امیر المؤمنین (ع) از پیامبر آموخت که جامعه دینی جامعهای است که بدون لکنت زبان بشود حق ضعفا و محرومین و طبقات پایین جامعه را ـ که معمولا قدرت مطالبه حقوق خود را ندارند ـ از صاحبان قدرت و ثروت گرفت.
در این مجال، سخن از پدیده ای ناخوشایند است که از گذشتههای دور تاکنون، بر جوامع اسلامی تحمیل شده، عرصه را بر مسلمانان تنگ کرده است. این پدیده شوم که می توان آن را رد پای بیگانه نامید، فتنه و فتنه انگیزی است که از دیرباز تا کنون زخمهایی بر پیکر اسلام زده، سایه سیاهش را بر جامعه مسلمین گسترانده است.
حالا کسانی که خود به دلایل سیاسی و غیر انسانی مردم ما را در انبر تحریم ها و بدخواهی ها فشرده و به این روز انداخته اند؛ شده اند دایه مهربانتر از مادر و چنان بی تابانه از حمایت و دلسوزی برای مردم معترض داد سخن می دهند که انگار ما فراموش کرده ایم چه طور مرزهایشان را بر مردم ما بستند و در فرودگاه هایشان بدترین تحقیرها را در حق ایرانیان روا داشته اند و با این حال دم از دوستی و مهربانی با این مردم می زنند.
انسان به طور طبیعی ناگزیر از زندگی اجتماعی است، از طرفی لازمه زندگی اجتماعی نیز تزاحم و برخورد افراد و گروها با یکدیگر است که گاهی به فساد و فنای جامعه نیز منجر خواهد شد. به همین جهت باید تدبیری اندیشیده شود تا اینکه هر گروهی در جایگاه شایسته خود قرار گیرد، و به حق خود دست یابد و دست از تجاوز و تصرف عدوانی در حقوق دیگران بردارد چنین تدبیری را سیاست می گویند.
گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
حضرت يوسف عليه السلام درخواست خود را براي عهده داري مسئوليت را ، تعهد و تخصص برشمردند . بر اساس اين آيه شريفه ، تعهد « حفيظ» و تخصص « عليم» دو ويژگي شاخص براي حاكم اسلامي است همچنين ملاك انتخاب افراد براي مسئوليت هاي مختلف اين دو ويژگي مي باشد . اين دو ويژگي همچون دو بال يك پرنده مي باشند كه بدون هريك پرواز غير ممكن خواهد بود
ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد
محبوب ترين امور در نزد حاكم اسلامى بايد رساترين آنها در حق و فراگيرى آنها در عدل و جامع ترين آنها براى رضايت مردم جامعه باشد . حضرت در اين دستور و قانون اصلى ، سه حقيقت پر اهميت را بيان مى فرمايد : الف ) اظهار حق و اجراى آن ب ) اظهار عدالت و اجراى آن ج ) در نظر گرفتن رضايت مردم در اجراى امور اجتماعى .
پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، ابوبکر به خلافت رسید. ابوسفیان که در پی فرصتی برای ایجاد فتنه در جامعه ی نوپای اسلامی بود، از امیرمومنان خواست خلافت ابوبکر را نپذیرد و گفت: «اگر بخواهم، زمین را از سرباز و اسب پر میکنم و خلافت را از او میستانم. »
سوگند به خدایی که دانه را میشکافد و جانداران را میآفریند، اگر وضع حاضر نبود و اگر آماده شدن یاور و فشار جمعیت که تکلیف را تعیین میکند، نبود و اگر خدا از دانشمندان پیمان نگرفته بود که در برابر عوارض شکمبارگی ستمگران و گرسنگی بیچارگان نباید آرام بگیرند، من افسار مرکب خلافت را روی شانه اش میانداختم و کنار میرفتم.
اين مقاله به بررسى حكومت از نگاه حضرت اميرعليه السلام از دو منظر پرداخته شده است: مبانى نظرى حكومت در سيره قولى و سيره عملى. بازخوانى و بازنگرى سيره عملى امام عليه السلام براى همه ما از آن جهت ضرورت دارد كه با محك سيره امام مى توانيم درباره چند و چون كاركرد زمام داران و كارگزاران و ميزان توفيق جمهورى اسلامى پس از پيروزى انقلاب اسلامى در انطباق با آرمان هاى حكومت علوى داورى كنيم.
قاطعیتها و نرمشهای مولا کجا و چگونه بود؟ معیارهای مولا در نصب و عزلها چه بود؟ راز به کار گماردن برخی از افراد ناصالح یا ابقای آنها در مسوولیت چه بود؟ آیا اینان از آغاز ناصالح بودند؟ یا بعدا به انحراف کشیده شدند؟ چه شیوههایی امام در عزل کارگزاران داشت؟ با کارگزاران صالح ناتوان چگونه رفتار میکرد؟
در نوشته حاضر كوشش نگارنده متوجه پاسخگويي به اين سؤال اساسي است كه مشروعيت در ادبيات علوي به چه معناست و خاستگاه حكومت مشروعي كه در طول تاريخ 1400 ساله تشيع نمونه اي عالي از حكومتي صددرصد اسلامي و الهي بوده، چگونه قابل تبيين است؟
با توجه به بررسی هایی که پیرامون آیات فوق الذکر صورت گرفت، حال این سؤال مطرح می شود که بین این آیات و پذیرش حکومت از سوی علی علیه السلام چه رابطه ای وجوددارد؟ اگر ولایت را حق بدانیم؛ یعنی خداوندحقی را به علی علیه السلام داده است، آنگاه وظیفه علی علیه السلام در قبال این حق چیست؟
برخى عقیده دارند که تنها هدف اسلام تإمین آخرت مسلمانان است. براین اساس اسلام هیچ ارتباطى به کارهاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و... مسلمانان ندارد مگر به تبع مسائل فردى. از این رو دخالت در سیاست موجب سقوط ارزشهاى انسان متدین مى شود
اگر شما شیعیان، امامت را منصبی الهی میدانید، پس چرا امیرالمومنین(علیهالسلام) در جلسه شورای شش نفره پس از مرگ خلیفه دوم شرکت کرد؟ آیا شرکت در این شورا، نشانگر انتخابی بودن امامت و نیز مشروعیت این شورا نیست؟!
همين كه اميرالمؤمنين زمام امور را به دست گرفت به همة فرمانداران عثماني پيغام داد كه شما بركنار هستيد، بيعت مردم را براي من بگيريد و حساب دارائي و اموالي را كه از آن ايالت در دستتان هست، برداشته و به نزد من بياوريد. يكي از فرمانداران، اشعث بن قيس كندي بود. اشعث در زمان پيامبر اكرم، اسلام آورده بود، اما پس از درگذشت پيامبر مانند عده اي ديگر از دين برگشت، و در ميان افراد قبيله خود تاجگذاري كرد و شاه شد. خالد بن وليد به فرمان ابوبكر به جنگ او رفت. اشعث براي نجات شخص خود، امان خواست و همراهان را به تيغ خالد سپرد.
نظارت و کنترل در امر مدیریت و اِعمال آن در هر سازمان و تشکیلات و نیز در سطح گسترده تر، در هر حکومتى اجتناب ناپذیر است. اگر در تشکیلاتى نظارت و کنترل صورت نپذیرد، دچار هرج و مرج مى شود و به اهداف از پیش تعیین شده خویش دست نخواهد یافت. مقاله حاضر با رویکردى دینى و با استفاده از سیره و گفتار حضرت على(علیه السلام) و نوع نگرش آن بزرگوار به امر خطیر نظارت، و هدف از آن مى پردازد.
امروز كه قانون مبنای نظم اجتماعی شناخته شده است، نظارت از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. زیرا نظارت در صورتی كه دقیق، كارشناسانه و همه جانبه باشد نه تنها حسن اجرای قانون و مقررات را تضمین می كند كه به تدریج، نقاط قوت و ضعف قوانین و مقررات را نیز نمایانده و راه كارهای روشن و مطمئن برای تصحیح آن ها و بهبود و كمال مبنای نظم اجتماعی فراهم می كند.