تبیان، دستیار زندگی
جوانی در میدان کوچک شهرشان ایستاده بود و ادعا می کرد زیباترین قلب دنیا را دارد. مردم زیادی دوروبر او جمع شده بودند و به خاطر قلب زیبا و بی‌نقصش او را تحسین می‌کردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قلب زیبای من

قلب

جوانی در میدان کوچک شهرشان ایستاده بود و ادعا می کرد زیباترین قلب دنیا را دارد. مردم زیادی دوروبر او جمع شده بودند و به خاطر قلب زیبا و بی‌نقصش او را تحسین می‌کردند.

قلب جوان زیبا بود و هیچ نقصی نداشت. جوان مغرور شده بود و داشت در باره قلبش صحبت می‌کرد.

ناگهان از میان جمعیت پیرمردی به سمت جوان آمد و گفت: به نظر من قلب تو چندان هم زیبا نیست. به قلب من نگاه کنید.

همه به پیرمرد و قلبش نگاه کردند. پیرمرد قلب زیبایی نداشت جای جای قلب او پر از زخم و شکستگی بود، شکستگی‌هایی که با تکه‌هایی ناهموار و از جنس دیگری پر شده بودند در برخی از قسمت‌ها شکاف‌هایی عمیق وجود داشت.

مردم با تعجب به پیرمرد و قلبش نگاه می‌کردند و به این فکر می‌کردند که او چگونه چنین ادعایی دارد؟

جوان نگاهی به قلب پیرمرد انداخت و با خنده گفت: حتماً داری شوخی می‌کنی. کافی است قلبت را با قلب من مقایسه کنی و ببینی کدام یک بی‌نقص‌تر است.

پیرمرد جواب داد: درست می‌گویی قلب تو در ظاهر بی‌نقص‌تر است اما من هیچ‌گاه حاضر نیستم قلبم را با تو عوض کنم. خوب به قلب من نگاه کن! جای‌جای قلب من رد و نشان از کسانی است که من بخشی از وجود یا تکه‌هایی از قلبم را به آنها هدیه کرده‌ام، گاهی آنها هم تکه‌ای از وجود یا قلبشان را به من داده‌اند و من آنها را در قلبم جای داده‌ام. اگر می‌بینی تکه‌هایی که در قلبم جا داده‌ام مثل قلب من نیستند و درست در جای خود قرار نگرفته‌اند به خاطر این است که تکه‌های داده شده و گرفته شده عین هم نبوده‌اند برای همین درست در جای خود قرار نگرفته و جا نیفتاده‌اند.

شاید تو قلب مرا که لبه‌های تند و تیز زیادی دارد، دوست نداشته باشی ولی من آنها را خیلی دوست دارم. این لبه‌ها هر یک مرا به یاد دوستی‌ها و به یاد آنهایی که دوستشان داشته‌ام و دوستم داشته‌اند می‌اندازد.

به این حفره‌ها نگاه کن. تو این را دوست نداری! این حفره‌های خالی، جای کسانی است که دوستشان داشته‌ام و تکه‌‌ای از قلبم را به آنها داده‌ام ولی آنها هرگز تکه‌ای از قلب و عشق خود را به من نداده‌اند. دوستی و عشق این خطرات را هم دارد. ممکن است کسی را دوست داشته باشی اما آنها هیچ گاه تو را دوست نداشته باشند. این حفره‌ها و این شیارها درد آور است، اما مرا به یاد آنهایی می‌اندازد که روزی قلبم را به آنها داده‌ام. آنهایی که امیدوار بودم بتوانم روزی تکه‌ای از دوستی آنها را به دست بیاورم و با آن شیارها و سوراخ‌های خالی در قلبم را ترمیم کنم.

خوب تو قصه‌ی قلبم را شنیدی حالا به نظر تو قلب کدام یک از ما زیباتر است؟

برگرفته از : رشد جوان 4

تنظیم برای تبیان. خرازی

****************************

مطالب مرتبط

کجا به دنیا آمدم ؟

کارخانه ی عجیب و غریب

عقل چیه ؟

از بزرگان بشنویم 

صندلی شکسته

پادشاه

خط و نقطه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.