سکوت تلخ تنها ارکستر ملی کشور

ارکستر موسیقی ملی در آستانه آغاز دهه دوم فعالیت خود با مشکلات تغییر و تحول سازمانی مواجه و به نوعی به صورت غیر رسمی تعطیل شد و این سکته زودهنگام کام دوستداران هنر موسیقی و اعضای ارکستر و رهبر نام آن را نیز تلخ کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سکوت تلخ تنها ارکستر ملي کشور

ارکستر موسيقي ملي در آستانه آغاز دهه دوم فعاليت خود با مشکلات تغيير و تحول سازماني مواجه و به نوعي به صورت غير رسمي تعطيل شد و اين سکته زودهنگام کام دوستداران هنر موسيقي و اعضاي ارکستر و رهبر نام آن را نيز تلخ کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، هر چند که مسئولان بنياد رودکي قائل به تعطيلي اين ارکستر نيستند و ممکن است تعطيلي آن را تکذيب کنند اما حتما اذعان خواهند داشت که ارکستر موسيقي ملي پنج ماه است که هيچ تمرين و فعاليتي نداشته و برنامه اعلام شده اي را نيز براي آينده ندارد. با توجه به اين رويداد مشکل زا که اعتراضاتي را نيز در پي داشته و از آنجا که گروه موسيقي خبرگزاري مهر از آعاز در صدد پيگيري مسائل و مشکلات تنها ارکستر بزرگ موسيقي ملي بوده است اخيرا تعدادي از اعضاي قديمي ارکستر موسيقي ملي با نگارش مطلبي که براي مهر ارسال کرده اند در اين باره لب به سخن گشوده اند تا شايد مشکلات موجود بر سر راه فعاليت اين ارکستربراي حل و فصل مورد توجه مسئولان ذي ربط قرار بگيرد. همانگونه که پيش از اين اشاره شد خبرگزاري مهر آماده درج نظرات و پاسخهاي احتمالي مسئولان بنياد رودکي خواهد بود.

تعطيلي اولين ارکستر بزرگ

ارکستر سمفونيک فرهنگسراي بهمن اولين ارکستر بزرگ پس از انقلاب بود که تعطيل شد. از آن زمان تا کنون 12 سال مي گذرد. اين ارکستر کارش را از سال 71 شروع و در سال 75 به اوج شکوفايي خود در اجراي سخترين قطعات موسيقي کلاسيک رسيده بود ولي سال 76 جامعه موسيقي کشور شاهد تعطيلي ناگهاني اين ارکستر شد.

حدود 100 نفر نوازنده وخواننده گروه کر به يکباره و بدون هيچ برنامه ريزي و آينده نگري بيکار شدند. البته حقوق دريافتي آنها جواب هزينه هاي اياب ذهابشان را هم نمي داد ولي آنهاعاشق کار و مخاطبانشان بودند و پس از اجراي هر کنسرت وقتي مي ديدند در ارتقاي سطح فرهنگ و سليقه فرهنگي مردم کشورشان تاثيرگذار هستند احساس غرور مي کردند. آن ارکستر با تمام برو و بيا و تعداد قابل توجه مخاطبانش به راحتي تعطيل شد.

تاسيس ارکستر موسيقي ملي

سال 77 صحبت از تاسيس ارکستر ديگري شد که قرار بود آقاي فخرالديني بنيانگذار آن باشد. اين اتفاق نيز افتاد و براي اولين بار ارکستر موسيقي ملي ايران با مديريت و رهبري استاد فرهاد فخرالديني و تحت حمايت دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و انجمن موسيقي ايران تاسيس شد. ارکستر موسيقي ملي ايران دومين اتفاقي بود که پس ازطي ده سال فعاليت بسيار به جايي رسيده بود که سيستم دولتي کشور مي توانست با تکيه بر جايگاه منحصر به فرد اين ارکستر مسائل فرهنگي خود را با زبان گوياتري به گوش نسل جوان و يا علاقمند به موسيقي ايراني داخل و خارج از کشور برساند. ولي گروه در آستانه ورود به يازدهمين سال فعاليت خود شاهد تغيير و تحولهاي مديريتي و در پي آن تعطيلي و بلاتکليفي کار خود شد.

دلايل موفقيت ارکستر موسيقي ملي

 ما ادعا نداشته و نداريم که اين ارکستر در اجراي برنامه هاي متعدد خود دچار هيچگونه اشتباه و يا ايراد فني نبوده است ولي ادعا داريم که ارکستر بهترين صدا را در بين ديگر ارکسترهاي بزرگ همتراز خود و همچنين بيشترين استقبال مردمي را حتي در اجراهاي شهرستانهاي کم جمعيت داشته است .اما قطعا در موفق شدن ارکسترموسيقي ملي در جذب مخاطب و اقبال گسترده شنوندگان عوامل مختلفي دخيل بوده است که هر يک در جاي خود واجد ارزشهاي بسيار است.

نقش فرهاد فخرالديني

از جمله دلايلي که مي توان براي موفق شدن ارکستر موسيقي ملي برشمرد حضور استاد فرهاد فخرالديني به عنوان رهبر و مدير هنري اين ارکستر است تبحر استاد فخرالديني در آهنگسازي، انتخاب و تنظيم قطعات قديمي، تربيت شاگردان آهنگسازي، انتخاب نوازندگان و نوع برخورد با آنها، هماهنگ سازي بخشهاي مختلف صدايي در اجراي قطعات پلي فونيک موسيقي ايراني، شناخت موسيقي ايراني و تلفيق آن با علم موسيقي غربي، با در نظر داشتن اصالت و حس نوستالژيک آنها، ايجاد نظم و مد يريت بر اداره ارکستر و همچنين محبوبيت ايشان بين نوازندگان و حتي بينندگان باعث خوش صدايي اجراها مي شد. او خوب مي داند مردم ايران با چه نواهايي خاطرات خوشي دارند و با چه قطعاتي نسل جوان جوياي تحرک در موسيقي را به سمت سالنهاي اجراي کنسرت ارکستر موسيقي ملي بکشاند. او هنگام اجرا حتي سالن و تماشاچيان را هم مديريت مي کرد. فضايي که استاد فخرالديني در اجراهاي خود ايجاد مي کند فقط موسيقي است. به همين دليل شايد هيچ بيننده اي نوازندگان ارکستر را هم هنگام اجرا غمگين و خشک نديده باشد. همه اينها را مديون شخصت هنري آقاي فخرالديني هستيم .

رفاقت و صميميت

ايجاد رفاقت و صميميت بين نوازندگان ارکستر موسيقي ملي ايران تلفيقي است از نوازندگاني با دو ديدگاه متضاد موسيقي سنتي ايراني و کلاسيک غربي ولي برخلاف تضاد و يا تفاوت دو ديدگاه در موسيقي صميميت ودوستي بين نوازندگان ارکستر بسيار زياد است . شايد يکي از دلايل صميميتها سفرهايي که ارکستر در طول اين ده سال رفته است باشد ولي بدون شک رفتار و مديريت استاد فخرالديني مهمترين عامل اين صميميت بود .

اما قطعا در موفق شدن ارکسترموسيقي ملي در جذب مخاطب و اقبال گسترده شنوندگان عوامل مختلفي دخيل بوده است که هر يک در جاي خود واجد ارزشهاي بسيار است.

تنوع اجرايي

همانطور که همه مخاطبان ارکستر ملي شاهد بودند اولين اجراهاي ارکستر در سالهاي 77 و 78 با آواز استادمحمد رضا شجريان همراه بود. بدون شک حضور دو استاد بنام موسيقي در کنار ارکستر بزرگ 60 نفره و حضور گروه کر دفتر موسيقي ابهت خاصي را نزد دوستدارن موسيقي ايراني ايجاد مي کرد. به همين روي اولين اجرا بهترين استقبال را در پي داشت. اين مجموعه به دليل کسب موفقيت، اجراي بعدي را در چهل ستون اصفهان بر روي صحنه برد تا اين بار نيز براي حدود 4000علاقمند مشتاق موسيقي برنامه داشته باشد. پس از آن برخي تصور مي کردند با عدم همکاري استاد شجريان با ارکستر ديگر کسي به تماشاي کنسرت ارکستر ملي نمي رود. با ابراز قدرداني بسيار از همراهي استاد شجريان در آن زمان ولي سال 79 ارکستر اجراي متفاوتي را با همخواني و آواز پنج خواننده اجرا کرد که باعث تنوع واستقبال وصف ناپذيري در سالنهاي اجراي کنسرت شد . پس از آن ارکستر طي چندين اجرا اقدام به معرفي خوانندگان توانايي مثل عليرضا قرباني و سالار عقيلي کرد به طوري که قطعات نسبت به روحيات و خصوصيات صداي هر خواننده انتخاب و اجرا مي شد. در اين بين از جمله کارهايي که در انتخاب قطعات، مورد نظر شور اي انتخاب قطعات در کنسرتها قرار مي گرفت توجه به گويش اقوام مختلف کشور بود. اما نمي توان اعمال سلايق و علم آقاي فخرالديني را در اين مرحله نيز ناديده گرفت.

