چرا میگویید فقط جوانان مقصرند؟!

امام از حکومتی سخن می‌رانند که روحیۀ خودخواهانه انسان را به تباهی می‌کشاند؛ فرهنگی که هرکس جز به خود نمی‌اندیشد و نوع‌دوستی و مهربانی به فراموشی سپرده می‌شود. فضائل انسانی به شدّت رو به زوال می‌رود و دانش و فضیلت‌خوار می‌گردد. بنا بر سخنان حضرت اگر چنین ف
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا میگویید فقط جوانان مقصرند؟!

تربیّت و فراهم کردن زمینه پرورش استعدادهای آدمی، امری صرفاً فردی نیست و به شدّت به امور دیگر نیز بستگی دارد. و از مهمترین عوامل در رشد توان‌مندی‌های انسان؛ نوع حکومت و تدابیر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که مسئولین جامعه اتخاذ می‌کنند. سیاست‌های حاکم بر جامعه می‌تواند در توقف، تخریب و سقوط انسان‌ها و یا بیداری، حرکت و توانمند شدن مردم و بخصوص جوانان نقشی عمده داشته باشند.1


امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:

«الملك‏ كالنهر العظیم تستمد منه الجداول فإن كان عذبا عذبت و إن كان ملحا ملحت‏»2

ترجمه: زمامدار همچون رودخانه پهناوری است که رودهایی کوچک از آن جاری می‌شود، پس اگر آب آن رودخانه پهناور گوارا باشد آب درون رودهای کوچک گوارا خواهد بود، و اگر شور باشد، آب درون آن نیز شور خواهد بود.

یعنی قابلیت‌ها و ویژگی‌های رفتاری انسانها از مسئولین جامعه و سیاست‌های جاری شده، توسط آنان تأثیرپذیر است. آنان، هم مسۆلیّت تربیت فرد و جامعه را دارند و همچنین به عنوان یکی از الگوهای تربیتی مطرح هستند.

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:

«النَّاسُ بِزَمَانِهِمْ أَشْبَهُ‏ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ»3

سیاست‌های حاکم در جامعه اعم از فرهنگ حاکم بر جامعه، عدالت حاکم بر جامعه و اقتصاد حاکم بر آن به صورت موانع یا عوامل شکوفایی قابلیت‌های افراد یک جامعه عمل می‌کند. که در این مجال نقش فرهنگ  حاکم بر جامعه را بر رشد استعدادهای انسان بیان می‌کنیم.

امام از حکومتی سخن می‌رانند که روحیه خودخواهانه انسان را به تباهی می‌کشاند؛ فرهنگی که هرکس جز به خود نمی‌اندیشد و نوع‌دوستی و مهربانی به فراموشی سپرده می‌شود. فضائل انسانی به شدّت رو به زوال می‌رود و دانش و فضیلت‌خوار می‌گردد. بنا بر سخنان حضرت اگر چنین فرهنگی بر جامعه حاکم شود، انسان‌ها مجبور می‌شوند که امکانات، توان، استعداد و دارایی‌شان را به «ثمن بخس» معامله کنند، در نتیجه تنگناهای تربیتی شکل می‌گیرد

در ساختار تربیت انسان و رشد توان‌مندی‌های او فرهنگ حاکم بر جامعه از ساختارهای بسیار اساسی آن اجتماع می‌باشد. در جامعه‌ای که فرهنگی منحط و مناسبات و روابط اجتماعی اشتباه حاکم است انتظار تربیتی صحیح و به صورت گسترده، انتظاری دور از واقع است. در اجتماعی که انسان نیکوکار، بدکردار شمرده می‌شود؛ درستی و صداقت پذیرفته نباشد؛ ارزش‌ها، ضدارزش تلقّی شود؛ و نیکی‌ها بدی شمرده گردد، سیر انسان‌ها به سوی پرورش توان‌مندی‌هایش و تربیت مطلوب امری است بسیار دشوار، محیط ناسالم انسان‌ها را تحت فشار روانی و اجتماعی قرار می‌دهد تا همرنگ جامعه شوند. حضرت علی (علیه‌السلام) چه زیبا اثرات نامطلوب فرهنگ حاکم شده بر جامعه را به تصویر می‌کشند آن حضرت می‌فرماید:

«یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ الْمُوسِرُ فِیهِ عَلَى مَا فِی یَدَیْهِ وَ لَمْ یُۆْمَرْ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَكُمْ تَنْهَدُ فِیهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ فِیهِ الْأَخْیَارُ وَ یُبَایِعُ الْمُضْطَرُّونَ وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله عَنْ بَیْعِ الْمُضْطَرِّینَ.»4

ترجمه: مردمان را روزگارى رسد بس دشوار، توانگر در آن روز آنچه را در دست دارد سخت نگاهدارد و او را چنین نفرموده‏اند. خداى سبحان فرماید «بخشش میان خود را فراموش مكنید » بدان در آن روزگار بلند مقدار شوند و نیكوان خوار، و خرید و فروخت كنند با درماندگان به ناچار و رسول خدا فرموده است با درماندگان معاملت مكنید از روى اضطرار.

امام از حکومتی سخن می‌رانند که روحیه خودخواهانه انسان را به تباهی می‌کشاند؛ فرهنگی که هرکس جز به خود نمی‌اندیشد و نوع‌دوستی و مهربانی به فراموشی سپرده می‌شود. فضائل انسانی به شدّت رو به زوال می‌رود و دانش و فضیلت‌خوار می‌گردد. بنا بر سخنان حضرت اگر چنین فرهنگی بر جامعه حاکم شود، انسان‌ها مجبور می‌شوند که امکانات، توان، استعداد و دارایی‌شان را به «ثمن بخس» معامله کنند، در نتیجه تنگناهای تربیتی شکل می‌گیرد.5

در ساختار تربیت انسان و رشد توان‌مندی‌های او فرهنگ حاکم بر جامعه از ساختارهای بسیار اساسی آن اجتماع می‌باشد

بنابراین بدون توجّه به فرهنگ جامعه و اصلاح آن، زمینه لازم برای رشد توان‌مندی‌ها و تربیت مطلوب فراهم نمی‌گردد. و این مسئله‌ای بسیار روشن است که این اصلاح توسط مسئولین جامعه باید صورت گیرد، و انان باید جلوی هرگونه انحطاط فرهنگی در جامعه را بگیرد. حضرت علی (علیه السلام) نقش مانع یا مقتضی بودن فرهنگ پایه‌ریزی شده توسط رهبر جامعه را در پرورش قابلیت‌های انسان و تربیت او را چنان مهم دانسته‌اند که در نامه تربیتی خویش به امام مجتبی چنین تعبیر کرده‌اند:

«إِذَا تَغَیَّرَ السُّلْطَانُ تَغَیَّرَ الزَّمَانُ»6

ترجمه: چون اندیشه سلطان بگردد زمانه دگرگون شود.

 

پی نوشت ها:

ا. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیری در تربیت اسلامی، چاپ سوم، مۆسسه نشر و تحقیقات ذکر، 1377 ش، ص 44

2. شرح ابن ابی الحدید، ج 20، ص 279؛

3لیثى واسطى، على بن محمد، ص 66

4نهج البلاغه، قصار /460؛

5دلشاد تهرانی، مصطفی، سیری در تربیت اسلامی، چاپ سوم، مۆسسه نشر و تحقیقات ذکر، 1377 ش، ص 88

6. نهج البلاغه ، نامه/ 31؛

                                                                                                                                                    فرآوری: زین الدینی

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

نهج البلاغه

شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه

عیون الحکم و المواعظ

سیری در تربیت اسلامی، دکتر دلشاد تهرانی

 

مطالب مرتبط:

موانع تربیت در نهج البلاغه

آسیب‏شناسی ‏تربیت‏دینی ‏جوانان ‏‏(2)‏

آسیب‏شناسی ‏تربیت‏دینی‏ جوانان ‏(1)‏

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت