شورای حل اختلاف خانوادگی
شورای حل اختلاف خانوادگی
حتما نباید ریشش سفید باشد و قدی خمیده داشته باشد، لازم نیست حتما درس مشاوره خوانده باشد و برای كمكهایی كه میكند پول بگیرد، ضرورتی ندارد كه ظاهری خاص یا تفكری ویژه داشته باشد فقط كافی است كسی كه برای مشورت گرفتن از او دست كمك به سویش دراز میكنیم به چم و خم زندگی وارد باشد و آنقدر خیر و صلاحمان را بخواهد كه بی منت و آشوب، گره از كارمان باز كند.
دعوا و اختلاف، نمك زندگی نیست اما در زندگی خیلی از آدمها شرایطی پیش میآید كه انگار دعوا و بحث كردن اجتنابناپذیر میشود. شرط اول در حفظ آرامش خانواده، پنهان نگه داشتن اختلافات از دیگران و تلاش برای حل و فصل آنها به شكلی خصوصی است، ولی گاهی عمق این اختلافات به حدی است كه باید شخص سومی از راه برسد و راهی را كه خانوادهها گم كردهاند نشانشان بدهد.
مشكلات هزار رنگ
مشكلات آدمها هم مثل خودشان متنوع است یعنی به تعداد آدمها، مشكل وجود دارد. بیشتر این اختلافات بین زن و شوهرهاست، اما گاهی نیز پدر و مادرها با بچهها مشكل دارند و گاهی بچهها با یكی از والدین یا حتی چند عضو یك فامیل با هم یا گاهی چند همسایه یا دوست با یكدیگر. بیشتر زن و شوهرهایی كه با هم اختلاف پیدا میكنند چنین شرایطی دارند: آنها بعد از مدتی میبینند به هم علاقه نداشتهاند و در مورد احساساتشان اشتباه كردهاند یا به خاطر كارهای ناراحتكننده هم علاقهشان نسبت به هم را از دست دادهاند و برای همین بهانه میگیرند، به خاطر مشكلات اقتصادی و فرهنگی از با هم بودن خسته شدهاند و حالا میخواهند آزاد و بدون هم زندگی كنند، از سلایق و علایق متضاد خود خسته شدهاند و توان حل مشكلات پیش آمده را ندارند، فكر میكنند فرزند مشتركشان خوب تربیت نشده و احساس شكست میكنند، هنوز نتوانستهاند با نقطه ضعفهای خانواده همدیگر كنار بیایند و بدتر اینكه امیدشان برای حل مشكلات را از دست دادهاند.بچههای یك خانواده هم ممكن است اینگونه فكر كنند: پدر و مادرشان باب میل آنها نیستند، از اینكه آنها حرفشان را نمیفهمند و به جای محبت، زبان به انتقاد باز میكنند كلافه شدهاند، میخواهند از پدر و مادری كه مثل آنها فكر و رفتار نمیكنند دور باشند، دنبال استقلال هستند اما پدر و مادر دست و پای آنها را بسته اند و تا زمان پیدا كردن استقلال مالی باید این شرایط را تحمل كنند.
وضعیت اعضای یك فامیل و گروه دوستان هم همینطور است یعنی آنها نیز از وضع موجود ناراضیاند و از اینكه كنار همدیگرند و مجبورند با هم باشند لذت نمیبرند. اما نتیجه تمام این حالات ناخوشایند فقط فشارهای عصبی، داد و فریادهای بیمورد و از دست رفتن آرامش است كه به جای راهگشا بودن فقط گرهی بر گرههای قبلی میزند.
اختلافات میان زن و شوهرها از همه آزاردهندهتر و مخربتر است چون یك زندگی زناشویی ناموفق بدون شك دامنه اختلافات را به زندگی فرزندان، خانوادههای دو طرف و گروه دوستان نیز میكشاند
امروزه برخلاف سالهای گذشته كه كمتر زن و شوهری با میل و علاقه وارد زندگی مشترك میشدند حالا بیشتر ازدواجها عاشقانه است، اما هنوز هم همین زندگیهایی كه عاشقانه شروع میشوند بعد از مدتی از محبت خالی میشوند و فقط به خاطر بچهها ادامه پیدا میكنند. همین میشود كه امروز بیشتر مردم ما بدون آنكه مهر طلاق در شناسنامهشان ثبت شده باشد دست به طلاق عاطفی زدهاند و عشق و علاقه را جایی در بیرون از محیط خانه جستجو میكنند.
دامنه مشكلاتی كه خانوادهها را به این مرحله میرساند بسیار وسیع است و نمیشود فقط به چند عامل اشاره كرد، ولی با اندكی تامل و تعمق در زندگی آنهایی كه میشناسیم میشود به عمده عوامل مشكلساز در زندگی پی برد.
گفتوگوهای بدون صداقت، فاقد احترام متقابل و همراه با رودربایستی هم پشت پرده بسیاری از مشكلات خانوادگی است درست همانطور كه علت اصلی خیلی از مشكلات و اختلافات در خانواده، ازدواج با كسی است كه او را نه به خاطر آنچه هست، بلكه به خاطر آنچه میخواهیم از او بسازیم انتخاب كردهایم.
این آدمهای كارساز
اما گاهی جنس مشكلات خانوادگی از این دست نیست یعنی گاه شرایطی پیش میآید كه بهتر است از كسانی كه بهتر و هوشمندانهتر از ما فكر میكنند و راه حل ارائه میدهند كمك بگیریم. یكی از این افراد مشاوران خانواده هستند، البته به شرط آنكه در كار خود مهارت و تجربه داشته باشند. ما ایرانیها معمولا میانه خوبی با مشاوران نداریم چون برداشت ما این است كه قصد آنها از گوش دادن به حرفهایمان خالی كردن جیبمان است در حالی كه برای حل مشكلات ، كاری از دستشان ساخته نیست. اما حقیقت چیز دیگری است چون بسیاری از مشاوران با تكیه بر تجربه و دانشی كه اندوختهاند قادرند مشكلات را در نظر ما آنچنان كوچك و كمارزش جلوه دهند كه دیگر اثری از آن باقی نماند. در واقع یك مشاور توانمند و دلسوز میتواند قوانین زندگی مشترك را به زن و مرد یاد بدهد و اشكالات رفتاری كه باعث به وجود آمدن مشكلات شده است را به آنها گوشزد و برای رفع آنها راهحل ارائه دهد.
این میتواند یكی از بهترین و در دسترسترین راهها باشد، اما اگر زن و شوهر نمیخواهند از این راه كمك بگیرند همان راههای سنتی خودمان یعنی كمك خواستن از عاقلترین و دلسوزترین عضو خانواده و فامیل هنوز هم اثربخش است. این عضو قابل اعتماد فامیل میتواند یك ریش سفید باشد یعنی كسی كه به واسطه سالهای عمرش تجربه هم به دست آورده. چنین كسی میتواند راهحلهای خوبی برای حل مشكلات ارائه دهد البته به شرطی كه منصف و بدون غرض باشد و عادلانه قضاوت كند.
یك مشاور توانمند و دلسوز میتواند قوانین زندگی مشترك را به زن و مرد یاد بدهد و اشكالات رفتاری كه باعث به وجود آمدن مشكلات شده است را به آنها گوشزد و برای رفع آنها راهحل ارائه دهد
ولی ایفای این نقش فقط به ریش سفیدها محدود نمیشود چون كسانی هستند با اینكه گرد سفیدی بر موهایشان ننشسته، اما آنقدر توانایی دارند كه عاقلانه و منصفانه راهكار ارائه دهند. یك دوست خوب و قابل اعتماد هم میتواند طرف مشورت ما قرار بگیرد البته باز به شرطی كه نخواهیم او ابزار دست ما و وسیلهای برای حق دادن به ما باشد.
توصیههایی برای تمام فصول
گوش دادن به حرفهای مشاور یك طرف ماجراست و عمل كردن به حرفهایش طرف دیگر ماجرا . اگر قرار باشد كسی را واسطه حل مشكلاتمان قرار دهیم آنوقت به توصیههایش به خاطر آنكه آنها را خلاف میلمان میبینیم، عمل نكنیم در واقع كاری از پیش نبردهایم. در به كار بستن توصیههای مشاوران نیز زن و شوهر هر دو همدوش هم باید تلاش كنند چون در این خصوص نیز یك دست مسلما صدا ندارد. اما در حین عمل كردن به توصیههای مشاور و به كار بستن دستورات او باید نكات كلیدی داشتن ارتباطی موثر را نیز مرتب در ذهن مرور كرد نكاتی كه به همه دوستداران آرامش در زندگی مشترك میگوید باید از عبارات داوری كننده، انتقاد آمیز و برچسب دار خودداری كرد، نباید به جای حرف زدن جنگید، نباید تهدید كرد، نباید مقایسه منفی داشت، نباید دوپهلو حرف زد، باید دست از طعنه زدن برداشت و با احترام متقابل زندگیكرد.
بخش خانواده ایرانی تبیان
مقالات مرتبط :