شرط بقاي ارکستر

 برخي بر اين باورند که با حذف استاد فخر الديني از رهبري ارکسترموسيقي ملي ايران مي توانند به حيات اين ارکستر ادامه دهند. ولي مديران بايد بدانند بدون ايشان ارکستر موسيقي ملي را براي هميشه حذف نموده اند و خط بطلاني بر علاقه هزاران هزارعلاقمند خالص موسيقي ملي کشور کشيده اند. اگر مديران و مسئولان ذي ربط تصور مي کنند بدون حضور ايشان و اعضاي اصلي ارکستر مي توانند ارکستر موسيقي ملي را با همان محبوبيت قبلي تشکيل دهند لازم است چند نکته را به آنها متذکر شويم.

1- هيچگاه مديران دولتي متولي و به وجود آورنده فکر اوليه ارکستر موسيقي ملي ايران نبوده و نيستند و اين ارکستر زاييده تفکر و تجربه استاد فخرالديني و همفکري استاداني چون حسين عليزاده، کامبيز روشن روان، ... است. البته صرف هزينه هاي دولت و وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي در اين خصوص جاي تقدير دارد. بنابراين اگر قرار باشد شخص يا نهادي درباره شاکله ارکستر ملي، تغيير يا تاييد رهبر و اجراي آن تصميمگيري داشته باشد اين موضوع فقط درصلاحيت آقاي فخرالديني و يا هيئتي از متخصصان است که ايشان تاييدشان مي کنند.

2 - اگر به قول يکي از مسئولان بنياد رودکي، شاکله ارکستر موسيقي ملي باب ميل مخاطبان و اصحاب موسيقي نبوده و نيست و اعتراضهايي نيز در اين زمينه وجود دارد خواهشمنديم ايشان با نهايت صداقت بفرمايند اين اصحاب دقيقاً چه اشخاصي هستند و تعدادشان چند نفر است ؟ و آيا تعداد آنها از تعداد بينندگان کنسرتهاي ارکستر در تهران و شهرستانهاي محتلف که دهها هزارنفرهستند بيشتر است يا نه. ايشان نبايد فراموش کنند که مخاطب موسيقي ملي ايران مردم هستند نه صرفاً اصحاب موسيقي که از آنها ياد مي کنند، آن هم اصحابي که احتمالاً باب طبع ايشان رفتار و اظهارنظر مي کنند. شايد اگر آنها در مورد شاکله ارکستر سمفونيک تهران و انتخاب رهبري آن در حال حاضر بررسي کنند به نتايج بهتري برسند.

3 - طبق قوانين کار و امور اجتماعي هر کارفرمايي که از يکنفر بيشتر نيروي انساني را به خدمت بگيرد از يکساعت کار به بالا موظف است آنها را تحت حمايت يکي از بيمه هاي اجتماعي قرار دهد. حال آنکه يکي از مسولان بنياد رودکي اعلام داشته است " شرايط بيمه اعضاي ارکستر ملي مانند کارکنان وزارت ارشاد نبوده و به شکل نيروهاي پروژه اي فعاليت مي کردند. اين افراد کساني بودند که چند جا کار مي کردند و ارکستر ملي يکي از اين جاها بوده است. اعضاي اين ارکستر هفته اي دو روز تمرين و سالانه 12 روز برنامه اجرا مي کردند".

سخنان فوق به نوعي شانه خالي کردن ازاحساس مسئوليت يک مقام مسئول و کارفرما در مورد اشخاص تحت پوشش را نشان مي دهد. خوب بود ايشان در مورد اعضاي ارکستري که هنوز طبق گفته خودشان آن را منحل شده نمي دانند از فعل ماضي استفاده نمي کردند. ايشان در مصاحبه خود طوري در مورد اعضاي ارکستر صحبت کرده اند که اذهان عمومي فکر مي کنند نوازنده هايي که در اين ارکستر سالها با تمام کاستيهاي موجود با جديت در کليه اجراها حضور داشته اند سربار مرکز موسيقي بوده اند.

ما ادعا نداشته و نداريم که اين ارکستر در اجراي برنامه هاي متعدد خود دچار هيچگونه اشتباه و يا ايراد فني نبوده است ولي ادعا داريم که ارکستر بهترين صدا را در بين ديگر ارکسترهاي بزرگ همتراز خود و همچنين بيشترين استقبال مردمي را حتي در اجراهاي شهرستانهاي کم جمعيت داشته است .

مردم بهترين قاضي

در مورد ارکستر موسيقي ملي ايران بهترين قاضي مردم هستند. اگر به حضور آنها در هر اجرا توجه داشته باشيم  درمي يابيم اين ارکستر هيچ مشکلي در شاکله خود نمي بيند بلکه نياز به توجه بيشتر مديريتي - مالي دارد .هيچ نوازنده اي دوست ندارد در چند ارکستر فعاليت کند. اگر اين اتفاق مي افتد به اين دليل است که مديريت حاکم بر ارکسترها تا کنون به فکر معيشت اين قشر از جامعه نبوده اند و نوازندگان در قبال کارتخصصي اي که انجام مي دهند حقوق کمي دريافت مي کنند. چيزي که با وجود دستمزدهاي پايين باعث حضور نوازندگان در ارکسترهاي مختلف کشور شده عشق است.

خصوصي سازي چاره کار نيست

 بايد اذعان داشت که با توجه به حجم سالنهاي کنسرت و تعداد تماشاگر و همچنين توان بدني نوازندگان ارکستر و قياس آن با تعداد اعضاي هر ارکستر بزرگي مثل ارکستر سمفونيک، فيلارمونيک و يا ارکستر موسيقي ملي ايران اين نکته را گوشزد مي کند که تشکيل چنين ارکسترهايي در بخش خصوصي بازده اقتصادي مثبتي ندارد.

معمولاً فعاليتهاي فرهنگي بازده مالي مناسبي در بر ندارد چون خصوصيت و ويژگي کار فرهنگي درآمد زايي نيست. ولي دولتها به جاي اينکه از يک ارکستر مردمي(پاپ) حمايت کنند که سوداقتصادي هم دارد از يک ارکستر پرهزينه اي مانند ارکسترسمفونيک کشورشان حمايت مالي مي کنند.

اين بدين جهت است که آنها پيامهاي فرهنگي خود را توسط همين ارکسترها به جهان مخابره مي کنند و با پرداخت هزينه هاي هنگفت اجازه قدرتنمايي به شر کتهاي خصوصي را با تشکيل و حمايت از ارکستر سمفونيک آن کشور نمي دهند. از سوي ديگر، بنگاههاي اقتصادي با بازده هاي کلان منابع و يا باشگاههاي ورزشي و غيره ... را به بخش خصوصي واگذار مي کنند.

ضرورت حمايت از ارکسترهاي بزرگ ملي

در هيچ کجاي دنيا ارکستر سمفونيک رسمي کشورها خصوصي نيستند و عموما ارکسترهاي بزرگ پرطرفدارشان هم دولتي هستند زيرا وقتي ارکستر يک کشور سرود ملي و قطعات آهنگسازان بزرگ کشورشان را درعرصه هاي بين المللي به خوبي اجرا مي کند دولتمردان به غرور ملي و فرهنگ ملتشان مي بالند و با صلابت بيشتري در ديپلماسي کشورشان حرکت مي کنند . ولي در کشور عزيزمان ايران که همه معتقديم سرآمد فرهنگ و تمدن در بين ديگر کشورهاست خصوصي سازي ابتدا در بخش فرهنگ و هنر مورد توجه قرار مي گيرد و بعد در بنگاههاي اقتصادي آن هم در شرايطي که هنوز بنگاههاي اقتصادي و سود ده بسياري در اختيار دولت قرار دارند.

تصميم درست؟

با اين وصف، جا دارد اين سوال را براي تصميمگيرندگان محترم مطرح کنيم که آيا واگذاري ارکسترهاي پر هزينه اي که نياز به حمايت دولتي دارند به بخش خصوصي و يا نيمه خصوصي اي مانند بنياد رودکي کار درستي بوده است؟ آيا اين بدين معنا نيست که با اين کار مجموعه هاي فرهنگي اي که به هيچوجه دو دو تايشان 4 يا 5 تا نمي شود را از بين خواهيم برد؟

حل مشکل با احترام

به هر حال اين تصميم گرفته شده و احتمالاً فعلاً قابل برگشت نيست. با ادبيات و تفکري که تا کنون مديران ارشد بنياد رودکي از خود به جا گذاشته اند هم جاي هيچ اميدي را نسبت به بهبود وضعيت نمي گذارد. مگر اينکه دوستانمان در جايگاه مديريتيشان به جاي سخنان طعنه آميز و سخيف جلوه دادن کار اعضاي اين ارکستر پس از گذشت يازده سال فعاليت بي وقفه و نيز ناديده گرفتن مخاطبان گسترده آنها که براي جذبشان زحمتهاي بسيار کشيده شده است بيايند در فضاي دوستانه تر و محترمانه با دلجويي و ابراز احترام به وجود مردي که همه سالهاي عمرش را در جهت فرهنگ وموسيقي مملکتش صرف کرده است زمانهاي از دست رفته را جبران و موثرتر از مديران قبلي حضور خود را در اجراهاي پر فروغ آينده ارکسترموسيقي ملي ايران بنمايانند.

حرف آخر

ارکستر موسيقي ملي ايران به رهبري فرهاد فخرالديني و شاکله قبلي خود هميشه زنده است و زنده خواهد ماند. زيرا که در اين ارکستر پر طرفدار عشق ، دوستي ، مهرباني، رفاقت و موسيقي موج مي زند. هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جريده عالم دوام ما.

تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت