گفتارى درباره نزول قرآن (۲)
گفتارى درباره نزول قرآن (۲)
بخش قبلی را اینجا ببینید
انواع نزول و نزول قرآن
واژه نزول و مشقات آن، که مفهوم فرود آمدن را در خود نهفته دارند، در اصل مانند بسیاری از واژههای دیگر برای فرودآمدن شیئی مادی از مکانی به مکان دیگر وضع شده است، و در قرآن مجید نیز در بسیاری از آیات، این واژه به همین معنی بکار رفته است[۹] ولی همانند بسیاری از واژههای دیگر، بعداً در آن توسعه داده شده در نزول اعتباری و یا حقیقی و معنوی نیز بکار رفته است.
مقصود از نزول اعتباری آن است که موجودی در عالم اعتبار، از درجهای بالاتر به درجهای پایینتر تنزل یابد و به عبارت دیگر از مقام و درجه اعتباری بالاتری به مقام و درجه اعتباری پایینتری تنزل نماید، مانند آنکه هنگامی که پادشاه سقوط میکند و ... مقام اعتباری پادشاهی را از دست میدهد و به مقامی فروتر تنزل میکند گفته میشود: نزل الملک عن عرشه. در قرآن مجید، ماده نزول در این معنی بکار نرفته است.
مقصود از نزول معنوی آن است که موجودی از جهت مرتبه وجودی تنزل یافته و در مرتبه وجودی پایینتری جلوهگر شود. در این قسم از نزول، موجود از جهت مکان مادی و یا از جهت مقام و اعتبار، تغییری نیافته است، بلکه وجود آن به مرتبه ضعیفتری تنزل یافته، هر چند از مکانی به مکان پایینتر فرود نیامده و [مقصود] از نزول قرآن همین قسم نزول است.
در نزول قرآن، تنزل مکانی معنی ندارد، زیرا نازلکننده که خداوند است، و نازل شونده که مرحلهای از علم الهی (قرآن) است، و واسطه نزول که فرشته یا فرشتگان وحی هستند، و نیز منزل علیه قرآن، که قلب مقدس پیامبر(صلی الله علیه و آله) است هیچیک مادی نیستند. نزول اعتباری نیز در مورد قرآن بیمعنا است زیرا خداوند در آیاتِ نزول، نمیخواهد این نکته را بیان فرماید که ما قدر و منزلت قرآن را کاهش دادیم.
مقصود از نزول قرآن مجید، این است که قرآن دارای حقیقتی بس متعالی است که مرتبهای از علم خداوند است و در مرتبه بالائی از وجود در لوح محفوظ است، و برای آنکه قابل فهم ما انسانها شود از آن مرتبه در مراحل متعددی تنزل یافته، تا در نهایت، در قالب الفاظ و عبارات، که مرتبهای بس فروتر و ضعیفتر از مرتبه «عند اللهی» است تجلی کرده است....[۱۰]
زمان نزول و مراتب نزول قرآن
از سه آیه شریفه:
(شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان) بقره/۱۸۵
(انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منذرین) دخان /۳
(انا انزلناه فی لیلة القدر) قدر /۱
بدست میآید که قرآن مجید در ماه رمضان و در یک شب - شب قدر - نازل شده است.
از سوی دیگر، علاوه بر آنکه از نظر تاریخی و روائی مسلم است که قرآن بهتدریج در طی سالیان زیاد (بیست و سه سال) بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است، برخی از آیات قرآن نیز دلالت بر تدریجی بودن نزول آن دارد نظیر:
(و قالوا لولا نزل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبت به فؤادک ورتلناه ترتیلاً) فرقان /۳۳
(و قرآناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلاً) اسراء /۱۰۶
(سورة انزلناها و فرضناها و انزلنا فیها آیات بینات) نور/۱
(فاذا انزلت سورة محکمة و ذکر فیها القتال رایتهم ینظرون الیک) محمد/۲۰
(فاذا ما انزلت سورة نظر بعضهم الی بعض) توبه/۱۲۷
(الان خفف الله علیکم و علم ان فیکم ضعفاً) انفال/۶۶
(غلبت الروم فی ادنی الارض) روم/۱
(و اذ نصرکم الله ببدر و انتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون) آل عمران/۱۲۳
مفسرین در باب جمع بین این دو دسته آیات، آراء متعدد و مختلفی ارائه دادهاند. صاحبنظران دراقوال یادشده از آنجا که نزول تدریجی قرآن در نزدشان مسلم بوده - چنانکه مسلم هم هست - معمولاً در وجه جمع خویش، ظاهر آیات تدریجی را حفظ کرده، درصدد توجیه آیات دال بر نزول دفعی برآمدهاند، و تنها تعداد معدودی با الهام از روایات، ظهورِ هر دو را حفظ کردهاند.
۱- محمد بن اسحق شعبی: آیات قرآن، تدریجاً نازل شده است، ولی از آنجا که ابتدای نزول آیات در ماه رمضان و در شب قدر بوده، گفته شده است قرآن در شب قدر و ماه رمضان نازل شده است.[۱۱]
این وجه جمع، صحیح به نظر نمیرسد زیرا:
اولاً: ظاهر آیاتی که دال بر نزول دفعی است، نزول کل قرآن است و قرینه دال بر ارادهی خلافِ ظاهر نیز در دست نیست.
ثانیاً: نزول اولین آیات قرآن ( سوره علق ) همزمان با بعثت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) است. بعثت طبق نظر شیعه در ۲۷ رجب، و طبق نظر جمعی از اهل تسنن ۱۲ ربیع الاول است، و قول به بعثت در ماه رمضان ضعیف است[۱۲]
۲- سفیان بن عینیه و حسین بن فضل: قرآن تدریجاً نازل شده است و مقصود از آیاتِ نزول دفعی [مقصود، آیاتی است که ظهور در نزول دفعی دارد]، آن است که قرآن درباره فضیلت ماه رمضان و شب قدر نازل شده است.[۱۳]
این قول نیز صحیح نیست زیرا:
اولاً: بر فرض پذیرش این تفسیر برای آیات دفعی، دلیلی بر ترجیح آن بر اقوالی که ظاهر هر دو آیه را با قائل شدن به نزول قرآن در دو مرحله حفظ میکنند، وجود ندارد، بلکه آن اقوال بر این قول ترجیح دارند. به عبارت دیگر علت حمل این آیات بر چنین معنایی، نیافتن وجه جمع معقول دیگری که متضمن حفظ ظاهر دو دسته آیات (آیات نزول دفعی و آیات نزول تدریجی) است بوده، ولی چنین وجه جمعی وجود دارد و بعداً ذکر خواهد شد.
ثانیاً: این وجه جمع با جمله (هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان) چندان تناسبی ندارد و لذا این جهت مرجوح بلکه مردود است[۱۴]
۳- ابن انباری: قرآن تدریجاً نازل شده است و مقصود از آیه سوره بقره، آن است که قرآن در مورد لزوم صوم رمضان نازل شده[۱۵].
این قول، علاوه بر آنکه هیچ رجحانی بر اقوال دیگر ندارد، بلکه مرجوح است، با ذیل آیه ۱۸۵ بقره نیز سازگار نیست. بعلاوه این توجیه در مورد دو آیه دیگر (آیه سوره دخان و سوره قدر) صدق نمیکند مگر به قول پیشین بازگردد.
۴- قرآن تدریجاً نازل شده است، ولی از آنجا که سوره حمد در آغاز بعثت نازل شده و این سوره مشتمل بر کل محتوای قرآن است، گفته شده در شب قدر و ماه رمضان نازل شده است، پس مقصود از قرآن، سوره حمد است و نزول آن در آغاز بعثت و در شب قدر.[۱۶]
این قول نیز مردود است، زیرا:
اولاً: دلیلی بر آنکه سوره حمد به این صورت نازل شده باشد در دست نیست.
