و در جهت رفع سوءتفاهمها از فعالیت هستهای ایران، پذیرفتند که فعالیت غنیسازی ایران در نطنز و بوشهر را به حالت تعلیق درآورند
در اواسط سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱ م) ماموران اطلاعاتی آمریکا ادعا کردند ایران جدای از نیروگاه اتمی بوشهر، که با مشارکت روسیه به منظور تولید برق در حال ساخت است، دارای برنامه و تأسیسات هستهای نظامی است. آنان به خبرنگاران گفتند که تأسیسات هستهای اصلی ایران نظامی است.
اما در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱ «علیرضا جعفرزاده» سخنگوی گروهک منافقین، نتیجه جاسوسیهای سازمان خود را با ارائه تصاویری از سایت نیروگاههای اتمی نطنز و اراک افشا کرد و اعلام شد که جمهوری اسلامی ایران در نطنز و اراک تأسیسات غنیسازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین ساخته است.
بلافاصله پس از افشاگری منافقین، شبکه CNN در برنامهای خبری، چهرهای مخوف از فعالیتهای هستهای ایران به تصویر کشید و گفت ایران در حال ساخت بمب اتم است.
مورد عجیب دیگر نیز صحبتهای احمد شیرزاد در مجلس ششم بود که به قول کروبی از رادیو اسرائیل بیشتر برای ایران هزینه داشت. شیرزاد در صحبتهایش ابعادی از پرونده هستهای ایران را برملا میکند که ابزار مناسبی به دست دشمن میدهند.
همه این موارد باعث حساسیت و ورود آژانس بینالمللی انرژی اتمی به فعالیتهای هستهای ایران شد و دولت بوش پرونده هستهای ایران را بعنوان کارویژه آژانس در سپتامبر 2003 تعریف کرد.
در اواخر سال 2003 وزرای خارجه انگلیس و فرانسه و آلمان به تهران سفر کردند و مذاکرات آغاز شد. حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی مسئولیت تیم مذاکرهکننده را برعهده گرفت.
اما طرف اروپایی حاضر نبود پنج سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولین مذاکره با اروپا خواستار فعالیت 20 عدد سانتریفیوژ بودند اما آنها گفته نمیشود و حتی 1 عدد را قبول نمیکردند و تنها تعلیق و توقف فعالیت هستهای ایران را میخواستند.
اروپاییها هم ظاهراً سه تعهد دادند: کمک به توسعه فعالیت صلحآمیز هستهای ایران، کمک در جهت خالیشدن خاورمیانه از سلاحهای هستهای و دیگری بسته شدن پرونده هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
اما شاید اصلیترین خواسته ایرانیها کاهش فشار رسانهای غرب علیه پرونده هستهای ایران بود که طرف غربی در ظاهر پذیرفت اما در عمل تاثیر چندانی نداشت. به خصوص که این مورد حتی در متن توافقنامه هم قرار نگرفت.
اما طرف غربی به هیچیک از تعهدات خود عمل نکرده و حتی قطعنامه هم علیه ایران صادر کرد. دقیقا شبیه آنچه در برجام مشاهده کردیم و طرف غربی قرارداد را پاره و تحریمها علیه ایران را تشدید کرد.
همین امر باعث شد ایران به خاطر بدقولی آژانس، تعهدات خود را کاهش دهد و در اولین اقدام UCF اصفهان راهاندازی شد. اتفاقی که ایران در قبال نقض برجام هم انجام داد و نیروگاه فردو را راهاندازی کرد.
با فک پلمپ دستگاههای نیروگاه نطنز؛ ایران در 20 فروردین 1385 رسما اعلام کرد فناوری غنیسازی اورانیوم را بدست آورده است و زنجیره کامل غنی سازی نطنز بزودی راه اندازی میشود.
این روز هم در تقویم ایران به نام روز فناوری هستهای ثبت شد.
پینوشت:
1. مشرق
چرا پرونده هستهای ایران در سال 83 در جامعه جهانی داغ شد؟
اگر چه ایران از پیش از انقلاب فعالیت هستهای خود را شروع کرده و پس از انقلاب هم مسیر خود را ادامه میداد، اما چند اتفاق در سال 83 باعث حساسیت آمریکا و سازمان انرژی اتمی نسبت به پرونده هستهای ایران شده بود.حسن روحانی در خاطراتش توضیح داده که با محمد خاتمی تماس گرفته و او سفارش کرده که هر طور هست با وزرای اروپایی به توافق برسید. توصیه جدی او جلوگیری از شکست در مذاکرات بود
در اواسط سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱ م) ماموران اطلاعاتی آمریکا ادعا کردند ایران جدای از نیروگاه اتمی بوشهر، که با مشارکت روسیه به منظور تولید برق در حال ساخت است، دارای برنامه و تأسیسات هستهای نظامی است. آنان به خبرنگاران گفتند که تأسیسات هستهای اصلی ایران نظامی است.
اما در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱ «علیرضا جعفرزاده» سخنگوی گروهک منافقین، نتیجه جاسوسیهای سازمان خود را با ارائه تصاویری از سایت نیروگاههای اتمی نطنز و اراک افشا کرد و اعلام شد که جمهوری اسلامی ایران در نطنز و اراک تأسیسات غنیسازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین ساخته است.
بلافاصله پس از افشاگری منافقین، شبکه CNN در برنامهای خبری، چهرهای مخوف از فعالیتهای هستهای ایران به تصویر کشید و گفت ایران در حال ساخت بمب اتم است.
مورد عجیب دیگر نیز صحبتهای احمد شیرزاد در مجلس ششم بود که به قول کروبی از رادیو اسرائیل بیشتر برای ایران هزینه داشت. شیرزاد در صحبتهایش ابعادی از پرونده هستهای ایران را برملا میکند که ابزار مناسبی به دست دشمن میدهند.
همه این موارد باعث حساسیت و ورود آژانس بینالمللی انرژی اتمی به فعالیتهای هستهای ایران شد و دولت بوش پرونده هستهای ایران را بعنوان کارویژه آژانس در سپتامبر 2003 تعریف کرد.
بیشتر بخوانید
اما ایران چه موضعی گرفت؟
موضع ایران در قبال این مسئله همانند مذاکرات سال 92 در ژنو، همکاری با آژانس برای رفع سوءتفاهمها و عادی نشان دادن فعالیت هستهای بود. خبر غنیسازی ایران توسط رئیس جمهور تایید شد و ایران خودش را برای مذاکره با 5+1 آماده کرد.در اواخر سال 2003 وزرای خارجه انگلیس و فرانسه و آلمان به تهران سفر کردند و مذاکرات آغاز شد. حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی مسئولیت تیم مذاکرهکننده را برعهده گرفت.
مذاکرات چگونه پیش رفت؟
اگر چه روند مذاکرات دو طرف به راه حل جدی نمیرسید؛ اما اصرار طرف ایرانی برای دستیابی به یک توافق، باعث شد قدرت چانهزنی مقامات اروپایی بیشتر شود(اتفاقی نظیر آنچه در برجام وجود داشت). حسن روحانی در خاطراتش توضیح داده که با محمد خاتمی تماس گرفته و او سفارش کرده که هر طور هست با وزرای اروپایی به توافق برسید. توصیه جدی او جلوگیری از شکست در مذاکرات بود.اما طرف اروپایی حاضر نبود پنج سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولین مذاکره با اروپا خواستار فعالیت 20 عدد سانتریفیوژ بودند اما آنها گفته نمیشود و حتی 1 عدد را قبول نمیکردند و تنها تعلیق و توقف فعالیت هستهای ایران را میخواستند.
در توافقنامه سعدآباد دو طرف چه تعهداتی دادند؟
طرف غربی از ما سه مورد را خواستار شد: تعلیق غنیسازی، اجرای سریع پروتکل الحاقی و ارائه یک اظهارنامه کامل درباره تاریخچه فعالیتهای هستهای ایران.اروپاییها هم ظاهراً سه تعهد دادند: کمک به توسعه فعالیت صلحآمیز هستهای ایران، کمک در جهت خالیشدن خاورمیانه از سلاحهای هستهای و دیگری بسته شدن پرونده هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
اما شاید اصلیترین خواسته ایرانیها کاهش فشار رسانهای غرب علیه پرونده هستهای ایران بود که طرف غربی در ظاهر پذیرفت اما در عمل تاثیر چندانی نداشت. به خصوص که این مورد حتی در متن توافقنامه هم قرار نگرفت.
آیا طرفین به تعهدات خود پایبند بودند؟
ایران سرمست از توافق با قدرتهای غربی، به تمام تعهدات خود عمل کرد و در اقدامی عجیب یک اظهارنامه ۱۰۳۳ صفحهای از فعالیتهای هستهای ایران را به آژانس تسلیم کرد. یکی از مهمترین تبعاتی که ارائه این اظهارنامه به غرب داشت، این بود که آنها بر مبنای این اطلاعات توانستند بازارهای غیررسمی را که ایران به طور قانونی از آنها مواد و تجهیزات لازم برای توسعه فعالیتهای هستهای خود را خریداری کرده بود، شناسایی و تعطیل کنند.(1)اما طرف غربی به هیچیک از تعهدات خود عمل نکرده و حتی قطعنامه هم علیه ایران صادر کرد. دقیقا شبیه آنچه در برجام مشاهده کردیم و طرف غربی قرارداد را پاره و تحریمها علیه ایران را تشدید کرد.
همین امر باعث شد ایران به خاطر بدقولی آژانس، تعهدات خود را کاهش دهد و در اولین اقدام UCF اصفهان راهاندازی شد. اتفاقی که ایران در قبال نقض برجام هم انجام داد و نیروگاه فردو را راهاندازی کرد.
نتیجه توافق سعدآباد چه شد؟
با توجه به عدم تعهد طرف غربی به قرارداد سعدآباد، جمهوری اسلامی گام به گام به کاهش تعهدات ادامه داد. این امر با تغییر دولت و روی کارآمدن محمود احمدینژاد و پیگیریهای مقام معظم رهبری، سرعت بیشتری گرفت.با فک پلمپ دستگاههای نیروگاه نطنز؛ ایران در 20 فروردین 1385 رسما اعلام کرد فناوری غنیسازی اورانیوم را بدست آورده است و زنجیره کامل غنی سازی نطنز بزودی راه اندازی میشود.
این روز هم در تقویم ایران به نام روز فناوری هستهای ثبت شد.
پینوشت:
1. مشرق