چگونه با پدربزرگ ها و مادربزرگ ها كنار بیاییم؟
چگونه با پدربزرگ ها و مادربزرگ ها كنار بیاییم؟
اكثر قریب اتفاق پدربزرگ و مادربزرگ ها روش فرزندان یا عروس و داماد خود را در برخورد با نوه شان درست نمى دانند و در تربیت نوه شان دخالت مى كنند. قصد والدینتان و والدین همسرتان خیر است ولى گاهى پیش مى آید كه كنار آمدن با آنها كمى سخت است.
براى اینكه بتوانید همه را راضى و خوشحال نگه دارید، مطلب زیر را حتماً بخوانید.
دبرا راینسترا (DEBRA RIENSTRA) نویسنده كتاب « مادر شدن» مى گوید: «هرگز به ذهن من و شوهرم خطور نكرده بود كه بعد از تولد كودكمان روابط ما با والدینمان تغییر مى كند. مادر من هر ساعت مى خواهد با نوه اش باشد.» مدت زیادى طول نكشید كه راینسترا آرزو كرد تا ساعتى با فرزندش تنها باشد. آهسته آهسته میان او و والدینش بر سر چیزهاى جزیی مثل ساعات خوابیدن كودك اختلاف نظر افتاد.
راینسترا و والدینش به مرور موفق شدند مشكلات خود را حل كنند و راینسترا دو بچه دیگر آورد. با این وجود بسیارى از زوج ها متوجه مى شوند كه والدین خودشان و همسرشان، آنگونه كه انتظارش را داشتند، مفید و پشتیبان نیستند. كنار آمدن با بعضى پدربزرگ و مادربزرگ ها واقعاً مشكل است.
در اینجا علل مشكلات رفتارى آنها و راه حل هایى براى كنار آمدن با آنها آمده است:
یاوران دست به نقد
این دسته از پدربزرگ و مادربزرگ ها تمایل دارند نقش پدر و مادر كودك را بازى كنند. آنها كودك را جلوى شما تنبیه مى كنند؛ بابت آنچه كه كودك مى خورد، مى پوشد و برنامه هاى تلویزیونى كه نگاه مى كند نگرانى خود را ابراز مى كنند و انتظار دارند ساعات طولانى را با نوه هاى خود سپرى كنند.
براى والدین شما و همسرتان مشكل است بپذیرند كه دیگر مسئولیتى ندارند. دكتر سوزان نیومن روان پزشك اجتماعى و نویسنده كتاب « من دیگر بچه نیستم» مى گوید: «آنها هنوز به شما و همسرتان مثل بچه هایشان نگاه مى كنند و مایلند اختیارات بیشترى داشته باشند.»
بتسى سینگر خوشحال است كه مادرش به دختر ?ساله شان هانا نزدیك است ولى وقتى اوضاع دارد آهسته آهسته از كنترل خارج مى شود نگران مى شود و مى گوید: «مادر من هر شب به منزلمان زنگ مى زند تا به نوه اش شب بخیر بگوید. گاهى من به دروغ به او مى گویم كه هانا خوابیده است. این مسئله براى شوهر من تبدیل به یك معضل شده است. از من مى خواهد به مادرم بگویم خودش را كنار بكشد، ولى هرچه باشد او مادر من است و من دوستش دارم. یكى از عادت هاى بد مادر من این است كه وقتى فرزندم را تنبیه مى كنم خودش را وسط مى اندازد و مى گوید «كار بدى نكرده» یا «تو دیگر دارى زیادی عكس العمل نشان مى دهى» و یا بدتر از همه مى گوید: «تو چرا این قدر بداخلاقى؟» نیازى نیست او مرا درست جلوى بچه ام سرزنش كند.»
راه حل
سعى كنید موقعیت را درك كنید و به خنده برگزار كنید. بالاخره حالا كه خود شما هم بچه دار شده اید مى دانید كه والدین به چه آسانى براى كودكان خود نگران مى شوند. بنابراین اگر زمانى كه شما كودك بودید مادرتان مرتب به شما یادآورى مى كرد كه خودتان را خوب بپوشانید - و احتمالاً هنوز هم این كار را مى كند- نگران آن است كه نوه هایش هم دچار سرماخوردگى شوند. وقتی براى قدم زدن بیرون می روید یك كت هم با خودتان ببرید؛ این كار خیلى آسانتر از ایستادن و جر و بحث كردن با والدینتان است. اگر آنها در نحوه تنبیه كردن فرزندانتان مداخله مى كنند، به آنها بگویید كه از بابت كمكشان متشكرید ولى ترجیح مى دهید این كار را به شیوه خودتان انجام دهید و اگر اشتباهى هم مرتكب مى شوید از آن درس بگیرید. دكتر نیومن مى گوید «اگر از تماس هاى شبانه مادرتان ناراحت هستید مى توانید بگویید: ما واقعاً از تماس هاى شما خوشحال مى شویم ولى اگر قرار باشد هر شب زنگ بزنید این کار جلوه خود را از دست مى دهد.
روش هاى قدیمى
والدین شما و همسرتان روش ها و اطلاعات جدید را در خصوص نگهدارى از كودكان قبول ندارند. آنها متوجه نمى شوند چرا شما كار خود را رها نمى كنید، چرا اجازه مى دهید فرزندتان در تختخواب شما بخوابد یا چرا او را کتک نمی زنید. آنها نمى بینند كه علیرغم همه این اختلاف ها كار شما در تربیت كودكتان خوب بوده است.
دكتر نیومن مى گوید: «از آنجا كه آنها قبلاً فرزندانشان را بزرگ كرده اند، خودشان را در این زمینه متخصص مى دانند و انتظار دارند شما از نصایحشان استقبال كنید. پدربزرگ و مادربزرگ شدن به آنها احساس پیرى مى دهد. مخصوصاً هر بار كه شما به آنها گوشزد كنید اطلاعاتشان در خصوص جنبه هاى مهم بزرگ كردن كودك روزآمد نیست، این احساس ناخوشایند تشدید مى شود.»
راه حل
آرتور كورنهابر (ARTHUR KORNHABER) نویسنده كتاب «راهكار پدربزرگ و مادربزرگ ها» مى گوید: «به آرامى توضیح دهید زمانه از وقتى كه شما بچه بودید تغییر كرده است. مقالات، تحقیقات و كتاب هاى تازه منتشر شده را در دسترس آنها قرار دهید و سعى كنید آنها را آموزش دهید. حتى مى توانید آنها را به ملاقات یك پزشك متخصص اطفال یا گردهمایى هاى مدرسه فرزندتان ببرید تا با دنیاى امروز بچه ها بیشتر آشنا شوند. در ضمن از راهنمایى هاى خوب و مفید آنها هم بهره مند شوید.»
زمانى كه مسئله امنیت فرزند شما مطرح است، اصرار كنید از راهنمایى هاى شما پیروى كنند. دكتر نیومن مى گوید: «در این گونه موارد مى توانید بگویید : بله، حق باشماست. بهتر است كه كودك روى صندلى به این بلندى ننشیند ولى اگر هم بخواهد، من نمى گذارم». دكتر نیومن مى گوید: «زمانى كه پاى مسائل مهمى مثل سر كار رفتن شما مطرح است خیلى ساده، اعلام آتش بس كنید. بگویید: ببینید! بیایید بپذیریم كه در این یك مورد با هم اختلاف نظر داریم. چون كه این مسئله اى است كه احتمالاً هیچ وقت بین ما حل نخواهد شد.»
پدربزرگ ها و مادربزرگ هاى رؤیایى
والدین شما و همسرتان به مناسبت هاى مختلف و حتى بدون مناسبت به فرزند شما پول مى دهند و او را همراه با اسباب بازى هایش به حمام مى برند. طورى كه، كودك هنوز از لذت بازى با یك عروسك بهره مند نشده، بعدى از راه مى رسد. این باعث مى شود كه هر وقت چیزى خواست فقط بگوید: «مادربزرگ! پدربزرگ!»
دكتر پاتریشیا فارل ، نویسنده كتاب «چگونه روان درمانگر خود باشیم» مى گوید: « در این گونه موارد، نیت آنها خیر است ولى این پدربزرگ ها و مادربزرگ ها احتمالاً سعى مى كنند چیزهایى را براى نوه شان فراهم كنند كه خود در كودكى نداشته اند و یا نتوانسته اند براى كودكان خود تهیه نمایند. آنها از داشتن نوه كاملاً به هیجان آمده اند. الان براى خرج كردن پول دارند و به این وسیله مى خواهند نشان بدهند كه براى نوه شان اهمیت قائلند.»
سارا، مادر جك سالیوان (JACK SULLIVAN) ده ماهه مى گوید: «پدربزرگ و مادربزرگ جك هر چند هفته یكبار براى او هدیه مى خرند. مى دانم كه جك از بازى كردن با اسباب بازى هایش لذت مى برد ولى همه آنها مناسب بازى براى یك بچه ده ماهه نیستند. از طرفى مى دانم كه پدربزرگ و مادربزرگ از عهده خریدن این اسباب بازى ها برنمى آیند و من واقعاً نمى خواهم علیرغم مشكل مالى این همه هدیه بخرند. ولى نمى دانم چه كنم كه احساساتشان جریحه دار نشود.
دكتر كورنهابر مى گوید: « به والدین خود و همسرتان بگویید كه فرزند شما لباس ها و اسباب بازى هاى زیادى دارد و سیاست خانوادگى شما بر این است كه اندكى محدودش كنید.» اگر علیرغم استدلال شما بر خرید هدیه اصرار داشتند ، مى توانید اقلامى را پیشنهاد كنید كه واقعاً به كار شما مى آیند مثل : كالسكه بچه، دوچرخه یا كمك هاى نقدى براى پس انداز دانشگاه كودك . این دسته از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها شما را براى رفتارها و مشكلات كودكان در مدرسه سرزنش مى كنند و از مهارت شما در نگهدارى از فرزندتان انتقاد مى كنند. كودك را بابت هر خطاى كوچكى مؤاخذه مى كنند و نارضایتى خود را با هر چیزى، حتى حركات چشم و ابرو نشان مى دهند.
دكتر نیومن مى گوید: «والدین شما، تمام عمرشان را صرف ایراد گرفتن از شما كرده اند و به شما متذكر شده اند چه كنید، چه نكنید و چگونه امورتان را انجام دهید. آنها ممكن است از این نقطه ضعف خود حتى خبر هم نداشته باشند. بنابراین وقتش رسیده كه شما پیشقدم شوید و این عادت بد را ترك دهید.»
سوزان كینگ مى گوید والدینش در برقرارى ارتباط با توماس، پسر هشت ساله او كه یك پسر شاد و بسیار پرحرف است، مشكل دارند. آنها فكر مى كنند كه ما با توماس خیلى مدارا مى كنیم. گاهى اوقات تصمیم مى گیرند خودشان تربیتش كنند. بنابراین كاملاً ندیده اش مى گیرند یا خیلى تند به او مى گویند: «نه! تو نمى توانى این كار را بكنى!» بدتر از همه این است كه هر وقت والدینم نزد ما هستند، متوجه مى شوم كه من هم بیشتر به توماس ایراد مى گیرم.»
راه حل
دكتر نیومن مى گوید: «شما الان یك بزرگسال محسوب مى شوید و هیچ عیبى ندارد اگر صادقانه به والدینتان بگویید كه ایرادات اكید آنها چه حسى به شما مى دهد. بگویید كه نمى خواهید هر بار كه آنها با شما هستند این حس بد را داشته باشید. یادآوری کنید که مایلید آنها با پسرتان رابطه نزدیكى داشته باشند. رفتار منفى آنها شرایط را براى گذراندن اوقات با آنها براى شما مشكل ساخته است.» دكتر كورنهابر مى گوید: «اگر این یادآورى ها كمكى نكرد، جلسات مشاوره خانوادگى راه بیندازید؛ دیده شده است كه روابط میان پدربزرگ و مادربزرگ ها و نوه هایشان از این طریق بهبود یافته است.» بگویید: «فكر نمى كنم این طورى به جایى برسیم. به نظر مى آید هیچ كدام از ما خوشحال نیستیم. پس بیایید از خانواده كمك بگیریم.»
ترجمه: رامك فدائیان