نگاهی به نمایش”جن گیر”

همیشه داستان‌های وهم‌آلود و افسانه‌ای جن و پری که مادر‌بزرگ‌هایمان برایمان می‌گفتند، داستان‌های جذاب، اما هراس‌انگیزی بوده‌اند‌ برای درگیر کردن تخیل ما.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهي به نمايش"جن گير"

نوشته و کارگرداني کوروش نريماني

هميشه داستان‌هاي وهم‌آلود و افسانه‌اي جن و پري که مادر‌بزرگ‌هايمان برايمان مي‌گفتند، داستان‌هاي جذاب، اما هراس‌انگيزي بوده‌اند‌ براي درگير کردن تخيل ما.

اين داستان‌ها هميشه منبع خوبي براي نوشتن داستان‌ها، رمان‌ها و نمايشنامه‌هاي ايراني بوده‌ که گاه موجب خلق آثار سمبوليک و سورئاليستي مانند‌"ملکوت‌" بهرام صادقي شده و گاه موجب خلق آثار ساده و بدون درون‌مايه عاميانه.

در واقع نوشتن در‌باره اين سوژه‌هاي خاص که برگرفته از فرهنگ عامه و اعتقادات و افسانه‌اي مردم است، به نوعي راه رفتن رو‌ي لبه تيغ است که کمي لغزش و کوتاهي مي‌تواند منجر به بريده شدن بخش اصلي اثر ‌و يا خلق داستان يا نمايشي ناقص شود.

"جن گير" نمايشي در ادامه ديگر آثار کوروش نريماني از نظر ژانر اجرايي است. با اين تفاوت که او اين بار به سرزمين ماورايي افسانه‌هاي کهن قدم مي‌گذارد و با اقتباس از داستان‌هاي عاميانه قديمي درباره موجودات ماورايي مانند جن و پري سعي مي‌کند در صحنه نمايش، موقعيت‌هاي کميک ايجاد کند.

آقاي‌"جنابي" خياط و همسرش پري در حال دوخت و دوز براي‌"فرا دنبه"صاحبکار خود هستند که تصميم دارد شوي لباس برپا کند، اين زوج با آرزوي جلب توجه فرا دنبه و فروش لباس‌ها و مانکن‌هاي خود دلخوش هستند که ناگهان با موقعيت عجيب، هراس‌انگيز و دوست داشتني مواجه مي‌شوند. موقعيت مواجه با جن‌هايي که در خانه و کارگاه دوخت و دوزشان اخلال ايجاد مي‌کند و دست به خلق موقعيت‌هاي کميک و خنده‌آور براي تماشاگرش مي‌زنند.

در اجراي‌"جن گير" از همان آغاز نمايش ذهن مخاطب با آمادگي به سوي اجرايي نا‌متعارف هدايت مي‌شود؛ هرچند که صحنه بسيار ساده، واقعي و کوچک نمايش با اين نامتعارف بودن سنخيت ندارد.

هميشه داستان‌هاي وهم‌آلود و افسانه‌اي جن و پري که مادر‌بزرگ‌هايمان برايمان مي‌گفتند، داستان‌هاي جذاب، اما هراس‌انگيزي بوده‌اند‌ براي درگير کردن تخيل ما.

 نمايش به صورت دو پاره ميان مرز واقعيت و فانتزي يا به نوعي واقعيت و خيال دست و پا مي‌زند. آدم‌هاي‌ واقعي، اما تيپ‌هاي تکراري هميشگي؛ زوج‌هاي ناراضي که مدام سر هم غر مي‌زنند و با روابط کليشه‌اي و ناهمگون هميشگي با يکديگر برخورد مي‌کنند و در نهايت بدون داشتن ويژگي متفاوت و خاصي به صحنه مي‌آيند و با ايجاد يک کمدي کلامي تماشاگران را به خنده وا مي‌دارند. زن همان تيپ شناخته شده نمايش‌هاي ايراني دهه 60 است که تنها با ناله و نفرين همسر خياط خود را همراهي مي‌کند و مرد همان تيپ ساده شده يک مرد ايراني در نمايش‌هاي دهه‌هاي اخير است که توقعات و ديالوگ‌هاي مشخصي دارد و در نهايت شخصيت‌پردازي رخ نمي‌دهد که منجر به خلق موقعيت نمايشي قابل توجه يا کنش و قابليت دراماتيک‌ جذابي شود.

پاره واقعي نمايش تنها صحنه‌هايي تکراري از زندگي تکراري يک زوج ساده و سبک مغز و جن‌زده است که توسط يک سرمايه‌دار با نفوذ استثمار شده‌اند و تنها آرزوها و دغدغه‌هايشان به فروش لباس‌ها و ماکن‌هاي روي دست باده کرده‌‌شان خلاصه شده که نمونه اين آدم‌ها در جامعه امروز فراوان است. انسان‌هايي که بدون تفکر خاصي با ذهني بيمار از توهم‌هاي خود به دنبال رسيدن به هدف‌هاي کوچکي در زندگي هستند.

پاره ديگر اين نمايش که شايد بخش قابل توجه و طنز گونه اثر است، حضور موجودات ماورايي به نام جن و رسوخ آنان در زندگي روزمره زن و مرد خياط است. موجوداتي که به خاطر قابليت‌هاي فانتزي و خيالي‌شان در اين نمايش توانسته‌اند موقعيت‌هاي خلاقانه و خنده‌آوري براي مخاطب ايجاد کنند و کارگردان با استفاده از همين قابليت‌ها سعي کرده فضاي فانتزي اثرش را با کمدي‌هاي موقعيت بياميزد و تماشاگر را در هراسي هول‌انگيز بخنداند.

 جن‌هايي که حضورشان زندگي متعارف زوج خياط را به هم مي‌ريزند و به داستان اين نمايش جذابيت خاصي مي‌دهند. اما آنان هم در حد تعريف‌هاي کليشه‌اي و عاميانه باقي مي‌مانند. در حالي که نويسنده مي‌توانست با استفاده از جنبه‌هاي خيالي و افسانه‌اي اين موجودات در ذهنيت عاميانه مردم و قرار دادن آن‌ها در موقعيت‌هاي جديد و قابل توجهي در داستان خود، موقعيت‌هاي دراماتيک جذاب و فانتزي گونه‌اي ايجاد کند و با نزديک شدن به گروتسک، سبکي که مشخصه کارهاي قبلي نريماني بود، اثري خلاقانه‌تر اجرا کند.

 نوآوري در خلق چند حرکت و صحنه نمايشي فانتزي با استفاده از جنبه‌هاي ماورايي اين موجودات افسانه‌اي و تناقض رفتاري و موقعيت آنان با انسانهاي نمايش باعث شکل‌گيري چند فضاي نمايشي قابل توجه مي‌شود، اما اين اتفاقات و موقعيت‌هاي بديع نمايشي بي‌ثمر و کوتاه به پايان مي‌رسد و نمي‌تواند منجر به آفريده شدن نمايشي بزرگي شود. در واقع موقعيت يا معضل مهم اجتماعي در اين نمايش به ورطه کمدي و طنز کشيده نمي‌شود و جز چند مورد اشاره کلامي و حرکتي، هيچ رويکرد اجتماعي و جهان‌بيني فکري در اين نمايش طرح نمي شود تا تماشاگر به تحولي دروني از تماشاي اين اجرا برسد.

گويا آن چه که ما در آثار تخيلي و فانتزي‌گونه نويسندگان دنيا مي‌بينيم، اينجا در حد چند موقعيت کلامي و ساده طنز باقي مي‌مانند و اين طور به نظر مي‌رسد که ايده‌هاي نو و جالب اين اثر در پرداخت مجال رشد پيدا نکرده و نيمه کاره رها مي‌شوند.

دکور ساده و واقع‌گرايانه نمايش هم با نور‌پردازي ساده و تختش در بيشتر صحنه‌ها، با شکل‌گيري فضاي متوهم و خيال‌انگيز در ذهن مخاطب مغايرت دارد و ‌ظاهراً کارگردان، با واقعي گرفتن فضاي اجرا و موقعيت‌هاي نمايشي به دنبال هدفي مشخص بوده، در حالي که اين دوگانگي فضا‌ي نمايش موجب شده تا ‌ايده‌هاي جذاب نمايشي به بار ننشيند و خيال و توهم لازم در اين اجرا با منطقي ظاهري و ساده بياميزد.

اين نقص در بازي بازيگران حرفه‌اي نمايش هم نمود مي‌يابد به طوري که سيامک صفري بازيگر نفش اصلي‌"جنابي‌" بدون رسيدن به شخصيتي تازه در اين اجرا، تيپ کميک هميشگي خود را ارائه مي‌دهد. اين يکنواختي باز‌ي در مورد بازيگر توانايي مانند سيامک صفري يا به ضعف ساختاري نمايشنامه باز مي‌گردد يا به عجله‌اي که در روند توليد اين اجرا وجود داشته مربوط مي‌شود.

 ضعف ساختاري متن ‌نمايش و عمق نداشتن شخصيت‌ها‌، مجالي به بازيگر براي رسيدن به نقش واقعي و ارائه بازي تازه و خلاق نمي‌دهد.

"ژاله صامتي" نيز در نقش"پري"‌(زن خياط)  همچنان در نقش تکراري تيپ‌ها‌ي فيلم‌ها و نمايش‌هاي فارسي ايراني باقي مي‌ماند و حرف تازه‌اي براي تماشاگرش ندارد. تنها بازي خلاقانه "فروغ قجابيگلي" بازيگر نقش"مرمر" (يکي از جن‌ها) قابل تحسين است. او با بها دادن به جنبه‌هاي غير‌متعارف‌، فانتزي‌گونه و کميک نقش خود و برجسته کردن آن در بازي به ارائه شخصيتي کاريکارتور‌گونه و دوست داشتني مي‌پردازد. قجابيگلي که حدود يک سال‌و‌نيم از بازي در تئاتر دور بوده، اين بار با انرژي و تمرکز خاصي به صحنه باز گشته و از شکل خلاقانه بازي او مي‌توان فهميد که با شناخت کافي در نقش جديدش ظاهر شده است.

اين خلاقيت در بازي"هوتن شکيبا" بازيگر نقش مقابلش‌(منگنه) نيز مشهود است و همگوني جنس بازي اين دو بازيگر موقعيت‌هاي کميک فانتزي گونه‌اي را براي نمايش رقم مي‌زند.

 هر چند تماشاگر با توقع خاصي از دو بازيگر محبوب و شناخته شده اين اجرا و پيشينه کارگردان در خلق نمايش‌هاي طنز‌گونه و گزنده پا به سالن اجرا مي‌گذارد، اما با بازي‌هاي خلاقانه بازيگران ديگر نمايش توقع خود را پاسخگو مي‌شود.

"جن گير" در مقايسه با آثار ديگر کوروش نريماني، از نظر نگاه و انديشه دروني نمايشي متفاوت است و مي‌توان آن را به عنوان خنثي‌ترين اثر نريماني دانست؛ زيرا در اين نمايشنامه ديگر خبري از زهر‌خندها، تند‌زباني‌ها، انتقاد‌ها و گزندگي‌هاي طنز‌گونه ‌نويسنده به جامعه اطرافش خبري نيست و اين نگاه انتقادي تنها در حد چند شوخي کلامي، خلاصه شده است.

منبع : ايران تئاتر

تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت