درباره ضعف و قوت های سریال حسن فتحی

سودای شهرزاد

پرونده سریال شهرزاد هفته پیش بسته شد. این سریال چه مسیری پشت سر گذاشت و چرا در نهایت می توان آن را اثری موفق دانست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شروع توفانی

سال 94، شهرزاد در حالی وارد شبکه نمایش خانگی شد که اوضاع این شبکه چندان بسامان نبود. سریال حسن فتحی اما به دلیل بهره گیری از ظرفیت های درست نمایشی و نیز بازیگران شاخص، خیلی زود مورد توجه قرار گرفت. شهرزاد در طول توزیع، مورد اقبال بود و در اوج به پایان رسید. همزمان با آماده سازی فصل دوم، خبر بازداشت تهیه کننده و کنار گذاشته شدن سرمایه گذار، سریال را تا آستانه تعطیلی کشاند. حسن فتحی اما پای کار ماند، تهیه کننده بازگشت و سریال به فصل دوم و سوم رسید.

سکته در فصل دو

با مرگ بزرگ آقا، داستان فصل دو به ماجرای انتخاب جانشین برای او اختصاص یافت. بازیگران تازه ای به سریال اضافه شدند اما نتوانستند جایزگین شایسته ای برای شخصیت بزرگ آقا و بازیگری چون علی نصیریان باشند. قصه کم حرارت پیش می رفت و بیش از آن که هیجان داشته باشد، در دایره تکرار اسیر شده بود. در نهایت هم فصل دو در میان انتقادها تمام شد.

بازگشت به اوج

در فصل سوم سریال،قصه شهرزاد دوباره اوج گرفت و تا پایان در حد اعلا باقی ماند. در این سری، داستان ها پازل گونه روایت می شد و طوری به پایان رسید که کمترین کسی آن را پیش بینی می کرد.(منظور، نوع روایت است و نه سرانجام قصه را). امتیاز این فصل، تغییر شخصیت فرهاد (مصطفی زمانی) است که از یک آدم کاملا سفید، تبدیل شد به انسانی کنشمند. او در برابر زندانی شدن دکتر مصدق، مرگ پدر خود و از دست دادن شهرزاد آرام ننشست و رویی دیگر از خود نشان داد. این تغییر منطقی باعث بیرون آمدن شخصیت فرهاد از یکنواختی است و از آن طرف اجازه عرض اندام به بازیگر داد. پررنگ شدن نقش امیر جعفری (سروان آپرویز) نیز به درام کمک دوچندان کرد. علاوه بر این، کارگردان سرنوشت شخصیت ها را یکی یکی روشن کرد که خب غالبا به مرگ منجر می شد.  


یک پایان پر سر و صدا

معمولا پایان بندی سریال های ایرانی، با کلیت داستان همخوان نیست. حسن فتحی اما پایانی منطقی برای شهرزاد انتخاب کرد و قباد را کشت. البته علاقمندان سریال، چنین پایانی را برنتابیده اند و با اشتراک نظرشان در صفحه اینستاگرام شهرزاد، دلخوری خود را نشان داده اند. این واکنش ها اما احساسی است و پایه منطقی ندارد. سریال شهرزاد، پازل ها را بدرستی کنار هم قرار داده بود و مرگ قباد، طبیعی ترین اتفاق آن است.

حسن فتحی به همراه همکار نویسنده اش (نغمه ثمینی) چند تمهید بجا برای قسمت پایانی درنظر گرفتند. اولا قباد به مرگ رقیب (فرهاد) و همسر سابق(شیرین) به قتل نمی رسد تا این گونه سریال با حس انتقام تمام نشود. ضمن آن که، شهرزاد مانع از شلیک نهایی شیرین به سمت قباد می شود؛ با این استدلال که انتقام فقط دامنه کینه را گسترش می دهد و فرزند قباد وقتی بزرگ شود در پی خون پدر است. (یک پیام درست و غیر مستقیم).

 پرونده سريال حسن فتحي با توزيع آخرين قسمت رسما بسته شد و اين كارگردان حالا براي ساخت پروژه اي ديگر دورخيز كرده. «شهرزاد» چطور تمام شد؟ برگ برنده ها و نقطه ضعف هاي قسمت آخرش چيست؟ اين پايان منقطي بود؟ هوادران سريال دوستش دارند؟



دوما کارگردان صحنه به قدرت رسیدن شیرین دیوانسالار را در میانه سریال قرار می دهد تا پایان آن کلیشه ای نباشد. از آن طرف آخر قصه را به شهرزاد و فرهاد که بهانه شروع داستان بوده اند، اختصاص می دهد. در همین جا نیز با رفتاری غیر کلیشه مواجه هستیم. این تمهیدات، بدیهی ترین کاری است که سازندگان یک سریال انجام می دهند اما متاسفانه کمتر شاهد این مدل کارها هستیم و همین باعث می شود اتفاقات رخ داده در شهرزاد بیشتر به چشم بیاید.

بدمن محبوب

قباد، شمایل یک انسان بدرفتار است که صلاحیت حضور بر مسند قدرت را ندارد، با قتل عمو به این جایگاه رسیده، همسر مردی را به عقد خود درآورده، از تجارت افیون سود می برد، آدم می کشد و ... این آدم می تواند محبوب باشد؟ قاعدتا نه. پس چرا پی گیران سریال شهرزاد، از مرگش ناراحت هستند؟ حتما بخشی از محبویت قباد، به بازی دقیق و حساب شده شهاب حسینی برمی گردد که بخوبی توانسته وجه دیگر شخصیت را نشان دهد. این کاراکتر علاوه بر وجوه تاریکی که به آن اشاره کردیم، صاحب نوعی از سادگی و ترحم است که می پذیرد از دنیا وقتی زنی چون شهرزاد را داشته باشد و در کنار و او فرزندش زندگی سر کند.

قباد از عشق واقعی بی بهره بوده اما در ته نگاه خود همچنان نشانه های صداقت و مهربانی به چشم می خورد. مخاطب به این نکته پی برده است و بجای محکوم کردن قباد، برایش دل می سوزاند و بجای مرگش، زندگی او را از کارگردان طلب می کند. حسن فتحی بخوبی توانسته این مفهوم را منتقل کند که آدم ها اسیر شرایط می شوند و اگر راه درمانی باشد، خیلی ها به مسیر درست بازمی گردند.

این زنان قدرتمند

سریال، در نهایت با به قدرت رسیدن یک زن به پایان می رسد تا حسن فتحی و نغمه ثمینی، به این قشر از جامعه وجاهت دهند. زنان در طول سریال به دنبال احقاق حق بودند اما غالبا عرصه را به مردان واگذار می کردند. فتحی كاراكتر اصلي سريال يعني شهرزاد را همواره، زني قوي تصوير كرده كه «خودساخته» است و در عين برخورداري از كرشمه هاي زنانه، شخصيتي قدرتمند دارد. سخت ترين و ناگوارترين اتفاقات او را از پا نينداخته و همزمان كه مايه آرامش همسر است و مي تواند مردي نا آرام چون قباد را رام كند، روي پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده تاثيرگذار است.

در مقابل، شيرين زني زورگو، بي منطق و عاشق مال دنيا است. در قسمت آخر اما وقتي قدرت خاندان ديوانسالار را در دست مي گيرد، رويي ديگر از خود نشان مي دهد. كارگردان اين گونه حالي مان مي كند كه شيرين بخاطر سختي روزگار آبديده شده و حالا با انصاف «رياست» خواهد كرد. براي فتحي مهم اين بوده كه قدرت را در اختيار يك زن قرار دهد كه با لياقت مي تواند امور خاندان ديوانسالار را رتق و فتق كند. شهرزاد هم به عنوان نماد عقل و منطق مشاور اوست.

شهرزاد قرار بود بعد از سه فصل تمام شود اما حالا زمزمه های ادامه آن به گوش می رسد. سریال در اوج تمام شده و چه بسا ساخت فصل بعد، آن هم در شرایطی که شخصیت های اصلی کشته شده اند، ریسک بزرگی است.



مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت