تاریخنگاری انقلاب اسلامی ایران
تاریخنگاری انقلاب اسلامی ایران
گفتگو با دكتر مصطفی جوان
با توجه به نگاه واندیشه محققان ومورخین تاریخ انقلاب رادرچند گروه می توان تقسیم كرد:یكی مورخانی كه از دیدگاه حمایت، دفاع، علاقه مندی و دلبستگی به انقلاب و بالطبع از موضع وفادارانه به انقلاب قلم می زنند.
به همین مناسبت با دکتر مصطفی جوان استاد دانشگاه وپژوهشگر تاریخ معاصر ایران درباره ی تاریخ و تاریخنگاری، روشهای تاریخ نگاری، تاریخ نگاری دوره پهلوی و تاریخ نگاری دوره انقلاب اسلامی گفت و گویی انجام شده که در ادامه می خوانیم:
لطفا در ابتدا تعریفی ازتاریخ و تاریخنگاری داشته باشید؟
در باره تاریخ تعاریف متعدد ومتنوعی شده است اما از دیدگاه حقیر تاریخ علم شناخت وتفسیر گذشته انسانها در پرتو حال است كه بر اساس روش ها ،گزینش ها وتفسیر های مورخان به دست می آید. یكی از ساده ترین تعاریفی كه ازتاریخنگاری شده است این است كه تاریخنگاری همان ثبت وقایع گذشته است هرچند كه تعریف مذكور خود نیزخدشه پذیر است. مثلا الان در حوزه تاریخنگاری ما تاریخنگاری حال را داریم یعنی تاریخنگاری تنها به وقایع در گذشته محدود نمی شود، بلكه مجموعه تحولاتی كه در یك جامعه می گذرد باید ثبت و نوشته شود و این وقایع با هر تحلیل و سطحی كه به نگارش درآیند نوعی تاریخنگاری هستند.
جناب دكتر جوان تفاوت بین تاریخنگاری وتاریخ نگری از دیدگاه شما در چیست؟
تاریخنگاری و تاریخنگری دو مقوله جدا از یكدیگر و یكی به معنی نگارش و تدوین تاریخ و دیگری حوالت و عنایت به تاریخ به معنی تفكر تاریخی و بر اساس بینش و تبیین جریانات و وقایع تاریخی است، ولی بیارتباط باهم نیستند.زیرا نوشتن تاریخ بدون داشتن نگرش تاریخی ممكن نیست به همین دلیل آثاری كه به وقایعنویسی صرف قناعت نموده و از تحلیل حوادث دوری جستهاند، خوانندگان چندانی بدست نخواهند آورد.
لطفا در ارتباط با انواع روشهای تاریخنگاری توضیح دهید؟
به طور كلی می توان از سه شیوه تاریخ نگاری سخن به میان آورد. اولین شیوه تاریخ نگاری روش روایی است در این روش روایتهای مختلف درباره وقایع تاریخی با درج سلسله روایات و اسناد به طور كامل یا ناقص و در برخی موارد بدون آن بیان می شود. این روش تحلیل را مورد غفلت قرار داده و به روایت صرف وقایع می پردازد از این جهت می توان آن را روشی ناقص تلقی كرد. دومین شیوه تاریخ نگاری روش تركیبی است در این روش مورخ به جای آنكه روایتهای گوناگون و اسناد متعدد یك رخداد و واقعه تاریخی را بیان كند از راه مقایسه و ایجاد سازگاری میان آن گزارشهای مختلف، واقعه مذكور را طی یك روایت توضیح می دهد.سومین شیوه، روش تاریخ نگاری تحلیلی است. دراین شیوه، مورخ در كنار نقل روایت وگزارش تاریخی عمدتا تركیبی به تجزیه و تحلیل، تبیین و بررسی علل و نتایج آن می پردازد. روش مذكور محصول قرون جدید و عمدتا دستاورد دانشگاهها، تاریخ پژوهان و فلاسفه غربی است.
تاریخنگارى دوره پهلوی چگونه بود؟
در مورد تاریخنگارى دوره پهلوى باید بر این نكته تأكید ورزید كه تاریخ معاصر ایران شاهد ظهور گروهها، احزاب، جمعیتها و سازمانهاى گوناگون بود. نوشتههائى كه از سوى این نوع تشكلها بهوجود آمد مبتنى بر دلیل و منطق گروهى بود و مفسر عقاید و انگارهاى آنها برشمرده مىشد. در بعضى از این آثارتقابلهای درست و نادرست، حفظ نان و نام، مسامحه و اغماض، تبلیغ و توبیخ و غرضورزى و بىانصافى و آلودگى به بهتان در حد گران است.
