روزي كه اميركبير گريست
در سال 1264 قمري، نخستين برنامهي دولت ايران براي واكسن زدن به فرمان اميركبير آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجواناني ايراني را آبلهكوبي ميكردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهكوبي به امير كبير خبردادند كه مردم از روي ناآگاهي نميخواهند واكسن بزنند. ب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
دوشنبه 1390/07/04
روزی كه امیركبیر گریست
در سال 1264 قمری، نخستین برنامهی دولت ایران برای واكسن زدن به فرمان امیركبیر آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجوانانی ایرانی را آبلهكوبی میكردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهكوبی به امیر كبیر خبردادند كه مردم از روی ناآگاهی نمیخواهند واكسن بزنند.
حضرت امیر، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبیم جن زده میشود. امیر فریاد كشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از اینكه فرزندت را از دست دادهای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور كنید كه هیچ ندارم. امیركبیر دست در جیب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمیگردد
منبع : محمود حكیمی - داستانهایی از زندگی امیركبیر. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سی و هفتم، 1384
بخش تارخ ایران و جهان تبیان
منبع :موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت