(همسرآزاری؛ فراموشی عشق در خانه (2))
(همسرآزاری؛ فراموشی عشق در خانه (2))
همسرآزاری؛ فراموشی عشق در خانه (1)
در مقاله ی پیش خواندیم که ...
افراد- به ویژه زنان- برای مبارزه با آزار همسر و حفظ بنیان خانواده و یا به خاطر فرزندان ابتدا راه حل صبر و بردباری پیش گرفته و در نهایت برای رهایی ، به دادگاه خانواده می روند؛ اما همیشه انگیزه ی مراجعه به دادگاه ، جدایی از همسر نیست و همیشه هم ماجرا به نفع فرد شاكی تمام نمی شود در پژوهشی كه بر روی مراجعان به دادگاه خانواده صورت گرفته است، 60 نفر از صد نفر زنی كه مورد آزار شوهرانشان قرار گرفته بودند، به دادگاه مراجعه كرده و 31 درصد آنها صرفاً برای طلاق، 60 درصد تنها برای زهرچشم گرفتن و تنبیه شوهر و الباقی به خاطر تشكیل پرونده و ایجاد سابقه برای اتفاقات احتمالی در آینده به آنجا آمده بودند.
در راهروهای دادگاه خانواده زنانی به چشم می خورند كه هر یك با چهره های نگران و توأم با تشویش و اضطراب در پی احقاق حقوق خود آمده اند.این روزها دادگاه های خانواده چنان مملو از این زنان است كه جایی برای راه رفتن نیست . در پزشكی قانونی نیز چه بسیار زنانی دیده می شوند كه آمده اند تا آثار ضرب و جرحی كه بر آنان وارد شده را در آنجا ثبت و حق خود را طلب كنند.
زنی 42 ساله كه به دادگاه خانواده آمده بود، می گفت: «10 سال است كه با شوهرم ازدواج كرده ام كه كارگر خانه ما بود. پس از ازدواج، دو دانگ از خانه ام را به نامش كردم. پس از چندی چون بچه دار نشدم، مرا تهدید كرد كه اگر بقیه خانه را به نامش نزنم، دوباره ازدواج خواهد كرد تا بچه دار شود. من ساده وقتی این كار را كردم، متوجه شدم وی پنج سال است كه ازدواج مجدد كرده و حالا به دنبال این هستم كه خانه را از او پس بگیرم. او به اندازه ای آزارم می دهد تا مهرم را ببخشم و مرا طلاق دهد.»
زنی ?? ساله با گریه می گفت: «پس از ازدواج متوجه شدم كه شوهرم الكلی و معتاد به مواد مخدر است. هنگامی كه اعتراض كردم، مرا خام كرد و شبی به من گفت كه تو هم استفاده كن. من هم چند بار پس از استفاده، احساس كردم كه دارم عادت می كنم. روزی متوجه شدم كه شوهرم به من خیانت كرده است. وقتی اعتراض كردم، به من گفت كه اگر اعتراض كنی به خانواده ات می گویم كه حشیش مصرف می كنی...»
مردی 39 ساله كه با چهره ای برافروخته در راهروی دادگاه خانواده با كلافگی قدم می زد، می گفت: «از شش ماه پیش، همسرم دائماً در فكر بود و با من بدرفتاری می كرد تا او را طلاق دهم. من به خاطر پسر دوساله ام كه نمی خواستم بی مادر شود، این كار را نكردم.»
وی نگاهی به دوروبرش می اندازد و می گوید: «همسرم غذا نمی پخت، به كارهای خانه نمی رسید و همه اش داد و فریاد به راه می انداخت. روزی به خانه آمدم و دیدم كه به همراه بچه از خانه رفته و تا امروز در هر جا سراغ آنها را گرفته ام، كسی از آنها خبری ندارد و نتوانسته ام پیدایشان كنم.»
مسئولان مراجع قضایی كشور، عوامل بسیاری چون مهریه های سنگین را باعث به وجود آمدن چنین معضلاتی می دانند. قاضی حسینی ضمن بررسی این عوامل می گوید: «مهریه های سنگین كه این روزها وجود دارد، گاه سبب اختلاف و درگیری زوجین با همدیگر می شوند، علاوه بر آن، مرد برای خلاص شدن از پرداخت مهریه، به قدری زن را مورد آزار قرار می دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را رها سازد!»
قاضی حسینی بر این باور است كه برخی علل همسرآزاری ، ازدواج های هوسی و زودگذر است كه دو طرف به اندازه كافی از یكدیگر شناخت ندارند و پس از مدتی به آزار هم روی می آورند.
از لحاظ آماری معمولاً برای همسر آزاری اطلاعات درستی در دست نیست،چراكه دست كم در كشور خودمان، زنانی كه مورد آزار و تهاجم قرار می گیرند؛ اغلب به خاطر حفظ آبرو و بنیان خانواده یا وساطت فامیل این مسئله را كتمان كرده و حتی به دادگاه خانواده نیز مراجعه نمی كنند. عده ای هم از ترس بیشتر شدن آزارها، سكوت را به اعتراض ترجیح می دهند.
هرچند برای رهایی از آزار همسر راه های گوناگونی از جمله استفاده از قانون از طریق مراجعه به دادگاه های خانواده وجود دارد؛ اما این روش همیشه هم كارساز نبوده و تنها به صورت مقطعی بر این معضل سرپوش می گذارد.
كارشناسان بر این باورند كه فرد همسرآزار، به ویژه فردی كه به طور ناخودآگاه همسرش را آزار می دهد؛ اگر به خود نیاید، همواره این رویه را ادامه خواهد داد. تجربه نشان داده كه بهترین راهكار برای هر معضل و مسئله ای، در وهله نخست پیشگیری از آن و عوامل ایجاد كننده آن است. از این رو لازم است كه هم خانواده ها و هم جامعه برای ایجاد و شكل گیری یك فرهنگ درست و ریشه یابی چنین معضلاتی بكوشند.
بالا بردن سطح آگاهی افكار عمومی از طریق رسانه، بهبود و ثبات اقتصادی، تربیت افراد و آموزش از كودكی و انجام مشاوره با كارشناسان می توانند از برخی مشكلات در خانواده بكاهند، باید به جوانان آموخت كه نخست چرا و با چه هدف و منظوری تصمیم به ازدواج گرفته و ازدواج می كنند. در ثانی صرف ازدواج كردن و شروع زندگی مشترك آن قدرها مطرح نیست كه حفظ و ادامه منطقی آن.
همسران باید به این باور برسند كه شریك زندگی آنها نه تنها دشمنشان نیست؛ بلكه یگانه كسی است كه در نهایت آنها را حمایت خواهد كرد و می توانند در شادی و غم مرهمی باشند بر روی زخم های یكدیگر و به هم تكیه كنند:
ما زمانی بهترین یاران عالم بوده ایم در صف شادی و غم پشت سر هم بوده ایم
بی تعارف ما زمانی عاشق هم بوده ایم روی زخم یكدگر همواره مرهم بوده ایم...
آنها باید بدانند كه در دنیای ماشینی امروز، بستگان و فرزندان هر قدر هم كه به آنها علاقمند باشند و خود را موظف به رسیدگی به والدین در زمان پیری بدانند، باز هم نمی توانند جای خالی یك همسر خوب را برای والدین خود پر كنند.
اگر حسن نیت، عدم حساسیت های بیجا، همدردی و صداقت در بین زوجین وجود داشته باشد و طرفین ضمن انعطاف پذیری با یكدیگر هماهنگ شوند، كمتر شاهد خشونت و دعوا در خانواده ها خواهیم بود. در عین حال با چنین رویه ای در محیط خانواده، آموزش های غیرمستقیمی نیز درباره نحوه برخورد و رفتار با همسر به فرزندان داده می شود. بدین ترتیب آنها به طور ناخودآگاه می آموزند تا در آینده در زندگی مشترك خود چگونه با همسران شان به درك متقابل برسند.
همشهری
لینک ها
قبل از طلاق به این توصیه ها توجه کنید
طلاق ، سرنوشتی ابهام آمیز برای كودكان
کتاب های « روان شناسی » ، « زنان » و « متفرقه » در فروشگاه اینترنتی تبیان