ثانیاً: ظاهر آیات مذکور، این است که قرآن کلاش در شب قدر و در ماه رمضان نازل شده است.
۵- سید قطب و رشید رضا: مقصود از آنکه قرآن در ماه رمضان نازل شده است [این است] که بیشتر آیات قرآن، در ماههای [رمضان] نازل شده است.[۱۷]
این قول نیز علاوه بر آنکه دلیلی بر آن نیست خلاف ظاهر آیه شریفه است، و با ذیل آیه شریفه ۱۸۵/ بقره سازگار نیست زیرا هدایت و برهان و فرقان بودن آیات، اختصاص به بیشتر آیات ندارد بلکه همه آیات قرآن از این ویژگی برخوردارند[۱۸]. بعلاوه ظاهر آیه شریفه در یک ماه رمضان و در یک شبِ آن است، در صورتی که طبق این قول در ۲۳ شب قدر و در ۲۳ ماه رمضان نازل شده و بر این اساس، مناسب بود به جای (فی لیلة مبارکة) «فی لیال مبارکة» گفته میشد.
۶- قول دیگری که با الهام از روایات مطرح و به جمعی از جمله ابن عباس، سعید بن جبیر، حسن و قتاده نسبت داده شده، این است که قرآن مجید، دو نزول داشته است، یک نزول از ذات مقدس الهی یا لوح محفوظ بوسیله جبرئیل به (سفرة کرام بررة)، در بیت المعمور که در آسمان دنیاست، در شب قدر و بصورت دفعی و جملة واحدة، و یک نزول از بیت المعمور بر پیابر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در طول اسلام در طول بیست و سه سال بصورت تدریجی[۱۹]. سه آیه نخست، ناظر به نزول اول است و آیات دیگر، با نزول دوم تناسب دارد.
۷- علامه طباطبائی(ره): قرآن دارای یک وجود بسیط است که یکبار همین وجود بسیط، قبل از مرحله تفصیل و دارای اجزاء شدن، از لوح محفوظ که مرتبهای از علم الهی است، بصورت دفعی و جملة واحدة، بر قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است، و بار دیگر پس از تفصیل و بهصورت تدریجی، در ظرف بیست و سه سال، بر قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل گردیده است. آیات دسته اول، ناظر به نزول دفعی وجود بسیط قرآن و آیات دسته دوم، ناظر به نزول تدریجی و وجود مفصل آن است. ایشان مطلب فوق را با استناد به آیات فراوانی که درباره نزول قرآن، ویژگیهای آن و تأویل قرآن سخن میگوید بیان داشتهاند و آیاتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را از شتاب در قرائت و تلاوت قرآن قبل از انقضاء وحی، نهی کرده است، مؤید علم قبلی آن حضرت به حقایق قرآن و نزول دفعی کل آن بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) میدانند.[۲۰]
دو قول اخیر، که با ظاهر دو دسته آیات سازگار است و ظاهر هیچیک از دو دسته را کنار نمینهد، تا حد بسیاری قابل انطباق بر یکدیگرند. به این صورت که بگوییم مقصود از بیت المعمور، قلب مقدس رسول گرامی است و یا مرحلهای از وجود است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میتوانسته بر آن اطلاع یابد و حقایق آن را دریابد.[۲۱]
ممکن است بهنظر رسد که ذیل آیه شریفه ۱۸۵ سوره بقره، که هدف از نزول دفعی قرآن را هدایت ناس (توده مردم معمولی) میداند، با این دو وجه سازگار نیست، زیرا معنی ندارد که بگوییم قرآن در بیت المعمور هدایت کننده مردم است، چه آنکه در هر دو صورت، توده مردم به آن دست نیافتهاند تا هدایتکننده ایشان باشد.[۲۲]
از این اشکال، برخی از اعاظم مفسرین بدین شکل پاسخ دادهاند که چون قرآن در مرحله نزول دفعی، شأنیت هدایت وفارق حق و باطل بودن را داراست، این عنوان بر آن اطلاق شده است و این امر، منافات ندارد با اینکه مدتی در حالت شأنیت باشد تا زمان فعلیت برسد، نظیر قوانینی که بین تاریخ تصویب و مرحله اجراء آنها، فاصله قابل توجهی وجود دارد.[۲۳]
همچنین ممکن است گفته شود بقرینه أوْل و مشارفت، مَجازاً این اوصاف برای قرآنِ مُنزَل به نُزول دفعی، اطلاق شده است و یا آنکه مقصود از این جمله، این است که این قرآنِ مُنزَل به نُزول تدریجی، که هدایتکننده و فارق حق و باطل است، حقیقتش بصورت بسیط، دفعتاً نازل شده است.
ولی این سه جواب، اندکی قابل مناقشه هستند، زیرا ظاهر آیه شریفه آن است که هدف از این نزول دفعی، هدایت و فرقان بودن قرآن است و این هدف، با تحقق نزول دفعی همراه است، بعلاوه آنکه، معنای مجازی جز در مواردی که معنای حقیقی صحیح نباشد و یا در کلام یا مقام، قرینه صارفهای [باشد] که تا این حد مَجاز قائل شویم، وجود ندارد. وجه سوم نیز نیاز به تقدیر و یا اراده مجازی دارد، که دلیلی برآن نیست.
میتوان در مقام پاسخ چنین گفت که نزول دفعی قرآن مجید، در طول نزول تدریجی، و فوق آن است، و برای آنکه نزول تدریجی محقق شود، ابتدا باید نزول دفعی صورت پذیرد. با توجه به این نکته، همانطور که در سایر مواردی که اموری در طول یکدیگر قرار دارند، میتوان اثر یا هدفی را که بر مراحل بعد مترتب میشود، به مراحل قبل نسبت داد، نظیر نسبت دادنِ آثارِ فواعل زیرین به فاعلهای مافوق[۲۴] و نسبت دادنِ هدف نهائی به تمام افعالی که مقدمه وصول به آن هدفاند، اعم از بلاواسطه و با واسطه[۲۵]، در اینجا نیز هدایتگری وفارق حق و باطل بودن که برای مرحله دوم (نزول تدریجی) است، به نزول دفعی که در طول و فوق نزول تدریجی است، نسبت داده میشود، بدون آنکه ضرورت به تقدیر چیزی و یا ارتکاب مَجازی باشد.
اشکال دیگری که مطرح میشود آن است که چگونه ممکن است بیانات قرآنی، ناظر به قضایای شخصیه و اوضاع و احوال خاص و نیز خطابهای شخصی و گروهی ناظر به افراد و گروههای معین، بویژه منسوخ و ناسخ که با ترتیب زمانی و فاصله زمانی معنی و مفهوم مییابند قبل از تحقق آن شرائط و وجود آن مخاطبین و فرارسیدن زمان آن بیانات، آنهم یکجا و با هم جمع شده و دفعتاً نازل شوند. بررسی این مسئله را در بخش آینده پی خواهیم گرفت.
بخش بعدی را اینجا ببینید
پانوشتها:
۹- نظیر آیه شریفه: (وینزل من السماء من جبال فیها من برد) ۴۳/ نور
۱۰- «فتجلی سبحانه لهم فی کتابه من غیر ان یکونوا رأوه ...» نهج البلاغه خطبه۱۴۵
۱۱- فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۸۵، و نیز ج ۳۲ صفحه ۲۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۲، ونیز ج ۱۰، ص ۵۱۸.
۱۲- برخی از این اشکال چنین پاسخ دادهاند که مقصود، آغاز نزول قرآن بعد از دوران سهساله فترت در وحی است، رجوع شود به التمهید فی علوم القرآن جلد دوم صفحه ۸۱ نوشته دانشمند محترم آقای محمد هادی معرفت. مرحوم آیت الله شعرانی نیز چنین پاسخ داده است که: اولاً ممکن است راوی، مبعث را با معراج اشتباه کرده باشد و معراج در۲۷ رجب واقع شده باشد، و ثانیاً ممکن است قرآن در ماه رمضان بر پیامبر نازل شده باشد، ولی در ۲۷ رجب مبعث به رسالت گردیده باشد، و قبل از بعثت فرشته وحی را مشاهده نمیکردهاند و تنها در خواب میدیدهاند. این دو توجیه نیز صرفاً دو احتمال است و دلیلی بر آن نیست. مجمع البیان ج ۱۰ ص ۵۱۸.
۱۳- فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج ۵ ص ۲۷۶. [البته در نسخهای که در اختیار بود این قول در ص۲۵۳ آمده است: الْقَوْلُ الثَّانِی: فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ: أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ قَالَ سُفْیَانُ بْنُ عُیَیْنَةَ: أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ مَعْنَاهُ أُنْزِلَ فِی فَضْلِهِ الْقُرْآنُ، وَهَذَا اخْتِیَارُ الْحُسَیْنِ بْنِ الْفَضْلِ ...]
۱۴- زیرا معنی ندارد گفته شود قرآن در فضیلت ماه رمضان آمده تا مردم هدایت شوند و دلائل روشنی از هدایت و مایه تمیز حق از باطل شود.
۱۵- طبرسی مجمع البیان ج ۱۰ ص ۲۷۶.
۱۶- به نقل از المیزان ج ۲ص ۱۹.
۱۷- سید قطب: فی ظلال القرآن ج ۲ ص۷۹ دار الشرق چاپ پانزدهم ۱۴۰۸ ه. ق رشید رضا: تفسیر المنارج ۲ص ۱۶۱.
۱۸- برخی نیز گفتهاند مقصود از آیه سوره قدر و سوره دخان آنست که آن دو سوره، در شب قدر نازل شده است، که این وجه نیز نه دلیلی بر آن وجود دارد نه با ظاهر آیه سازگار است و نه قابل اجرا در آیه ۱۸۵ بقره است.
۱۹- آنچه ذکر شد، مفاد جموع اقوال و روایات وارده است که از طریق شیعه و اهل شیعه و اهل سنت هر دو روایت شده است ر. ک. به نور الثقلین ج ۵ ص۶۲۴. مجمع البیان ج ۱۰ ص۵۱۸ تفسیر الکبیر ج ۲۸ ص۲۳۹.
۲۰- ر. ک. علامه طباطبایی المیزان ج ۲ ص۱۸-۱۶.
۲۱- لازمه چنین تبیینی آنست که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) قبل از نزول تدریجی قرآن، علم به کل قرآن بالاجمال عین التفصیل داشته است و این امری است که آیات شریفه (و لا تعجل بالقرآن من قبل ان یقضی الیک وحیه... )۱۱۴/ طه (و لا تحرک به لسانک لتعجل به) ۱۶/ قیامت اشاره به آن دارد.
۲۲- ر. ک. به: رشید رضا تفسیر المنار ج ۲ ص ۱۶۱.
۲۳- ر. ک. به: علامه طباطبایی(ره) المیزان ج ۲ ص۱۵.
۲۴- نظیر آنکه نوشتن یک خط زیبا یا زشت را به قلم، دست، حرکت عضلات، سلسله اعصاب و... بدون ارتکاب مجاز و یا تقدیر کلمه یا کلامی نسبت میدهند.
۲۵- مانند آنکه کسی که به قصد زیارت مرقد حضرت رضا(علیه السلام) از منزل جهت خرید بلیط خارج میشود چنانچه از او سؤال شود بلیط برای چه تهیه میکنی پاسخ میدهد برای زیارت آن حضرت با آنکه بلیط گرفتن برای سوار شدن به ماشین یا قطار است و حرکت قطار برای رسیدن به شهر مشهد است و ورود به شهر مشهد برای زیارت آن حضرت(علیه السلام) است.
منبع: معرفت شماره ۱ - تابستان ۱۳۷۰