نگاهى به نمايش «مدارا»

پيامدهايى همچون شهرنشينى، مدرنيته، رفتن انسان به داخل آپارتمان هاى كوچك و چارديوارهاى بسته يگانه دغدغه هنر طى سالهاى اخير بوده و هست. البته اين نخستين قرائت ما از زندگى سخت شهرنشينى است. در واقع بحث سخت افزارى آن است ‎/ خانه هاى بزرگ به پايان مى رسند تا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهى به نمايش «مدارا»

نوشته و كار وحيده قوهستانى

پيامدهايى همچون شهرنشينى، مدرنيته، رفتن انسان به داخل آپارتمان هاى كوچك و چارديوارهاى بسته يگانه دغدغه هنر طى سالهاى اخير بوده و هست. البته اين نخستين قرائت ما از زندگى سخت شهرنشينى است. در واقع بحث سخت افزارى آن است ‎/ خانه هاى بزرگ به پايان مى رسند تا آپارتمان هاى چند طبقه ساخته شوند. حياط و حوض ماهى به پاركينگ و محل توقف و زندگى! ماشين ها مبدل مى شوند تا ديگر نوستالژى كودكى و خردسالى با درخت سيب، توت يا گلابى حياط گره نخورد. بچه ها از درخت بالا نروند سرو صداى آنها بزرگسالان راكلافه نكند! آپارتمان كه مى آيد، خودبه خود سكوتى را حكمفرما مى كند. سكوتى مرموز و طولانى كه افراد فقط مى خواهند بيايند و بروند. ساكت بدون آن كه كسى اصلاً يادش بيايد در ??? متر زمينى كه بر فراز آن آپارتمان بالا رفته، روزگارى درخت سيبى بوده، حوض ماهى هايى بوده و مادربزرگى كه قصه هايش انگار در همين حوالى هست!

اما سواى اينها مدرنيته چيزهاى ديگرى هم با خود مى آورد. شخصيت هاى درگير باكار، شخصيت هاى درگير با دغدغه هاى روزانه كه نه دغدغه بلكه مشغله هايى سطحى و روزمره اند. نمايش مدارا نوشته و كار وحيده قوهستانى در اين اتمسفر شكل مى گيرد و شخصيت هاى داستانى اش با اين دستمايه خلق مى شوند. مدارا كه بيش از اين هم در جشنواره بيست و ششم تئاتر فجر دركارگاه نمايش اجرا داشت، حالا در اداره تئاتر اجراهاى عمومى خود را آغاز كرده است. اين نمايش كارى در حوزه تجربه گرا و از آثار شهرستان فسا است.

مدارا زنى است كه به همراه بچه و همسرش در يك زندگى به ظاهر مدرن امروزى (به تناسب اكسسوار و طراحى صحنه) روزگار مى گذراند. همسرش جمشيد، ظاهراً در شركتى كار مى كند.

گاه گدارى تلفن او زنگ مى خورد و بيش از آن كه حضورش در اتمسفر خانه و زندگى خانوادگى اش مشهود و محسوس باشد، باكار و زندگى حرفه اى اش درگير است. مدارا همسر او در مقابل اين حركات همسرش بدبين است. اين بدبينى اساس كشمكش درام را به وجودمى آورد. اين كه جمشيد چه كار مى كند كجا مى رود كسى كه در شركت به او زنگ مى زند، كيست و رشته اى از اين سؤالها كه همواره مسير ديگرى را پيش روى مدارا مى گذارد. از سوى ديگر مدارا يك تئاترى است. بنابرهمان رشته هاى ذهنى و سؤالات هم به فكر «مده آ» افسانه اى در يونان باستان مى افتد كه همسرش به او خيانت كرده بود. او در چنين گير و دارى به جمشيد مى گويد كه قصد دارد نمايش «مده آ» را اجرا كند. جمشيد با ديدى توأم با تمسخر كار او را ريشخندآميز مى خواند. بنابراين مدارا در همان زندگى امروزى خود و در آشپزخانه اش نمايش «مده آ» را در دل زندگى قصه (داستان زندگى خود و همسرش) اجرا مى كند.

پيامدهايى همچون شهرنشينى، مدرنيته، رفتن انسان به داخل آپارتمان هاى كوچك و چارديوارهاى بسته يگانه دغدغه هنر طى سالهاى اخير بوده و هست.

 

به تعبيرى قسمت زيادى از نمايش به اجراى مدارا از مده آ در آشپزخانه منزلشان اختصاص دارد. در واقع قصه اگرچه دو تكه نيست اما دو بافت ناهمگون پيدا مى كند.

كارگردان در پرداخت و ارائه اين قصه به دكورى زنده و طبيعى پناه برده است. آنچه به عنوان چشم انداز ديدارى صحنه نگاه ما را با خود مى برد، آشپزخانه اى كاملاً واقعى و طبيعى است. اشيا، اشكال و طراحى صحنه همگى بر نوعى رئاليسم منطبق بر زندگى امروزين خبر مى دهند. وحيده قوهستانى همچنان كه به اين چشم انداز ديدارى فكر كرده، بر همين اساس مدل شخصيت كاراكتر هاى خودرا بنيان نهاده است. وقتى با شخصيت پردازى مدارا رو به رو مى شويم، با شخصيتى از جنس كاراكترهاى خانوادگى روبه رو شده ايم. زنى كه به آشپزخانه اى شكيل و تميز نياز دارد. دوستدار زندگى خانوادگى است. نگران همسرش است و اگر همسرش بيش از حد با مشغله هاى كارى اش درگير شود، نگران او مى شود. تا اينجا پرداخت شخصيت درست است. يعنى اينكه كارگردان شخصيتى از جنس روزگار خلق كند، يگانه برگ برنده اوست. اما از آنجايى كه در افسانه و اسطوره و فانتزى غرق مى شود، شخصيت پردازى ناقص و غلط از آب درمى آيد. نصف نمايش با شلخته بازى و خراب كارى مدارا همراه است. او آشپزخانه شكيل خود را به هم مى ريزد، فقط به خاطر اينكه ياد درامى قديمى افتاده است. او مى خواهد اين درام را در آشپزخانه خود اجرا كند، چون به منزله ديالكتيك نه با فشارهاى كارى زندگى شهرى بلكه با همسرش است. بنابراين مدارا تا جايى در اين افكار فرو نرفته در حال پرداخت است، اما تا جايى كه كاراكترش با ابعادى از فانتزى ذهنى كارگردان قاطى مى شود، ناقص و غيرجذاب از آب درمى آيد. روايت شكلى گسيخته و درهم و برهم به خود مى گيرد و ميزانسن و جذابيت هاى اجرايى و نشانه شناختى را هم تحت تأثير قرار مى دهد. مدارا در ابتدا مشكل پرداخت قصه دارد، سپس به مشكل شخصيت پردازى مى رسد، همين طور در پايان بندى و تركيب كلى مناسب از آب درنمى آيد. اين اثر حركت خود را برپايه اصول ساختارى تعريف نمى كند، بنابراين درصدد تعريف ساختارى نامتعارف است، اما در دل همين ساختار نامتعارف مى ماند و حركت درام متوقف مى شود.

دليل واكنش هاى مده آ چيست توهم، بدبينى يا نوعى روان پريشى آيا او واقعاً به قطعيت رسيده است كه همسرش به او خيانت كرده است يا اينكه صرفاً دچار يك توهم است.

دكور اگرچه سازه اى و ساختمانى نيست اما تداعى گر چنين دكورهايى است. اشياى صحنه هر كدام به نوعى اشتياق كارگردان را به زندگى حجيم نشان مى دهند. اتمسفر آشپزخانه به نحوى كاملاً برجسته و دوست داشتنى ترسيم مى شود و كارگردان از اين ترسيم به جاى خاصى نمى رسد. او مى توانست شخصيتى آشپزخانه اى را پرداخت كند كه در اين پرداخت هم ناتوان مانده است. جمشيد يادآور جيسون و مدارا يادآور مده آ در يك درام كهن و باستانى هستند. گويى اين شخصيت ها از زمان و مكان عبور كرده اند و به جهان امروز رسيده اند. جهانى كه تنها در ذهن مدارا هولناك به نظر مى رسد، وگرنه براى هر كسى روزمره و معمولى است. جهانى پر از دغدغه هاى كار و زندگى عادى امروزه كه هر كس را با خود درگير كرده است. مشكل مدارا به لحاظ پرداخت شخصيتى روشنفكر بازى است. سرگرمى ميان جهان واقع و ذهنى است. سرگرمى ميان درام و واقعيت كه در نهايت دلباخته خيال و رؤيا است. از اين رو با داستانى روبه رو مى شويم كه نه تنها سرگرم كنند هم نيست، بلكه در بسيارى از دقايق ما را اذيت مى كند. دليل واكنش هاى مده آ چيست توهم، بدبينى يا نوعى روان پريشى آيا او واقعاً به قطعيت رسيده است كه همسرش به او خيانت كرده است يا اينكه صرفاً دچار يك توهم است. توهمى از نوع آشپزخانه اى كه همواره باعث سلسله اى از روابط دالى و مدلولى غيرمحكم مى شود كه درام را از هرگونه جاذبه بيرون آورده و آن را اثرى سست ساخته است. قوهستانى مى توانست با دستمايه قرار دادن قسمت رئال كار، نكته هاى جالبى را پرداخت كند اما از اين كار ناتوان مانده است.

منبع : ايران

مطالب مرتبط مجموعه : اخبار سال 1389
آخرین مطالب سایت