ماهی دیل
ماهی
در روزگاران دور، برکه ای بود که ماهی های زیادی در آن زندگی می کردند. مدت ها بود که ماهی ها از زندگی در آب ناراضی بودند و می گفتند که چرا نباید در سرزمین ما نظم و ترتیب وجود داشته باشد.
هیچ ماهی ای مراعات دیگری را نمی کند. هر جا که خودش بخواهد به چپ و راست شنا می کند. خودش را قاطی ماهی هایی می کند که می خواهند در کنار هم بمانند و یا راه آن ها را سد می کند. ماهی های قوی تر، با دمشان چنان به ماهی های ضعیف تر می کوبند که به جای دوری پرت می شوند و یا اینکه بدون هیچ حرف و دلیلی ماهی کوچک تر را قورت می دهند.
چقدر خوب بود که ما هم رییسی داشتیم که بین ما عدالت را برقرار می کرد و قانون می گذاشت. سرانجام، همه با هم تصمیم گرفتند رییسی برای خودشان انتخاب کنند تا بتواند سریع تر از بقیه ماهی ها شنا کند و به ضعیف ها کمک برساند.
آن ها تصمیم گرفتند مسابقه ای برگزار کنند تا از بین ماهی هایی که کاندید ریاست شدند، هر کدام که سریع تر شنا کرد را به عنوان رئیس انتخاب کنند. آن ها در جایی نزدیک ساحل، به ترتیب صف کشیدند و چند ماهی برای ریاست، انتخاب شدند.
اردک ماهی، با دمش روی ماسه ها خطی کشید و همه ماهی هایی که می خواستند در مسابقه شرکت کنند. پشت آن خط قرار گرفتند. همین که اردک ماهی یک تیر رها کرد، شاه ماهی، ماهی خاردار، ماهی خال خالی و بقیه ماهی هاشروع کردند به حرکت.
ماهی دیل (نوعی ماهی پهن که دهان گشادی دارد) هم به امید اینکه زودتر به هدفی که مشخص کرده بودند برسد، به سرعت شنا کنان رفت. رقابت سختی شده بود. همه ماهی های شرکت کننده سعی می کردند جلوتر از بقیه باشند. همهمه ای در تماشاچیان بود و همه سعی می کردند با دوربین های کوچکی که در دست داشتند ببینند که کدام یک از ماهی های شرکت کننده جلوتر از بقیه است.
ناگهان این صدا در زیر آب پیچید: « شاه ماهی جلوتر از بقیه است! شاه ماهی جلوتر از بقیه است!» ماهی دیل که صاف و پهن بود، از حسادت خشمگین شد و فریاد زد: « چه کسی جلوتر از همه است؟» و اینقدر از این و آن پرسید : « کی جلوتر از همه است؟» که خودش عقب ماند.
بالاخره شاه ماهی به خط پایان رسید و مسابقه را برد. همه تماشاچیان او را تشویق می کردند و عده ای دور او جمع شده بودند. اردک ماهی که به عنوان داور مسابقه بود، سوت کشید و گفت از این به بعد شاه ماهی رئیس ماست و برای ما قانون تعیین می کند و هیچ کس حق ندارد از قانونی که شاه ماهی گذاشته سرپیچی کند. بله ماهی دیل به خاطر حسادت مسابقه را باخت.
ماهی دیل هربار که اسم شاه ماهی را می شنید، از حسادت فریاد می زد:« آن بدترکیب، شاه! آن بی ریخت، شاه ما ههههیییی ...!» و از آن زمان جریمه شد که همیشه دهانش گشاد بماند. تا او باشد، دیگر حسودی نکند.