طنزی که بوی رفتن و شهادت می داد

حوادث متعددی در جنگ تحمیلی وجود داشت که از نگاه یک ناظر بیرونی می‌توانست مرگبار باشد که بود، اما در در ذات خود هنگام جنگ ایجاد کننده یک موقعیت طنز‌گونه نیز به شمار می‌آمد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طنزي که بوي رفتن و شهادت مي داد


حوادث متعددي در جنگ تحميلي وجود داشت که از نگاه يک ناظر بيروني مي‌توانست مرگبار باشد که بود، اما در در ذات خود هنگام جنگ ايجاد کننده يک موقعيت طنز‌گونه نيز به شمار مي‌آمد.


ششمين نشست ادبيات داستاني دفاع مقدس با موضوع «مباني طنز در ادبيات داستاني دفاع مقدس» با حضور احمد شاكري (نويسنده و منتقد)، محسن هجري (نويسنده ادبيات كودك و نوجوان) و همچنين جمعي از نويسندگان و ناشران حوزه دفاع مقدس و بدون حضور داوود اميريان، عصر روز گذشته (يكشنبه، 16 مردادماه) در ساختمان ستاد مركزي راهيان نور برگزار شد.

در ابتداي اين نشست، احمد شاكري در سخناني گفت:

اين جلسات بر پايه يك ضرورت و خلأ فكري و نظري شكل گرفته‌اند؛ چرا كه بيش از سه دهه از عمر ادبيات دفاع مقدس مي‌گذرد و آثار متعددي در اين‌باره خلق شده است؛ اما به نظر مي‌رسد در حوزه‌ي نظر و نقد به كارهاي خلاقانه و عالمانه بيش‌تري نياز است. در اين جلسات بيش‌تر به موضوعات مبتلابه و كم‌تر پرداخته‌شده توجه مي‌شود و نقد و تحليل،‌ نقدي رويكردمدار است.

آن‌چه مدنظر است، دقت در مباني طنز يعني جداسازي طنز از شاخه‌هاي ديگري است كه به طنز تنه مي‌زنند؛ مانند هجو، ‌هزل، لطيفه و... ‌طنز يك صناعت ادبي است و ديدگاه هنرمندانه در آن بارز است و كاستي‌ها را نمايش مي‌دهد، قبل از آنکه بررسي کنيم نسبت بيان طنز با ادبيات دفاع مقدس چيست، بايد به اين موضوع پاسخ بدهيم که طنز اساسا با موضوعي مثل هجو و هزل و فکاهي و... چه تفاوتي دارد. خود بيان طنز نيز انواع مختلفي دارد. مثلا وقتي از طنز به هزل مي‌رسيم، بايد بدانيم که نوع بيان هزل نيز انواعي دارد که در نوع روايت ما تاثير مي‌گذارد.

روايت طنز‌گونه برخي صحنه‌هاي دفاع مقدس در واقع در معرض خطر قرار دادن آبروي افراد است و يا نمايانگر موضوعاتي است که شئون اخلاقي را زير سئوال مي‌برد. به همين دليل، بيان آنها را نمي‌توان طنز ناميد.

در متون ديني دو دسته روايت در اين زمينه ديده مي‌شود که دسته اول شامل رواياتي است که فرد ديندار را فردي مطرح مي‌کند که ادبيات طنز‌گونه را نيز در درون خود داشته باشد، اما در دسته مقابل، رواياتي نيز وجود دارد که نگاه طنزگونه در فرد را با ترس زياي نگاه مي‌کند و مطرح مي‌کند. اين موضوع باعث مي‌شود که براي رجوع به اين روايات بتوانيم بيشتر در رابطه با معيارهاي طنز و جاري کردنش در ادبيات جاري کنيم.

روايت طنز‌گونه برخي صحنه‌هاي دفاع مقدس در واقع در معرض خطر قرار دادن آبروي افراد است و يا نمايانگر موضوعاتي است که شئون اخلاقي را زير سئوال مي‌برد. به همين دليل، بيان آنها را نمي‌توان طنز ناميد.

در ادامه، محسن هجري از طنز و فضاي جنگ گفت و بيان كرد:

طنز نقطه‌اي ميان هجو و هزل و فكاهي و همچنين واقعيت‌گرايي و كلام منطقي است و بين اين دو مفهوم قرار دارد كه حفظ تعادل براي نويسنده‌ي طنزپرداز و شناخت مرزبندي‌ها و مفاهيم اهميت زيادي دارد.

طنز بايد همراه با گوشه‌زني و كنايه باشد تا به بيداري حس مخاطب بيانجامد؛ چون هدف طنز، بيداري حس مخاطب است كه با كلام منطقي امكان‌پذير نيست. ما نياز داريم که در بيان طنز به همان نگاه آيات وحي به اين موضوع برگرديم و از اين زاوبه به روايت‌هاي مختلف موافق يا مخالف در ادبيات طنز نگاه کنيم.

حوادث متعددي در جنگ تحميلي وجود داشت که از نگاه يک ناظر بيروني مي‌توانست مرگبار باشد که بود، اما در در ذات خود هنگام جنگ ايجاد کننده يک موقعيت طنز‌گونه نيز به شمار مي‌آمد.

در واقعيت جنگ تحميلي طنز جاري بود و در حوادث مختلف كه با اراده و يا بي‌اراده رخ مي‌داد، طنز بخش جدايي‌ناپذير جنگ در آن زمان بود؛ مثلا فرود يك خمپاره كه كاملا بوي مرگ مي‌داد؛ اما منفجر نمي‌شد، مايه خنده و شوخي رزمنده‌ها بود.

طنزي كه در فضاي جنگ حاكم بود، بوي رفتن و شهادت مي‌داد و مرگ و زندگي در آن آميخته شده بود.

آميخته بودن مرگ و زندگي در جنگ با طنز، تجربه‌اي بود که در سال‌هاي دفاع مقدس واقع شده بود، اما زماني که اين مضوع را به ادبيات داستاني وارد مي‌کنيم، بايد بدانيم که طنز را نمي‌شود به ادبيات جنگ تزريق کرد، اما از طرف ديگر فضاي جنگ فضايي بود که آميخته با طنز بود و گريه آميخته با خنده در آن ديده مي‌شد.

در ادبيات دفاع مقدس، بعضي صحنه‌ها به عنوان طنز مطرح مي‌شود كه رفتارها و گفتارهاي غلط سربازان و رزمنده‌ها بوده است؛ به همين دليل بايد مرز بين طنز و هجو، هزل و فكاهي شناخته شود.

در واقعيت جنگ تحميلي طنز جاري بود و در حوادث مختلف كه با اراده و يا بي‌اراده رخ مي‌داد، طنز بخش جدايي‌ناپذير جنگ در آن زمان بود؛ مثلا فرود يك خمپاره كه كاملا بوي مرگ مي‌داد؛ اما منفجر نمي‌شد، مايه خنده و شوخي رزمنده‌ها بود.

وقتي واقعيت را به عرصه ادبيات مي‌آوريم، ديگر واقعيت به معناي علمي خودش نيست، بلکه حوزه تخيل هم به آن وارد مي‌شود. يعني متن به گونه‌اي نوشته مي‌شود که واقعيت را در ذهن فرد ايجاد و وارد کند و اين موضوع به مقدمه‌چيني و فضاسازي نويسنده و تجربه او برمي‌گردد که مي‌تواند رنگ و بوي طنز را به متن يک نويسنده وارد کند.

واقعيت تاريخي جنگ ايجاب مي‌کند که زبان طنز هم براي بيان آن انتخاب شود. البته اين به کارگيري زبان بايد باعث مخدوش شدن واقعيت شود.

اگر کارکرد طنز جدي نبود، ادبيات فارسي نيز نياز به اين همه اشاره و تمثيل پيدا نمي‌کرد. اين همان نيازي است که در درون مخاطب وجود داشته است و هر گونه ادبي، حسش ايجاب مي‌کند که نوعي از طنز را در درون خود ايجاد کند.

در ادبيات با ژانرهاي مختلفي مواجه هستيم كه ادبيات دفاع مقدس و ادبيات پايداري از نوع رئال و واقع‌گراست و زماني كه طنز در ادبيات دفاع مقدس مطرح مي‌شود، با تجربه‌هاي تاريخي تطابق دارد.

‌واقعيت‌هاي ادبيات دفاع مقدس از طريق خاطره‌گويي‌ها به دست مي‌آيند و چون هنوز آن‌قدر از دوران جنگ فاصله نگرفته‌ايم، امكان تحريف كم است.

فرآوري: مهسا رضايي

بخش ادبيات تبيان


منابع: خبرگزاري دانشجويان ايران، خبرگزاري مهر

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت