یاد بگیریم فناوری افسرده‏مان نکند

مردم امروز نسبت به نسل‌های پیشین بیش‌تر به افسردگی دچار می‌شوند. البته شاید این غم و ناراحتی ناشی از وجود فناوری‌هایی باشد که پیرامون ما را احاطه کرده‌اند. این روزها، فناوری‌‌ها هستند که شیوه زندگی ما را تعیین می‌کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ياد بگيريم فناوري افسرده‏مان نکند

دانيل گولمن (Daniel Goleman)، روانشناس، عصر حاضر را عصر ماليخوليا يا افسردگي مي‌نامد. با وجود پيشرفت‌هاي شگفت انگيز در دنياي فناوري که ياري‌رسان ما در فعاليت‌هاي روزمره هستند، مردم امروز نسبت به نسل‌هاي پيشين بيش‌تر به افسردگي دچار مي‌شوند. البته شايد اين غم و ناراحتي ناشي از وجود فناوري‌هايي باشد که پيرامون ما را احاطه کرده‌اند. اين روزها، فناوري‌‌ها هستند که شيوه زندگي ما را تعيين مي‌کنند. موبايل‌ها، کامپيوتر‌ها و اينترنت در زندگي روزمره ما نفوذ کرده‌اند. گويي نيرويي غالب وجود دارد که باعث مي‌شود هر روز ايميل‌هاي‌مان را چک کنيم، صفحه شخصي‌مان در شبکه‌هاي اجتماعي نظير فيس‌بوک و ماي‌اسپيس را به روز کرده و به دنبال خريد جديدترين مدل‌هاي لپ‌تاپ يا گوشي‌ موبايل‌ باشيم.

مردم امروز نسبت به نسل‌هاي پيشين بيش‌تر به افسردگي دچار مي‌شوند. البته شايد اين غم و ناراحتي ناشي از وجود فناوري‌هايي باشد که پيرامون ما را احاطه کرده‌اند.

 

آيا ما اين فناوري‌هاي پيشرفته را به خدمت گرفته‌ايم يا آنها ما را اسير خود کرده‌اند؟

در مطالعه روانشناختي فناوري به اين نتيجه مي‌رسيم که ما ناخودآگاه به سمت دنيايي مي‌رويم که فناوري تمامي مسايل مربوط به رفاه و خوشي‌هاي ما را رقم مي‌زند.

هرچند فناوري در مسير پر سرعت زندگي مدرن مي‌تواند مفيد باشد، اما به هر حال بايد از احاطه زياده از حد آن بر زندگي جلوگيري کرد. اغلب ما به سختي مي‌توانيم جلوي خودمان را بگيريم که سري به صندوق ايميل‌مان نزنيم يا اخبار جديدي که هر لحظه به روز مي‌شوند را چک نکنيم. وضعيت فرزندان‌مان از خود ما هم بدتر است. اين افراد اگر روزي صفحه شبکه اجتماعي‌شان را نبينند، روزشان شب نمي‌شود. در بسياري از خانه‌ها، کامپيوتر به مرکز توجه و به ابزاري براي رسانه، کار و بازي تبديل شده است.

 

اما دليل اين پديده‌ها چيست و قرار است فناوري چه بلايي سر ما بياورد؟

در دنياي مصرف انبوه کنوني، ما در احاطه آگهي‌هاي بازرگاني هستيم که رفاه و خوشبختي ما را در گرو مصرف کالاهاي مادي مي‌دانند. دنيايي که سرنوشت ما و کودک ما با استفاده از مدل‌هاي جديد ابزارها و وسايل الکترونيکي رقم مي‌خورد. در نتيجه بزرگسالان و کودکان به طور ناخودآگاه به اين باور مي‌رسند که براي داشتن احساس خوب در مورد خودشان يا زندگي، بايد آخرين مدل محصولات يا کالاها را خريداري کنند.

 

نتايج تحقيقات روان‌شناختي

تحقيقات تيم کاسر(Tim Kasser)، روان‌شناس دانشکده ناکس در ايلينويز، نشان مي‌دهد که افرادي که بيش‌تر کالا و وسايل مي‌خرند، از افرادي که وابستگي چنداني به ماديات ندارند، غمگين‌ترند.

مادي گرايي، پيامدهايي چون اعتماد به نفس پايين‌تر، خودشيفتگي بيش‌تر، گرايش بيش‌تر به مقايسه خود با ديگران به شکلي ناخوشايند، همدلي کمتر و ناسازگاري بيش‌تر در روابط با ديگران را در بر دارد. اين يعني، کساني که به ماديات بهاي بيش‌تري مي‌دهند، هم غمگين‌تر از سايرين هستند و هم اعتماد به نفس پايين‌تري دارند يا در روابط‌شان با ديگران دچار مشکلات بيش‌تري هستند.

در بيشتر زبان‌ها و فرهنگ‌ها، مثل «وقت طلا» وجود دارد. همين نگاه باعث شده که لپ‌تاپ‌ها و موبايل‌ها، فاصله ميان محل کار و خانه را کمرنگ کرده و خانه‌ها را به محل کار تبديل کند.

مدير منابع انساني در يکي از شرکت‌هاي فناوري پيشرفته مي‌گويد: مسوولان شرکت براي من خط موبايل ويژه‌اي خريده‌اند تا بتوانند 24 ساعته من را در اختيار داشته باشند. علاوه بر اين لپ‌تاپي به من داده‌اند تا دفتر کارم هميشه همراهم باشد. از آن زمان هيچگاه از حجم سنگين فشاري که بر من وارد مي‌شود خلاصي ندارم. آيا اين جملات براي شما آشنا نيست؟

روانشناسان معتقدند، فقدان تفکيک مشخص ميان محيط کار و خانه، به طور قطع روابط ما را با افرادي که دوست‌شان داريم، خراب مي‌کند. همچنين باعث مي‌شود حساسيت‌‌مان را به اهداف دراز مدتي که آرزوي تحقق آنها را در دل مي‌پرورانيم، از دست بدهيم.

جوامع امروز با وجود اين فشارهاي چندگانه که ما را از هر سو تهديد مي‌کند، در معرض خطر تعويض و تغيير استانداردهاي کيفيت زندگي قرار دارند. به اين ترتيب، ما به کشف راه و روش‌هايي نيازمنديم که بخش‌هايي که به فناوري واگذار کرده‌ايم را دوباره پس بگيريم. اين به اين معناست که در حال حاضر، فناوري‌ها بر بخش عمده‌اي از زندگي روزمره ما تسلط يافته‌اند و لازم است که از شدت اين سلطه بکاهيم و ياد بگيريم چگونه به شکلي سالم و مثبت از فناوري استفاده کنيم.

 

نظريه خودرايي

توصيه گروه روانشناس اين تحقيق، گرايش به نظريه خودرايي است. اين نظريه توسط ادوارد دسي(Edward Deci) و ريچارد راين (Richard Ryan)، استادان روانشناسي دانشگاه راچستر در نيويورک ارايه شده است. اين نظريه به واسطه سه عنصر حياتي و اصلي سلامت رشد شخصي و کارکردي تعريف مي‌شود که مي‌توانند براي تنظيم مجدد روابط ما با فناوري مورد استفاده قرار گيرد.

اولين فاکتور، “خودگرايي” يا استقلال است. يعني اينکه احساس کنيم فعاليت‌هاي‌مان را خودمان انتخاب کرده‌ايم و بر اساس خواسته خودمان است. به شکلي واضح مي‌توانيم ببينيم که فناوري چگونه استقلال‌مان را گرفته، اما با مديريت صحيح آن مي‌توان استقلال از دست رفته را دوباره به دست آورد.

زيرا به همان ميزان که اتکاي ما به فناوري زياد مي‌شود، احتمال آسيب‌پذيري‌مان هم بالا مي‌رود. شايد آسان‌ترين روش براي خلاص شدن از آسيب‌هاي فناوري اين باشد که زماني که به خانه مي‌رسيم، گوشي موبايل‌مان را خاموش کنيم و يا تنها زمان‌هاي خاصي را براي پاسخ دادن به ايميل‌ها و استفاده از اينترنت اختصاص دهيم. در اين صورت است که مي‌توانيم بگوييم اين ما هستيم که تعيين مي‌کنيم چه زماني در دسترس باشيم نه ديگران.

دومين عامل، نياز به تقويت حس “شايستگي” است. ما بايد به اين باور برسيم که کارهاي‌‌مان تاثيرگذارند. با رعايت اين اصل، ارتباط ما با فناوري پيچيده مي‌شود.

زيرا بسياري از ما تنها زماني احساس شايستگي مي‌کنيم که ايميل‌هاي بيش‌تري دريافت کنيم، يا جديدترين مدل يک گوشي را بخريم و يا مطلب‌مان در فيس‌بوک 50 تا اظهار نظر داشته باشد. در اينجا بايد با خودمان کنار بياييم و بدانيم که واقعا چه بازخوردهايي براي ما مهم و در زندگي شخصي ما تاثيرگذار است. بايد احساس شايستگي را در ادامه احساس استقلال‌مان دنبال کنيم و در نهايت از فناوري در جاهايي استفاده کنيم که امکان پذير بود و به ما کمک مي‌کرد.

عامل سوم “وابستگي” و منظور، احساسي است که باعث مي‌شود بخواهيم با ديگران ارتباط نزديک و صميمي داشته باشيم. فناوري، تهديدي براي اين احساس است.

دستگاه‌هايي مثل آيپاد، مانع ارتباطات روزمره و طبيعي ما با انسان‌هاي ديگر مي‌شود. اين دستگاه‌ها ممکن است روابط مجازي ايجاد کنند که پاي آنها به ارتباطات زندگي واقعي ما هم کشيده شود.

روانشناسان به اين نتيجه رسيده‌اند که تفاوت اصلي ميان افراد شاد و غمگين در وجود يا فقدان روابط اجتماعي خوب و قوي است. يکي از راه‌هاي اصلي شاد زيستن، گذراندن زمان کافي با دوستان و خانواده است.

شايد بتوان فاکتور چهارمي را هم به موارد قبلي افزود که همان تفکر انتقادي است. در زندگي امروز که ما در هر ساعت از شبانه روز غرق در آگهي‌هاي مستقيم و غير مستقيم بازرگاني هستيم، بايد ياد بگيريم که ارزش هر پديده را خودمان تحليل و تخمين بزنيم.

شايد استقلال، حس شايستگي و وابستگي به همراه تقويت تفکر انتقادي يکي از راه‌هاي موثر در نحوه مواجهه بهتر ما با فناوري و ايجاد حس خوشايند باشد.

 

 

منبع: Newscientist

نسترن صائبي

تنظيم براي تبيان: فاطمه مجدآبادي

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت