امان از این غرایز دردسر ساز

1. اين كه «خداوند، انسان را از ناحيه غريزه جنسي و ديگر غرايز، آسيب‏پذير آفريد»، تعبير دقيقي نيست. خداوند، انسان را با دو دسته كنش و واكنش نيرومند (معنوي و مادي) آفريده است و اين خود انسان است كه مي‏تواند با تكيه بر اراده نيرومندي كه خداوند به او داده، هر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امان از اين غرايز دردسر ساز

فلسفه غرايز

اگر هدف اصلي آفرينش انسان، رسيدن به قرب الهي است، چرا غرايزي در او نهاده شده كه او را به سوي لذت‏هاي مادي و ظواهر فريبنده دنيوي مي‏كشانند و بيشتر مردم در برابر آنها آسيب‏پذيرند. آيا اين، نقض غرض و خلاف حكمت نيست؟

واقعيت اين است كه انسان داراي دو ميل و كشش زير است:

1. ميل به كمال و رشد و تكامل معنوي و حركت به سوي ملكوت.2. ميل به استراحت و آسايش و رو به سوي زمين و ماديات.

انسان عادي، به طور طبيعي بيشتر ميل به راحتي و آسايش دارد. به طور مثال، اگر به انسان احساس گرسنگي و يا تشنگي دست نمي‏داد - هر چند بدنش نياز به آب داشت- اما چه بسا خيلي دير براي آب خوردن، حركت مي‏كرد و اين به جهت غلبه راحت‌طلبي در انسان است.

خداوند حكيم، براي حركت‌بخشي به انسان و ايجاد انگيزه در او ، به طور تكويني و بر اساس نظام طبيعي، احساس تشنگي و سختي تحمل تشنگي را در او قرار داده ، تا به حركت آيد و به سراغ آب برود. تحمل برخي كارها نيز بسيار سخت است؛ اما خداوند ، لذتي در آنها قرار داده ، تا انسان براي دست‌يابي به آن لذت، زحمت‏ها را تحمل كند. يكي از بهترين اين نمونه‏ها، تحمل سختي‏هاي اداره زندگي و تربيت فرزند است كه اگر لذتي در آن نبود ، چه بسا بسياري از انسان‏ها براي ازدواج و پذيرش مسئوليت خانواده ، اقدام نمي‏كردند .

اسلام، به غرايز هرگز ديد منفي و پليدانگارانه ندارد. اسلام همه اين امور را براساس نظام حكيمانه خلقت، پرفايده و سودمند مي‏انگارد. آن چه از نظر اسلام مردود است، هدف بودن شهوت و لجام گسيختگي و اسارت در برابر آن و غفلت از بُعد برين وجود آدمي است؛ اما استفاده بهنجار و صحيح از غرايز و جهت دادن به آن در مسير رشد و تعالي، مورد تأكيد اسلام است.

زندگي در مجموعه نظام‏مندي، تابعي از هدفمندي‏ها و ابزارهاي لازم، براي رسيدن به آن اهداف است. از اين‏رو، شرايط و امكانات و چگونگي زندگي در دوران جنيني با زندگي در دنيا، متفاوت است. چنان كه زندگي دنيا با چگونگي زندگي در نظام آخرت؛ متفاوت است. پس از بيان اين واقعيت، به خوبي قابل درك است كه زندگي در دنيا و برآوردن نيازهاي مختلف جسمي و روحي انسان و چگونگي رابطه با دوستان و مقابله با دشمنان و...، نيازمند نيروها و ابزارهاي ويژه‏اي، مانند نيروي شهوت، غضب، خيال و عقل است كه هر يك در گردش چرخه زندگي شخص و روابط با ديگران، نقش خاصي را ايفا مي‏كند. وجود همه اين نيروها و غرايز تعريف شده، نمايان‌گر هندسه مستحكم نظام هستي است.

 

البته چه بسا از نيروي شهوت و غضب، سوء استفاده‏هاي فراواني مي‌شود و فتنه‏ها و آشوب‏ها برپا گردد اما براي شكل‏گيري خوبان و آشكار شدن چهره زيبايي، لازم است هزينه‏هاي آن نيز پرداخت شود. چنان كه براي به دست آوردن چند مثقال طلاي خالص، لازم است چندين تن سنگ معدن در سوز و گداز كوره، برافروخته شوند.جامعه انساني نيز از اين قاعده كلي در نظام دنيا، مستثنا نيست. از اين‏رو، براي به وجود آمدن خوبان و پيدايش اولياي خدا، بايد همگان در آن همه فراز و نشيب دنيا قرار بگيرند.

 

براي توضيح بيشتر در اين باره، به چند نكته زير توجه كنيد:

1. اين كه «خداوند ، انسان را از ناحيه غريزه جنسي و ديگر غرايز، آسيب‏پذير آفريد»، تعبير دقيقي نيست. خداوند ، انسان را با دو دسته كنش و واكنش نيرومند (معنوي و مادي) آفريده است و اين خود انسان است كه مي‏تواند با تكيه بر اراده نيرومندي كه خداوند به او داده، هر يك از آنها را بر ديگري غلبه دهد و به پيروي يا سرپيچي از هر كدام، اقدام كند. بنابراين، آسيب‏پذيري انسان، تابع خواست و اراده اوست و آن چه به طور مستقيم به خدا انتساب دارد ، قرار دادن چنين غريزه نيرومندي در انسان است؛ اما آسيب‏پذيري، مربوط به خود انسان است.

معناي قدرت و توانمندي انيان براي انتخاب راه نيکو نيز اين است كه انسان در دو جهت مخالف، امكان فعاليت داشته باشد؛ زيرا در غير اين صورت، قدرت و توانمندي، معنا ندارد. از اين‏رو، انتساب كار زيبا به هر كس و اثبات قابليت و لياقت براي هر چيز، آن‏گاه معنا دارد كه او توانايي انجام كار زشت و يا قدرت رهايي از انجام كاري را داشته باشد.

2. شكل‏گيري خوبان و بدان، انجام نمي‏پذيرد ، مگر با وجود غرايزي چون شهوت و غضب كه داراي دو چهره خوبي و بدي مي‏باشند و چهره زيبايي‏ها، آن گاه آشكارتر مي‏شود كه در كنار زشتي‏ها قرار گيرد و هنر مردان خدا، آن‏گاه بيشتر جلوه‏گر مي‏شود كه با سست‏عنصران و آلودگان به شهوت، مقايسه شوند و در برابر حق‏ستيزان، قرار گيرند. از اين‏رو، با نگاهي كلان به زندگي انسان‏ها، وجود شهوت و غضب در تجلي زيبايي‏ها و حتي به فعليت رساندن خوبان، نقش مؤثري دارد.

 

3. اگر چه زمينه‏هاي فساد ، فراوان است و دغدغه آن بسياري از جوانان را آزرده مي‏كند ، اما بايد دانست كه خروش شهوت و برافروختگي غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جوان‏دلان، نه تنها قابل فروكشي است، بلكه حتي با يك‏بار ايستادگي در برابر شهوت، خاطره خوش آن تجربه نوراني، در زندگي آدمي، ماندگار مي‌شود. به طوري كه در صحنه‏هاي بعدي، بسيار آسان‏تر مي‏توان بحران‏ها را پشت ‏سر گذاشت و شايد اين تجربه براي خود شما نيز اتفاق افتاده باشد. 4. شهوات و غرايز انسان، به ويژه غريزه جنسي، به خوبي كنترل‏پذير مي‌باشند و مقصود از كنترل در اين جا، نه سركوب آنها، بلكه استفاده صحيح از آنهاست.

 

5. اختيار انسان يكي از بزرگ‏ترين موهبت‏هاي الهي است و نقش بسيار نيرومندي در رهبري كنش‏هاي آدمي دارد. اراده انسان، به خوبي، قابل تقويت و نيرومندسازي است و با تقويت آن، دشوارترين كارها آسان مي‏شود. يك جوان در عين نيرومندي در غرايز، از اراده و توان مقاومت بسيار بالايي برخوردار است و طهارت نفس و گرايش‏هاي معنوي در او، بسيار بالاست.

 

6. امداد الهي؛ خداوند همواره دستگير و مددكار كساني است كه با جديت، خواستار پاك زيستن و دوري از گناه هستند؛ «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛ و كساني كه در راه ما كوشيده‏اند، به يقين راه‏هاي خود را بر آنان مي‏نمايانيم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است».1

قرآن مجيد، يكي از علت‌هاي نجات يوسف از گناه را امداد و عنايت الهي دانسته است. اين‏گونه عنايت‏ها، اختصاص به يوسف عليه‏السلام ندارد؛ بلكه هركس به هر اندازه كه در دوري از گناه، جديت داشته و از خداوند در اين زمينه كمك بخواهد، مورد عنايت او قرار خواهد گرفت. فلسفه عنايت الهي درباره حضرت يوسف عليه السلام نيز به عبوديت مخلصانه او بود.2

 

بنابراين، گرچه وجود غرايز، ضروري است؛ اما راه‏هاي لازم براي نجات از آلودگي‏ها نيز فراروي انسان قرار دارد و به عنوان يك اصل در زندگي بشري، مي‏توان چنين گفت؛ ظرفيت وجودي ما، ساخته و پرداخته نمي‏شود؛ مگر آن كه در كنار عقل و قلب، داراي نيروي شهوت و غضب نيز باشيم؛ تا لياقت راه‏يابي به بهشت را پيدا كنيم و يا با نگون‏بختي، جهنم را براي خود بسازيم؛ زيرا بهشت و جهنم ما، بايد با گذر از اين دنيا، ساخته شوند و شكل بگيرند. از اين‏رو، به عنوان يك اصل كليدي گفته مي‏شود كه دنيا محل حدوث و اثبات قابليت‏هاست و آخرت، جايگاه ظهور و ثبات قابليت‏هاست و به عبارت ديگر، دنيا، بستر «شدن» و آخرت، استقرار در «شده»هاست و اين ‏گونه نيست كه درجات بهشتي يا دركات جهنمي ما، از قبل ساخته شده باشند؛ بلكه بايد آنها را بسازيم و ساخته شدن آنها وابسته به وجود نيروهاي شهوت و غضب، در كنار عقل و قلب است.

 

پي‌نوشت:

1. عنكبوت، آيه 96.

2. يوسف، آيه 7 – 42.

 

منبع : پرسمان - با تلخيص

تنظيم براي تبيان : داوودي

 

مطالب مرتبط مجموعه : چقلي
آخرین مطالب سایت