تبیان، دستیار زندگی

نگاهی به اسناد لانه جاسوسی؛

چگونه آمریکا با فروش اسلحه شاه را تحقیر می‌کرد

آمریکایی‌ها با خرید نفت ایران، به جای پرداخت پول به شاه اسلحه می‌فروختند اما نه آنچه که شاه می‌خواست؛ بلکه اسلحه‌هایی که خود آمریکا تشخیص می‌داد!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شاه
تسلیحات نظامی و ابزار جنگی یکی از مولفه‌های اصلی اقتدار یک کشور در داخل و خارج از مرزهاست. شاید علت اصلی حذف گزینه «حمله نظامی» آمریکا علیه ایران، همین اقتداری است که ارتش و سپاه ایران در بُعد نظامی دارد.
حکومت پهلوی نیز که اصطلاحا «ژندارم منطقه» لقب گرفته بود، نیازمند تسلیحات پیشرفته نظامی بود. این تسلیحات به صورت توفیق اجباری از سوی آمریکایی‌ها به‌ دست پهلوی می‌رسید. زیرا آمریکایی‌ها نفت خام می‌گرفتند و به جای پرداخت پول، انبارهای نظامی خود را تخلیه می‌کردند.

این رفتار تحقیرانه آمریکا به حدی بوده‌ که درباریان شاه نیز از آمریکا می‌خواستند که در رفتار با شاه به نوعی برخورد نکنند که شاه احساس نوکری کند. البته همین درخواست هم به صورت «خواهش و التماس» بود.

 

فروشنده برای خریدار تعیین تکلیف می‌کند

نکته جالب خرید تسلیحات نظامی شاه از آمریکایی‌ها این است که حق ارسال لیست نیازمندی‌های نظامی خود را نداشت بلکه آمریکایی‌ها آنچه را صلاح می‌دانستند به شاه می‌فروختند!
در اسنادی که از لانه جاسوسی به‌ دست آمده به این موضوع اشاره شده‌ است: «روشن است که از سرگرفتن کمک ایالات متحده به ناصر علیرغم تأخیر وی در خروج از یمن، و گزارشات مربوط به کمک نظامی بیشتر ایالات متحده به یونان و ترکیه متعاقب سفر مگ ناگتون به این دو کشور با چشم پوشی از ایران، همگی این احساس شاه و زیردستان عالی‌رتبه وی را تشدید کرده‌اند، که ایالات متحده بار دیگر تصمیم‌گیرنده دولت ایران فرض شده است و اینکه نگرشی مبتنی بر پاپا بهتر می‌داند ایالات متحده در قبال نیازهای نظامی ایران توهین آشکاری به شئون ملی ایران است.»(1)

حتی صدای سفیر هم درآمد!

اما شاه مدت‌ها این وضعیت را پذیرفته بود و پس از سال‌ها اهانت آمریکایی‌ها به دولت ایران، شاه تقاضا می‌کند حق دخالت در خرید اسلحه به ایران داده شود. در ابتدا این تقاضا به صورت داشتن «حق وتو» برای آمریکایی‌ها داده می‌شود. یعنی دولت آمریکا می‌تواند تغییراتی در فهرست ارسالی انجام دهد.
نحوه عملکرد شرکت‌های تسلیحاتی و دولت آمریکا در این عرصه به گونه‌ای است که داد سفارت آمریکا نیز درآمده است و اعمال این حق وتو را نوعی اهانت به شعور سیاسی ایرانیان دانسته و خاطر نشان می‌کند که این رفتار امکان دارد در بلندمدت شاه را به سمت شوروی سوق دهد: «اقتصاددانان ایالات‌متحده با استفاده از نوعی حق وتو تشخیص می‌دهند که آیا ایران بیش از حد خود را محتاج اسلحه و خرید اسلحه می‌داند یا نه... ممکن است شاه برای نشان دادن استقلال از ایالات متحده روی به شوروی بیاورد، به خصوص که شاه دمدمی مزاج است.»(2)

شاه

وقتی خود شاه هم می‌فهمد که کاره‌ای نیست

مسئله دیگر این است که خود شاه هم واقف به این وابستگی شده و گه‌گاه نیز از رفتار استعمارگرایانه آمریکا در برابر ایران ابراز ناراحتی کرده‌ بود. اما از این ترس داشت که کسی دیگری شاه شود، به همین خاطر اعتراض زیادی نمی‌کرد.
در سند دیگری که از لانه جاسوسی کشف شده‌ است، در این باره می‌خوانیم: «در خلال بحران هند و پاکستان در اواخر ۱۹۶۵ و متعاقب آن، شاه  چندین بار در گفتگوهای خود از پاکستان به عنوان نمونه کشوری یاد نمود که هنگام گرفتاری با یک همسایه غیر کمونیست از طرف ایالات‌متحده رها و حتی مجازات گردید. از ایالات‌متحده گله دارد که با ایران به‌ عنوان یک مستعمره رفتار می‌کند.»(3)
این رفتار تحقیرانه آمریکا به حدی بوده‌ که درباریان شاه نیز از آمریکا می‌خواستند که در رفتار با شاه به نوعی برخورد نکنند که شاه احساس نوکری کند. البته همین درخواست هم به صورت «خواهش و التماس» بود.
شاه حتی در مذاکرات با سفیر آمریکا به صراحت از او درخواست آزادی عمل می‌کند: «سفیر درباره گرفتاری‌های اجتناب‌ناپذیری که متعاقب خواهند بود هشدار داد. در اینجا شاه شروع به توجیه و تغییر نظرها کرد و گفت که او باید آزادی عمل داشته باشد و آمریکا باید به ایران که در قضیه ویتنام با آمریکا بوده‌ است، اعتماد کند و ما باید بفهمیم که او با اتخاذ یک موضوع مستقل واقعاً فعالیت‌هایی را که موجب بی‌ثباتی منطقه می‌شود بی‌اثر خواهد کرد.»(4)

گرانی فروشی با منت

در کنار همه مسائل پیش گفته، باید توجه داشت که آمریکایی‌ها در زمان پهلوی اسلحه را به قیمتی چندین برابر قیمت واقعی آن به شاه می‌فروختند و از انحصار و دخالتی که در خرید اسلحه در ایران داشتند نیز برای این کار استفاده وافر می‌بردند.
شاه
برای مثال یک هواپیمای میگ جنگی حدودا 600 هزار دلار قیمت داشت و حتی شوروی آن را ارزان‌تر می‌فروخت اما آمریکا با نفوذ خود هر میگ را 3 میلیون دلار به ایران می‌دهد: «شاه با کنایه ارزش یک میگ را که می‌گفت با قیمتی حدود ۶۰۰ هزار دلار قابل خریداری است با آنچه برای «اف – ۴ سی»  شنیده‌ بود یعنی بین سه تا سه و نیم میلیون دلار مقایسه کرد.»
این گران فروشی‌ها محدود به هواپیما نیست و محصولات دیگر را هم آمریکا چندین برابر قیمت به ایرانیان می‌فروخت و شاه هم جرئت مخالفت جدی نداشت.

پی‌نوشت:
1. اسناد لانه جاسوسی، کتاب اول، ص 344
2. همان، ص350
3. همان، ص 342
4. همان، ص 354