در واقع پهلوىها به سبب ماهیت سلطنت آنها در مقابل فرهیختگان موضع گرفتند و مانع از ظهور و بروز تواریخ معتبر و اصیل شدند. آنها باب تملق و تعلق را هرچه بیشتر گشودند و آنچه از تاریخنگارى این دوره در دست است مشتى چاپلوسى در باب عملكرد تاریخى آنها است
جریانهای عمده تاریخنگاری انقلاب اسلامی را چگونه تحلیل می كنید؟
با توجه به نگاه واندیشه محققان ومورخین تاریخ انقلاب را درچند گروه می توان تقسیم كرد:یكی مورخانی كه از دیدگاه حمایت، دفاع، علاقه مندی و دلبستگی به انقلاب و بالطبع از موضع وفادارانه به انقلاب قلم می زنند. دیگر آن دسته ازمورخانی كه از موضع بدخواهانه می نویسند سلطنت طلبها، جریانهای مختلف ماركسیستی، منافقین و چریكهای فدایی خلق و امثال اینها طیفی هستند كه مجموعا با انگیزه ها و علل مختلف انقلاب اسلامی را نفی می كنند و انقلاب اسلامی را از بن رویداد نامطلوبی می دانند. اینها در خارج از كشور كتب متعددی نوشته اند.
با توجه به تحول تاریخنگاری در ایران پس از انقلاب اسلامی، ارزیابی شما از دستاوردها و تواناییهای تاریخنگاری عصر انقلاب و تمایز آن با سایر تاریخنگاریها چیست؟
همانطور كه در مطالب پیشین عرض كردم تاقبل از پیروزی انقلاب جریانهای عمده تاریخنگاری در ایران محدود به سنتهای تاریخنگاری غرب بوده است. ناسیونالیسم، لیبرال دموكراسی و سوسیال دموكراسی سه گرایش عمده و اصلی مسلط بر نگاه و تفكر مورخان متأثر از مكاتب تاریخنگاری غربی است.در تاریخنگاری ناسیونالسیم به خون نژاد وسرزمین اهمیت داده می شود.سوسیالیسم نیز انسان را موجودی اقتصادی فرض كرده و مورخان متأثر از این تفكر، هدف تبیین و تحلیل تاریخ براساس نظام، ساختار و انگیزشهای اقتصادی را دنبال كردهاند. در تفكر لیبرال دموكراسی نیز تأكید اصلی بر مفاهیمی چون آزادی و حاكمیت ملی است. وجه مشترك جهتگیریهای سه گرایش ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی گاه نادیده گرفتن و گاه كمرنگ كردن نقش مثبت مذهب و نیروهای مذهبی درپارهای از تحولات تاریخ و جامعه ایران و مبالغه در نقش منفی نیروها و جریانهای مذهبی در پارهای دیگر از تحولات تاریخ و جامعه ایرانی است.
این شیوه از تاریخنگاریها پس از انقلاب اسلامی در ایران نیز همچنان و بهرغم محدودیتهایی كه فراسوی این گروه از مورخان قرار دارد به حیات خود ادامه داده است. اما شكلگیری تفكر و تلاشهای تاریخنگاری گروهی از مورخان انقلابی به پیدایی گونهای از تاریخنگاری كه از آن به تاریخنگاری انقلاب یاد میشود انجامیده است كه در جستجوی بازخوانی تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تاریخ ایران و اسلام و بویژه تاریخ معاصر ایران است. تعلق خاطر این گروه از نویسندگان و مورخان به اسلام و انقلاب اسلامی ایران و تلاش آنان، با خلق آثاری در حوزه تاریخنگاری همراه بوده است كه مهمترین دستاورد آن كشف بخشی از واقعیتهای تاریخی است كه در نتیجه پارهای مطلقاندیشیها و جزماندیشیهای ناشی از جهتگیریهای تاریخنگاریهای ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی سانسور، مغفول و تحریف شدهاند. از اینرو بدون تردید حاصل این بازخوانی و كشفیات كه میتواند به تصحیح و تكمیل بخشی از زوایای تاریخ ایران كمك كند، ارزشمند و انكار ناپذیر است. هرچند نقاط ضعفی در این گونه آثار نیز مشاهده می شود. یكی از مشكلات وضعفهای اساسی تاریخنگاری انقلاب بیتوجهی یا كم توجهی به دانش ومبانی روششناختی در میان بسیاری از محققان است. بازخوانی و بازسازی وقایع تاریخی و قرار گرفتن مباحث تاریخی در چارچوب روششناختی برای فهم هر چه صحیحتر آن مباحث یك ضرورت اساسی است.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی