گفت و گو با رضا رشیدپور مجری «مثلث شیشه‌ای»

گويي در رسانه ها، تنها چيزي که رمز ماندگاري نيست، موفقيت است؛ چرا که در يک سو از کنار کارهاي سطحي و کسالت آور به راحتي مي گذريم و از سوي ديگر به دنبال بهانه از کارهاي موفق از پاپ هم کاتوليک تر مي شويم ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفت و گو با رضا رشيدپور مجري «مثلث شيشه‌اي»

حرف‌هاي مهران مديري درباره شريفي‌نيا از قبل هماهنگ شده بود .

گويي در رسانه ها، تنها چيزي که رمز ماندگاري نيست، موفقيت است؛ چرا که در يک سو از کنار کارهاي سطحي و کسالت آور به راحتي مي گذريم و از سوي ديگر به دنبال بهانه از کارهاي موفق از پاپ هم کاتوليک تر مي شويم.

در اينجا، برنامه ساز تلويزيوني به راحتي انگيزه هاي لازم براي ارائه يا ادامه يک کار خوب را از دست مي دهد چرا که اگر هيچ اتفاق خاصي نيفتد و هيچ خط قرمزي هم شکسته نشود باز هم ممکن است در اوج به يک باره «تمام» شود و برنامه يي سطحي جاي آن را بگيرد بي آنکه آب از آب تکان بخورد (نمي دانم چرا ناخواسته ذهنم به سمت برنامه هايي نظير «مردم ايران سلام» يا «بازهم زندگي» منحرف شد).

 با اين مقدمه نقدي خواهيم داشت به سري سوم برنامه هاي شيشه يي رضا رشيدپور که هر شب از شبکه پنجم سيما روي آنتن مي رود. سوال مي کنيم و رضا رشيدپور پاسخ مي دهد.

- با توجه به اينکه «شب شيشه يي» يک گام جلوتر از «عبور شيشه يي» برداشت، آيا از نظر شخص شما مثلث شيشه يي نيز گامي محکم تر از شب شيشه يي است؟

مثلث شيشه يي قطعاً از جهت نهادينه کردن فرهنگ نقد و گفت وگوهاي اينچنيني گامي خيلي بلندتر از شب شيشه يي و عبور شيشه يي است. ما پله پله از نقدهاي خيلي ريز و در لفافه شب شيشه يي به بحث هاي عميق تري در مثلث شيشه يي رسيده ايم. اما به جهت طيف مخاطب مسلماً شب شيشه يي تفاوت هايي با مثلث شيشه يي دارد. طيف مخاطب شب شيشه يي گروه هاي جوان تر جامعه بودند که به دنبال جذابيت هاي خاصي در آن مي گشتند در حالي که مخاطبان مثلث شيشه يي ترکيبي از جوان ها و مخاطباني هستند که بيشتر اهل بحث و مفاهمه و گفت وگوهاي عميق ترند.

- با تعاريفي که کرديد فکر مي کنيد مخاطبان مثلث شيشه يي بيشتر و راضي تر از شب شيشه يي هستند با توجه به اينکه خود من به شخصه فرق چنداني بين اين دو برنامه نمي بينم و مثلث شيشه يي را ادامه شب شيشه يي مي دانم در حالي که به نظر مي رسد برنامه شب شيشه يي، برنامه موفق تري بود. شايد منظور شما اين است که ترجيح مي دهيد مخاطب خاص تري داشته باشيد حتي اگر به عددي که مطلوب و ايده آل است، نرسيد.

قطعاً توقع و ايده آل هيچ برنامه سازي داشتن مخاطب کمتر نيست اما گاهي لازم است که يک قشري از مخاطب از يک سو، جهت نهادينه شدن فرهنگ پذيري فشار وارد کنند که در شب شيشه يي از سوي جامعه هنري خيلي مثبت و با تعاملي خوب به فرهنگ جامعه تزريق شد و ثابت کرد که هنرمندان ما نقدپذير هستند و به نقدهاي تند و تيز هم پاسخ مي دهند اما در مثلث شيشه يي قضيه از سمت ديگري گام برمي دارد تا طيفي از فعالان اجتماعي و فعالان سياسي هم به فضاي فرهنگي نقد کمک کنند. در حقيقت اين جهت فلش تاثيرگذاري است که تغيير کرده، يعني ما در شب شيشه يي با يک عده و در مثلث شيشه يي با يک عده ديگر هدف واحدي را دنبال مي کنيم که نهادينه کردن فرهنگ نقدپذيري است.

- به نظر مي رسد در برنامه هاي زنده تلويزيوني، چه برنامه هاي ترکيبي و چه از نوع برنامه هاي شما، خط قرمزهاي پيش بيني نشده يي مانع از اين مي شود تا برنامه سازها بتوانند ايده آل خود را ارائه دهند. براي مثال، همين مثلث شيشه يي ، در شروع خيلي محکم قدم برمي داشت اما کم کم حالت محافظه کارانه و ساکن به خود گرفت.

من جواب خيلي صريحي به شما مي دهم تا هر نوع سوءتفاهمي برطرف شود. براي برنامه مثلث شيشه يي، خط قرمزهاي سازمان و مسوولان بسيار شناخته شده و معقول تر از خط قرمزهايي است که بخشي از مخاطبان ترسيم مي کنند. من به عنوان شخصي که در صدا و سيما فعاليت مي کنم با خط قرمزهاي اين سازمان خيلي راحت ترم تا با فرهنگ جديدي که به تازگي بين بخش هاي جامعه نهادينه شده است. منظور من صرفاً گروه هاي سياسي نيست. متاسفانه قشرهاي مختلفي از جامعه خط قرمزهاي پررنگ تر سر راه ما مي گذارند. ما در بحث هاي پزشکي و صحبت هايي که در رابطه با جوانان داشتيم با عکس العمل هاي عجيب و تندي روبه رو شديم. من، رضا رشيدپور خط قرمزهاي سازمان را به خوبي مي شناسم. خط قرمز سازمان صدا و سيما حفظ منافع ملي کشور است و من نيز به عنوان يک ايراني به اين قضيه پايبندم اما واکنش هاي منفعلانه يي که گروه هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي و گاه سياسي نسبت به بحث ها نشان مي دهند روي ذهنم تاثير گذاشته است.

- مثلاً اين شايعه که بعد از گفت وگوي شما با آقاي کروبي، براي برنامه شما مشکلي پيش آمده بود، حقيقت نداشت.

اول از همه در مورد صحبتم با آقاي کروبي بايد بگويم که انساني بسيار انتقادپذير هستند. قبل از برنامه هم از ايشان اجازه گرفتم که مي توانم نقد صريحي داشته باشم و در جواب پاسخ دادند که هر سوالي مايليد مي توانيد از من داشته باشيد.

- من منظورم اين بود که از طرف گروه سياسي خاصي يا خود سازمان در رابطه با اين گفت وگو مشکل پيش نيامد.

از طرف سازمان به هيچ وجه فشاري در رابطه با بحث و گفت وگوي ما با آقاي کروبي پيش نيامده است.

- پس علت اينکه بدون اطلاع قبلي، چند روزي برنامه زنده شما روي آنتن نرفت کاملاً تصادفي بود.

بله، يک سفر ضروري به خارج از کشور داشتم و دوباره به اين اشاره مي کنم که خط قرمزها را بايد در جامعه دنبالشان گشت و اصلاح کرد. البته مردم حق دارند در فضاي موجود از هر اتفاقي برداشت هاي مختلفي بکنند. اما احساس مي کنم آستانه تحمل ها خيلي پايين آمده است و من آستانه تحمل صدا و سيما را چند سر و گردن بالاتر از جامعه مي بينم.

- انتخاب مهمان هاي برنامه با شخص شماست؟

ما يک اتاق فکر داريم که با نظر هم يک ليست از مهمان ها را انتخاب و به ضرورت زمان و با توجه به مناسبت ها از آنها دعوت مي کنيم.

- شما به اتاق فکر اشاره کرديد، يک اتاق فکر موفق جايي است که چند فکر متفاوت و ديدگاه هاي مختلف با تعامل به يک نظر واحد برسند. اما در مورد مثلث شيشه يي به نظر مي رسد همه پيرو يک فکر واحد هستند يا فکرهايي کاملاً متضاد که به تناقض مي رسند. مثلاً در مورد همين انتخاب مهمان؛ بعضي از مهمان ها فرسنگ ها با مطلوب يک برنامه تلويزيوني فاصله دارند يا آنقدر حضورشان سنگين است که مناسب يک برنامه تخصصي است و گاه فقط مي توان به صحبت آنها لبخند زد که باز هم در شأن برنامه شما که مي گوييد با هدف بالابردن سطح فرهنگ نقدپذيري جامعه است همخواني ندارد. براي نمونه اول مي توان از حضور خانم چيستا يثربي و در مورد دوم آقاي فيروز کريمي نام برد.

بله، ما گاهي از چهره هايي استفاده مي کنيم مثل خانم چيستا يثربي که براي مخاطب اهل هنر، ادب، تئاتر و ژورناليسم بسيار جذاب است يا اينکه مهماني داريم مثل آقاي کريمي با يک برنامه انرژيک. در نظر داشته باشيد يک برنامه 70 دقيقه يي لازم است گاه به بحث هاي عمقي و گاه به جذابيت هاي ظاهري توجه داشته باشد.

- به نظر شما اين موجب تزلزل در ريتم برنامه هاي شما نمي شود؟

خوشحالم که شما به ريتم برنامه اشاره مي کنيد. اتفاقاً من از اين ريتم برنامه راضي هستم. شايد ما در بعد هارموني هنوز به کيفيت لازم نرسيده ايم که تلاش خواهيم کرد در برنامه هاي بعد به آن نزديک تر شويم تا اين هارموني در کنار همين ريتم بتواند به جذابيت برنامه اضافه کند. اما يک مساله يي را هم بايد گوشزد کنم که همه برنامه هاي تاک شو در دنيا اين طور نيستند که بتوانند مسلسل وار مهمان هايي را دعوت کنند که جذابيت هاي کامل داشته باشند. شما تصور کنيد، تعداد چهره هاي جذاب براي مردم چند نفر هستند؟ مثلاً ما در عبور شيشه يي 70 چهره و در شب شيشه يي از 80 چهره دعوت کرده ايم. مگر چند چهره جذاب و مردمي ديگر وجود دارد که بتوان آنها را به برنامه دعوت کرد. گاهي هم بايد با در نظر گرفتن ريتم و هارموني به مخاطب فرصت داد تا جذب بحث برنامه شود. مثل ديشب که مهمان ما يک خلبان بود و موضوع حادثه هواپيماي اصفهان که به اين بهانه به بحث و گفت وگو در رابطه با سفرهاي هوايي پرداختيم و به رغم اينکه مهمان برنامه چهره آشنايي نبود اما برنامه جذابي شد.

- کاملاً حق با شماست و من يک بحث خوب و جذاب را هم به تعبيري مهمان مناسب براي برنامه شما تصور مي کنم. از اين بحث که بگذريم انتقادي که به برنامه مثلث شيشه يي وارد شده اين است که به نظر مي رسد بعضي از گفت وگوهاي شما برنامه ريزي شده است مثل گفت وگو با مهران مديري که سوال و جواب ها هماهنگ شده به نظر مي رسيد به خصوص اشاره به محمدرضا شريفي نيا و حضورش در مرد هزارچهره.

در مورد گفت وگو با مهران مديري و به خصوص موضوعي که به شريفي نيا اشاره شد، از آنجا که اين سوال مکرر از من شده بايد بگويم اين قراري بود بين من، مهران مديري و محمدرضا شريفي نيا و از قبل هم هماهنگ شده بود، به اين ترتيب که قرار شد مهران مديري موقعيتي را خلق کند براي جذاب تر شدن برنامه و اين فکر که رضا رشيدپور و مهران مديري با هم تباني کرده بودند تا محمدرضا شريفي نيا را بکوبند اصلاً صحت ندارد. هر سه ما با هم دوست هستيم. من با مهران مديري هيچ قرار خاصي نداشتم. دقيقاً روز سيزدهم فروردين که آخرين سکانس «مرد هزارچهره» ضبط مي شد از او خواستم تا در قسمت هشتم، نهم برنامه من شرکت کند و او نيز پذيرفت.

- حالا يک سوال از شما مي پرسم که در کنار پرسش قبلي بتوانيم به يک نتيجه يي برسيم. آيا شما با من هم عقيده ايد که يکي از سردترين برنامه هاي شما گفت وگو با «رامبد جوان» بود. شما دليل آن را چه مي دانيد تا من هم نظر خودم را بگويم.

در يک برنامه زنده که دوتا صندلي روبه روي هم قرار گرفته و سه دوربين هم روشن است، همه چيز به دونفري که روي آن صندلي ها و روبه روي دوربين قرار گرفته اند بستگي دارد. اين يک امر طبيعي است که مجري عامل صددرصد نباشد. اصلاً قرار هم اين نيست و يک بخش از جذابيت هاي برنامه و گفت وگو مربوط مي شود به خود مهمان که مي خواهد از فرصت آنتن استفاده کند يا خير.

- حالا اجازه بدهيد من هم نظر خودم را بدهم. وقتي شما در يک برنامه زنده و در شرايطي خاص در چهارگزينه يک نظرخواهي از «هيچ کدام» به عنوان يکي از فرصت ها استفاده مي کنيد در حقيقت فکر مهمان را مغشوش کرده ايد. حتي اگر قرار باشد انتخاب اين گزينه درصد پايين هم داشته باشد باز هم واقعيتي شکننده است. اگر شما اين ريسک را موجب جذابيت بيشتر مي دانيد، چرا براي ديگران اين هيجان را انتخاب نکرديد. مثلاً سوال نظرسنجي آقاي فيروز کريمي دو گزينه مربي و مدير را شامل مي شد، آيا هيچ کدام در اين پرسش جايي نداشت. فکر نمي کنيد مخاطب حق داشته باشد اين را با ديده شک نگاه کند و از طرفي مهمان هم حق داشته باشد تا سرد برخورد کند.

من در مورد مهران مديري هم چهار تا از کارهايش را به نظرخواهي گذاشتم و اتفاقاً آخرين کار او کمترين درصد را شامل شد.

- اما از گزينه «هيچ کدام» استفاده نشد و در حقيقت اين نظرسنجي محکي بود بر کارهاي مهران مديري که او خود با هوش و ذکاوتي که دارد از آن به خوبي آگاه است. بار ديگر نظرم را تکرار مي کنم «هيچ کدام» گزينه سختگيرانه يي است مگر اينکه آفتاب بر همه يکسان بتابد.

مسلماً عمدي در کار نبوده اما شايد لازم باشد تا از اين به بعد بيشتر دقت کنيم.

- سوال ديگر من اينکه به عنوان فردي که خودم در زمينه مصاحبه فعاليت دارم، سخت ترين گفت وگو را در مقابل رجال سياسي مي دانم و فکر مي کنم خيلي ها نيز با من هم عقيده اند. اما شما با افراد سياسي به مراتب راحت تر و بي پرواتر و از همه مهم تر مسلط تر هستيد. از نظر من در اين مواقع شما خود رضا رشيدپوريد که مي توان از گفت وگو و پرسش و پاسخ تان لذت برد. اما در مقابل هنرمندان معذب به نظر مي رسيد. مثلاً شما که به راحتي با آقاي هاشمي هم کلام مي شويد چرا بايد روبه روي محمدرضا گلزار تا اين اندازه مضطرب باشيد يا اينکه تمام وجودتان شعف حضور او باشد.

قطعاً حضور محمدرضا گلزار براي من بسيار مهم بود و به اين دليل که دوست هنرمندي در شب هاي آخر برنامه مهمان ما بودند و بعد صفحه اول يک روزنامه را اختصاص دادند به اينکه «سينماگران، برنامه شب شيشه يي را تحريم کرده اند» و حضور محمدرضا گلزار به عنوان يکي از چهره هاي شاخص سينما در شب آخر شب شيشه يي پاسخ مناسبي به اين ادعا بود. من از ديدن محمدرضا گلزار ذوق زده نمي شوم چرا که با او رابطه فاميلي نزديکي دارم و هميشه مي بينمش. اما از اينکه حضورش موجب شد تا آن جو کاذب از بين برود بسيار خوشحال بودم و از آنجا که معمولاً احساساتم را پنهان نمي کنم و اهل ژست هم نيستم مخاطب نيز حال مرا فهميده بود.

- و صحبت آخر شما.

من تعجب مي کنم اگر فرهنگ نقدپذيري بين افراد تحصيلکرده مثل پزشکان، خلبانان و روشنفکران وجود ندارد چطور انتظار داريم که قشر سياسي جامعه ما نقدپذير باشند. ما ايراني ها از «خليفه الله» بودن فقط «ستار العيوب» بودنش را به ارث برده ايم. ما تا همديگر را نقد نکنيم نمي توانيم انتظار داشته باشيم که سياستمداران ما شفاف صحبت کنند. جالب اينکه همان کساني که ژست روشنفکري مي گيرند، وقتي مي خواهند از برنامه من انتقاد کنند، چندين ويژه نامه چاپ مي کنند بدون اينکه نظر خود مرا به عنوان تهيه کننده اين برنامه بپرسند، در حالي که من براي نقد يک موضوع و براي شفاف سازي آن از متخصصان همان مورد خاص دعوت مي کنم تا نقدي منصفانه داشته باشم. اين خود ما هستيم که به دور خود پيله بسته ايم. مطمئن باشيد مثلث شيشه يي يا اين پيله را خواهد شکست يا تمام مي شوم شبي، فقط به من اشاره کن.

منبع خبر : اعتماد

مطالب مرتبط مجموعه : اخبار سال 1389
آخرین مطالب سایت