نانوشته هايي از زندگاني استاد مطهري

احسان طبري، ايدئولوگ حزب توده، كه در اواخر عمر خود، ماركسيسم را مردود اعلام كرد و به اسلام روي آورد، در مصاحبه‏اي اين تغيير ايدئولوژي خود را نتيجه مطالعه آثار استاد مطهري خصوصا كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم بيان كرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نانوشته‏هايي از زندگاني استاد مطهري (1)

 

سير زندگاني

در 13 بهمن ماه سال 1298 ه. ش، در قريه فريمان، در خانواده‏اي از اهل علم و تقوا كودكي ديده به جهان گشود كه نامش را «مرتضي‏» نهادند تا اين نام حكايت از روش پسنديده و شيوه مرضي او در زندگي داشته باشد و بدين ترتيب بود كه زندگي «استاد مرتضي مطهري‏» آغاز شد.

در سنين كودكي به مكتب خانه رفته و به فراگيري قرآن و ديگر تعليمات ابتدايي پرداخت. نقل مي‏كنند كه در سن 5 سالگي، علاقه زيادي به رفتن به مكتب خانه از خود نشان مي‏داد. در يك شب مهتابي، نزديك صبح، به خيال اين كه صبح شده است، دفتر و كتاب خود را بر داشت و به سوي مكتب خانه روان شد و چون مكتب خانه بسته بود، پشت در آن به خواب رفت. صبح زود پدر و مادر، پس از پيگيري فراوان، سرانجام او را خوابيده، در پشت در مكتب خانه مي‏يابند.

در سن حدود 12 سالگي، شور و عشق و علاقه به تحصيل علوم ديني در وجودش شعله مي‏كشد.

در سن سيزده سالگي به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و تحصيل مقدمات علوم ديني را آغاز مي‏كند. مقدمات عربي، فقهي، اصولي و منطقي را تنها از آن جهت مي‏آموزد كه اينها بتوانند او را آماده بررسي سخن فيلسوفان بزرگ بنمايند. لذا مرحوم آقا ميرزا مهدي شهيدي رضوي، مدرس فلسفه الهي حوزه مشهد در ميان آن همه علما و مدرسين حوزه، تنها كسي است كه استاد مطهري را شيفته خود كرده و دل از دست او ربوده بود، و شايد جاذبه معنوي او و آرزوي حاضر شدن در درس وي بزرگترين مشوق و محرك او در طي كردن هر چه سريعتر علوم مقدماتي بوده است.

احسان طبري، ايدئولوگ حزب توده، كه در اواخر عمر خود، ماركسيسم را مردود اعلام كرد و به اسلام روي آورد، در مصاحبه‏اي اين تغيير ايدئولوژي خود را نتيجه مطالعه آثار استاد مطهري خصوصا كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم بيان كرد.

استاد مطهري پس از حدود چهار سال تحصيل در حوزه علميه مشهد، در سال 1315 شمسي، عازم حوزه علميه قم گرديد.

در طي 15 سال اقامت در حوزه علميه قم و كسب فيض از محضر اساتيد بزرگ، براندوخته علمي و معنوي خود افزود و تحصيلات خود را در علوم و فنون مختلف اسلامي ارتقأ بخشيد.

در سال 1331، استاد مطهري به تهران مهاجرت نموده، فصل پرفراز و نشيب ديگري از زندگي خود را آغاز نمود. فعاليت علمي ايشان از همين سال آغاز گرديد. ايشان ابتدا به تدريس در مدرسه سپهسالار (مدرسه شهيد مطهري كنوني) و مدرسه مروي پرداخت و تدريس وي در مدرسه مروي تا سه سال قبل از شهادتش ادامه داشت. استاد شهيد از سال 1334، فعاليت علمي خود را در دانشكده الهيات و معارف اسلامي شروع نموده و كار تعليم و تدريس را در آنجا به مدت بيست و دو سال ادامه داد.

اساتيد

از عوامل مهم تكوين شخصيت‏شهيد مطهري، برخورداري ايشان از اساتيد مبرز و عالي مي‏باشد. وي از شاگردان برجسته آيت‏الله بروجردي در فقه و اصول محسوب مي‏شد و حتي قبل از مهاجرت آيت‏الله بروجردي (از بروجرد به قم)، چون ايشان را شخصيتي فرزانه يافته بود، تابستانها به بروجرد مي‏رفت و از محضر ايشان بهره مي‏برد.

هم چنين استاد مطهري دوازده سال تلمذ نزد امام خميني (ره) را در تكوين شخصيت‏خود بسيار مؤثر مي‏دانست. تلمذ ايشان نزد علامه طباطبايي نيز در تكوين شخصيت علمي و روحي ايشان تاثير اساسي داشت.‌گر چه مدت تحصيل رسمي استاد نزد علامه حدود سه سال بوده است، ولي رابطه ايشان با مرحوم علامه تا زمان شهادت برقرار بوده و استاد شهيد تا پايان عمر از مرحوم علامه بهره مي‏برده‏اند.

يكي از فرازهاي حساس اين دوران كه در تكوين شخصيت روحي استاد، تاثير به سزايي داشته است، آشنايي با عالم رباني مرحوم حاج ميرزا علي آقا شيرازي (قدس‏سره) بود كه در سال 1320، در اصفهان رخ داد.

از حوادث مهم سال 1350، در زندگاني استاد مطهري، آغاز ارتباط عرفاني ايشان با آيت‏الله سيد محمد حسين تهراني است. استاد عليرغم آن كه از نظر سن 10 سال از آيت‏الله تهراني بزرگتر بودند، ايشان را به عنوان پير طريقت و مربي نفس مي‏شناختند و براي خودسازي از ايشان مدد مي‏گرفتند و اين ارتباط تا زمان شهادت استاد ادامه داشت. بدين ترتيب، بعد ديگري از شخصيت استاد كه همانا عرفان عملي و سير و سلوك مي‏باشد، آشكار مي‏شود.

استاد مطهري اساتيد ديگري نيز داشته‏اند، كه از آن جمله مرحوم آيت‏الله‏سيد محمد محقق داماد و مرحوم آيت‏الله حجت تبريزي مي‏باشند.

آثار

استاد، مقدمه و پاورقي جلد اول «اصول فلسفه‏» را در سال 1332 و شرح جلد دوم آن را نيز در سال بعد به پايان رساند. با اين كه بيش از 37 سال از تاليف اين كتاب مي‏گذرد، گردش ايام از طراوت بيان و استحكام منطقي آن چيزي نكاسته است. جلد سوم اين كتاب نيز در سالهاي بعد، از چاپ خارج شد. تاثير اين كتاب در خنثي كردن تبليغات ماركسيستي حزب توده در آن زمان و به طور كلي، تاثير آن در نجات مبارزان از افكار مادي تا پيروزي انقلاب اسلامي و بعد از آن، بر كسي پوشيده نيست.

احسان طبري، ايدئولوگ حزب توده، كه در اواخر عمر خود، ماركسيسم را مردود اعلام كرد و به اسلام روي آورد، در مصاحبه‏اي اين تغيير ايدئولوژي خود را نتيجه مطالعه آثار استاد مطهري خصوصا كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم بيان كرد.

كتاب داستان راستان نيز محصولي از تلاشهاي استاد در اين سالهاست. اين كتاب در سال 1339 از چاپ خارج شد و در سال 1344 از سوي كميسيون ملي يونسكو در ايران، برنده جايزه يونسكو گرديد.

در سال 1345، مقالاتي در مجله «زن روز» آن زمان بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر شد كه عواطف مردم متدين را جريحه دار و بسياري از خوانندگان خود را به اسلام بدبين ساخته بود. استاد شهيد مقالاتي در پاسخ به آن مقالات نگاشتند و در همان مجله، در مقابل آن مقالات به چاپ رسيد كه البته انعكاس خوبي نيز داشت و موجب افزايش تيراژ آن مجله گرديد. بعدها آن مقالات به صورت كتاب «نظام حقوق زن در اسلام‏» درآمد.

هسته اصلي برخي از كتابهاي استاد شهيد مانند «عدل الهي‏»، «خدمات متقابل اسلام و ايران‏»، «جاذبه و دافعه علي (عليه‏السلام)» سخنراني‏هايي است كه در حسينيه ارشاد ايراد شده است. هم چنين بخش اعظم كتاب «حماسه حسيني‏» و كتاب «گفتارهاي معنوي‏» متن سخنرانيهاي استاد در اين مؤسسه است كه بعد از شهادت ايشان به چاپ رسيده است. كتابهاي «علل گرايش به ماديگري‏»، «امدادهاي غيبي در زندگي بشر»، «انسان كامل‏» و «سيري در نهج‏البلاغه‏» نيز در اصل سخنرانيهاي ايشان در مجامع مختلف بوده‏اند.

از حوادث مهم سال 1350، در زندگاني استاد مطهري، آغاز ارتباط عرفاني ايشان با آيت‏الله سيد محمد حسين تهراني است. استاد عليرغم آن كه از نظر سن 10 سال از آيت‏الله تهراني بزرگتر بودند، ايشان را به عنوان پير طريقت و مربي نفس مي‏شناختند و براي خودسازي از ايشان مدد مي‏گرفتند و اين ارتباط تا زمان شهادت استاد ادامه داشت. بدين ترتيب، بعد ديگري از شخصيت استاد كه همانا عرفان عملي و سير و سلوك مي‏باشد، آشكار مي‏شود.

كتاب «انسان و سرنوشت‏» محصول درسهاي ايدئولوژيك استاد در هيئت‏هاي مؤتلفه اسلامي است كه در هدايت مبارزه در صراط مستقيم اسلام و دفع شبهات در زمينه سرنوشت و قضا و قدر تاثير زيادي داشته و مقدمه آن تحت عنوان «عظمت و انحطاط مسلمين‏» بسيار پربار و راهگشا و داراي بار اجتماعي و سياسي است. كتاب «مقدمه‏اي بر جهان‏بيني اسلامي‏» كه شامل 6 جلد است مقارن اوجگيري نهضت‏به رشته تحرير در آمده و در آن بسياري از لغزشگاه‏هاي فكري روشنفكران مسلمان نشان داده شده است.

كتاب «نهضتهاي اسلامي درصد ساله اخير» نيز محصول دوره اوجگيري نهضت اسلامي است و در ايام فاجعه هفدهم شهريور57 انتشار يافت.

تحليل همه آثار قلمي و زباني استاد، فرصت زيادي مي‏خواهد. همين مقدار براي اين مقاله كافي به نظر مي‏رسد. مهم اين است كه اين گونه تلاشها را هرگز نبايد ناديده گرفت.*

ادامه دارد...


پي نوشت:

 *برگرفته از كتاب «سيري در زندگان استاد مطهري‏»

 

منبع:

مجله ياس،‌ شماره 2، تهيه و تنظيم: سعيده غروي

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه : در محضر علامه طباطبايي
آخرین مطالب سایت