فرهنگ و اژه های سینمایی
م
متصدیبرش | كسی كه وظیفه ی بریدن فیلم و سر هم چسباندن تكه های فیلمبرداریشده را به عهده دارد. | Cutter |
متصدیبرق | متصدی اصلی برق صحنه . مسئول نور دادن به صحنه كه زیر نظرفیلمبردار كار می كند. | Gaffer |
متصدی دوربینفیلمبرداری | كسی كه پشت دوربین فیلمبرداری می نشیند و به دستور مدیرفیلمبرداری، دوربین فیلمبرداری را به كار می اندازد و فیلم می گیرد. | Operatorcamera Operator |
متصدی حركتدوربین | كسی كه در محل فیلمبرداری مسئول جابجا كردن وسایل فیلمبرداری و اسباب صحنه وانجام حركات دوربین است. | Grip |
متصدی میزان كردن عدسیدوربین | یكی از دو گرداننده ی اصلی دوربین فیلمبرداری. متصدی عدسی مواظب است كه باجابه جا شدن دوربین و تغییر فاصله جسم تا دوربین، تصویر همیشه واضحبماند. | Focus Puller |
محلدوربین | جای دوربین فیلمبرداری و نورها. | Set - Up |
محل فیمبرداری (خارج از استودیو) | هر محلی،غیر از صحنه ی استودیو كه در آن فیلمبرداری صورت می گیرد، اعم از محیط خارجی یا محیط داخلی ( ساختمان واقعی). | Location |
مدرسه مطالعات عالی سینمائی (ایدك) | مدرسه ی معروف مطالعات سینمایی فرانسه كه (ایدک) در سال 1943 به وسیله ی « مارسللربیه » بنیاد گذاشته شدو هدفش تربیت فیلمساز و بالا بردنمیزان فرهنگ سینمایی در كلیه ی سطوح است. | Institute Des Hautes Etudes Cinematographique (IDHEC) |
ملودرام | «ملودرام» در اصل یعنی درام ( نمایش ) همراه با موسیقی ( ملودی ). معنیدقیق تر آن نوعی درام قرن نوزدهم است كه به صورتی ابتدایی به مبارزه ی بین قهرمانمثبت با آدمهای ناجنس می پرداخت. | Melodrama |
منشی تداوم صحنهها(منشی صحنه) | كسی كه جزئیات هر «نما» را یادداشت می كند كه در «نما» یا «نمامهایبعدی كه ظاهراً و از نظر زمان فیلم، دنباله ی همین نماست، جزییات با هم جور باشند وصحنه ها از لحاظ جزئیات و كلیه ی خصوصیات تداوم داشته باشد. | Continuity Girl |
منشی صحنه | مسئول ضبط جزئیات صحنه و نگاهدارنده وضعیت تمام اجزاء صحنه به منظور حفظتداوم بین «نما»ها. | Script Girl |
موج نو | اصطلاحی كه روزنامه نویس های فرانسوی برای توصیف جنبشی در پایان دهه ی پنجاهدر سینمای این كشور به كار بردند. | Nouvelle Vague"La |
موسیقیمتن | موسیقی همراه با نمایش فیلم. | Musical Score |
مونتاژ | واژه ی فرانسوی به معنی « سر هم كردن » و در سینمای فرانسه صرفاً معادل با«تدوین»(Editing) است. | Montage |
مو ویلا(میز مونتاژ ) | میز مخصوص تدوین فیلم كه متصدی برش و یا تدوین فیلم پشت آن مینشیند. | Moviola |
میزانسن | اصطلاحی فرانسوی كه اصلاً تئاتری است و اجرا و به تحقق در آوردن نمایشنامه رامعنی می دهد. در سینما، « میزانسن » یعنی قسمتی از كار فیلمسازی كه روی صحنه انجاممی گیرد. | Mise en Scene |
میكس كردن(میكساژ ) | معمولاً یعنی تركیب كردن نوارهای سه گانه ای كه صدای فیلم را تشكیل می دهند(نوار موسیقی، نوار گفتگو، نوار سر و صداهای متفرقه) | Mixing |