پَر مهیاست

پَر مهیاست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پَر مهیاست

شاعر:جواد پرچمی -بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
پَر مهیاست

مینویسم غدیر از اول   از سراج المنیر از اول
تو همان مستجار هستی و من   من همان مستجیر از اول
دل به بیگانه ای نبستم من  بر تو بودم اسیر از اول
پدر خاک حضرت افلاک    همنشین فقیر از اول
سفره ی تو ندید عمری جز از تو من را گناه دورم کرد
نمک و نان و شیر از اول دست من را بگیر از اول
 گرچه روز غدیر امضا شد   بودی آقا امیر از اول

 ای یدالله فوق ایدیهم
اسدالله فوق ایدیهم

پَر مهیاست بام می خواهند     این خلایق امام می خواهند
روی بال پیمبر باران دست ها التیام می خواهند
 قرن ها می شود تمام بشر  از ولایت پیام می خواهند
 این جماعت کنار ایوانت    یک جواب سلام می خواهند
پس مزن گوشه ای مرا آقا که سلاطین غلام می خواهند
بیت ها در غدیر بی تابند همه ختم الکلام می خواهند

چشم بد دور از تو می ماند
فاطمه و ان یکاد می خواند

 می شود غرق آفتاب شدن     سر به یک ثانیه شراب شدن
 صد و ده سال از شراب نجف می شود خورد تا خراب شدن
بس که بخشیدی از کرَم چه کنم؟  ما به غیر از خجالت آب شدن
ما نداریم حاجتی غیر از     خاک نعلین بوتراب شدن
در دعاهای ما بحق علی است شرط اصلی مستجاب شدن

   با ولای توام تا آخر
همه پای توام تا آخر


 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت