عصبانی ها به بهشت نمی روند

مسئله اینجاست که زن و شوهر در اصل نمی‌دانند که اختلافشان از کجا نشأت می‌گیرد و بر سر چه می‌جنگند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عصباني ها به بهشت نمي روند

قابل توجه زوج هاي عصباني

 

ممکن است ابراز خشم در يک مرحله يا مراحلي از ازدواج موثر واقع شود، اما معمولاً مخرب است و وقتي آثارش از يک زمان به زمان ديگر امتداد پيدا مي‌کند حالت تخريب مي‌گيرد. مشاجره‌هاي پي درپي روي طرز تلقي زن و شوهر از يکديگر تاثير مي‌گذارد. طرز تلقي‌هاي آرمان گرايانه از خشم و باورهايي از اين قبيل که بايد در هر شرايطي از ابراز آن اجتناب کرد، در نهايت غير واقع‌بيني است. گاه عصبانيت حتي اگر نگوييم جان کسي را نجات مي‌دهد موثر و مفيد است. ممکن است زني که مورد سوء استفاده قرار مي‌گيرد به اين نتيجه برسد که اگر خشم خود را بروز دهد به سود او تمام مي‌شود. بعضي از اشخاص تصور مي‌کنند که ابراز خشم موثرترين راه تاثير گذاردن روي همسر آنهاست. اما متوجه نيستند که ابراز خشم مي‌تواند نتايج منفي قابل ملاحظه‌اي بر جاي گذارد. و در نهايت ممکن است بطور موقت يک رفتار ناپسند را فرو نشاند تا پس از رفع تهديد مجازات، از نو بروز کند.

در جريان زندگي زناشويي، گاه به‌نظر مي‌رسد که احساس حق‌شناسي، عشق و محبت تاثير خود را از دست مي‌دهند. ممکن است زن و شوهر رفتار محبت‌آميز ديگري را با اين طرز تلقي که طبيعي است و بايد باشد، بديهي شمارند و درصدد واکنش متقابل برنيايند. در اين شرايط و در غياب ابراز خشنودي ( که بايد تقويت‌کننده رفتار مطلوب همسر باشد) احتمال اينکه زن و شوهر به شيوه‌هاي تنبيهي روي آورند افزايش مي‌يابد. 

ممکن است زن و شوهر بعد از مشاجره با يکديگر احساس آرامش کنند و بتوانند رفتارهاي خوشايندتري داشته باشند اما گاه غرامت سنگيني پرداخت مي‌شود.

ممکن است زن و شوهر خاطره حرف‌هاي تند و تيز يکديگر را سال‌ها در ذهن خود زنده نگهدارند. وقتي مشاجره‌هاي تند اسباب دلگيري زن و شوهر از يکديگر مي‌شود، احساس عشق و محبت در آنها فرو مي‌نشيند. اين پديده ناشي از اين حقيقت است که طرز تلقي‌هاي منفي به احساسات منفي نظير رنجش و غم و اندوه مي‌انجامد، بطور کلي، بهترين کاري که زن و شوهر مي‌توانند بکنند اين است که ابراز خشم خود را به حداقل برسانند. در ادامه مطلب به نکاتي در اين زمينه اشاره کرده‌ام.

منبع گرفتاري: شما يا همسرتان؟ زن و شوهر در جريان اختلاف تقريباً هميشه يکديگر را مقصر قلمداد مي‌کنند، اما اگر بخواهيم بي‌طرفه قضاوت کرده باشيم، بايد بگوييم هر دو در ايجاد مسئله نقش دارند.اما رجوع تنها به بر خورد ظاهري زن و شوهر با يکديگر کافي نيست. گاه عناد موجود ناشي از سوء تفاهمات، قضاوت‌هاي اشتباه ناشي از چشم‌اندازهاي متفاوت زن و شوهر از يکديگر است. مشاجره زن و شوهر را اغلب به اختلاف در سبک و عادت آنها نسبت مي‌دهند: «مثلا يکي از طرفين آدم وقت‌شناسي نيست .» مسئله اينجاست که  زن و شوهر در اصل نمي‌دانند که اختلافشان از کجا نشأت مي‌گيرد و بر سر چه مي‌جنگند. با آنکه بنظر مي رسد وقت‌شناس بودن هسته مرکزي دعوا باشد، واقعيت جز اين است. مسئله عدم احساس مسئوليت و بي‌احساسي به خواسته‌هاي همسر و عدم رعايت آنهاست  اين خود رفتار نيست که خشم برانگيز است، بلکه تفسيري که روي اين رفتار گذاشته مي‌شود، يا سوء برداشت‌هاست که توليد دردسر مي‌کند. از آنجايي که به‌نظر مي‌رسد که رفتارهاي مطلوب را فرض مسلم مي‌دانيم، احتمال اينکه رفتارهاي نامطلوب را احساس کنيم و براي آن معناي سمبليک منفي در نظر بگيريم بيشتر مي‌شود. به همين دليل است که از کنار صدها رفتار خوب و متناسب همسر خود بي‌تفاوت مي‌گذريم، اما از جزئي‌ترين کج‌رفتاري و خلاف او خشمگين مي‌شويم.

در اين شرايط به احتمال زياد زن و شوهر به جنگ طرز تلقي‌هاي خيالي يکديگر مي‌روند، اما با آنکه همين طرز تلقي‌هاي خيالي زمينه‌ساز اختلاف شده‌اند، دود دعوا به چشم خودشان مي‌رود.

حل مسئله دروني

به عنوان نخستين قدم براي تخفيف شدت خشم در زندگي زناشويي، بايد سهم ذهنيت خود را در ايجاد مسئله مشخص سازيد و چون احتمال اينکه رفتار همسرتان را به اشتباه تفسير کرده باشيد زياد است، برداشتن اين قدم ضروري مي‌نمايد.  وقتي احساس مي‌کنيد که به خشم آمده‌ايد از خود بپرسيد: آيا خشم من بجاست؟ آيا متناسب و به اندازه است؟ آيا ناشي از خود من است؟ يا در اثر مشکلي که در روابط ما وجود دارد صورت خارجي گرفته است؟  آيا ممکن است برداشت من اشتباه باشد؟ آيا برداشت من با آنچه اتفاق افتاده ارتباط منطقي دارد؟  اگر رفتار همسر خود را درست تفسير کرده‌ايد، و به راستي رفتار بدي داشته است، از خود بپرسيد آيا ممکن است که اين طرز تلقي ناشي از خطاهاي شناختي گسسته‌بيني، تجريدهاي بي‌پايه و اساس، و ... باشد. هم‌چنين از خود سوال کنيد که آيا از حمله به همسر خود لذت مي‌بريد؟ بايد ديد که آيا در اصل به روابط زناشويي شما کمکي مي‌کند يا خير.

تفکر خود را تغيير دهيد

تا اينجا به تاثير طرز تفکر، سوء‌تفاهم و خطاي فکر که بر شدت خشم شما مي افزايد توجه کرديم. با توجه به نقش اين عوامل بايد افکار و معاني موجود در پس پرده عصبانيت را تحليل کنيم.

براي استفاده از روش‌هاي شناخت درماني به خلاصه زير توجه کنيد:

1- به افکار اتوماتيک و واکنش‌هايتان توجه کنيد و مترصد خطاهاي شناختي خود باشيد.

2- در طرز تلقي خود نسبت به همسرتان تجديد نظر کنيد.

3- چشم‌اندازهاي همسرتان را ببينيد.

4- حواس خود را به امور ديگري جلب کنيد.

افکار اتوماتيک و واکنش‌هاي منطقي (قالب بندي)

 هدف اين است که زن و شوهر بتوانند تصوير متعادل‌تري از يکديگر بدست آورند اگر بخواهيد مي‌توانيد براي رفتارهاي خود دليلي حدس بزنيد و بعد درستي برداشت خود را با رجوع مستقيم به نقطه نظر همسرتان بيازمائيد.

افکار اتوماتيک : با دوستانش به گردش رفته است و اين ثابت مي‌کند که براي من و بچه‌ها ارزشي قايل نيست.

 مادر بي‌عرضه‌اي است، بچه‌ها هر کاري که بخواهند با او مي‌کنند.  خيلي وسواس به خرج مي‌دهد. در سفر با همه صحبت مي‌کند. در پول خرج کردن وسواس عجيبي دارد، حساب دينارهاي خرج مرا نگه مي‌دارد. بيشتر خوش مي‌گذرد.

واکنش منطقي

با اين کار اعصابش راحت مي‌شود. هر وقت با دوستانش به گردش مي‌رود روحيه‌اش بهتر مي‌شود.

 مادر بسيار مهرباني است بچه ها هم عاشق او هستند. از آن گذشته بچه‌ها هم بد نيستند و مشکلي توليد نمي‌کنند. بدرفتاري و شيطنت کردن براي بچه‌ها طبيعي است، آنها هيچ اشکالي ندارند. کدبانوي بسيار منظمي است. بالاخره کسي هم بايد به مسائل مالي خانه توجه کند. او از عهده اين کار بخوبي بر مي‌آيد.

 

برگرفته از کتاب" عشق هرگز کافي نيست"، با تلخيص و تغيير

تنظيم : کهتري

 

مقالات مرتبط

دوست داشتن چه نشانه هايي دارد؟

از عشقتان زندان نسازيد

چگونه قلب يک مرد را تسخير کنيم؟

حد و مرز گذشت تا کجاست؟

چرا عشق کافي نيست؟

مردها چه مي خواهند؟

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت