جایگاه آموزش در نظام آموزشی صحیح

جایگاه آموزش و پرورش در نظام آموزشی مطلوب در هر کشور، دقیقا با فرهنگ همان کشور هماهنگ است. وقتی به منابع فرهنگ اسلامی مراجعه می کنیم، متوجه می شویم نظر اسلام در مورد جایگاه آموزش و پرورش و جایگاه معلم چیست....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جایگاه آموزش در نظام آموزشی صحیح

امیرالمومین علی (ع) در شرافت علم می فرمایند:

در شرافت دانش همین بس که آن کس که دانش ندارد نیز ادعای دانش می کند، و نادان نیز به همین اندازه که او را دانشمند بگویند، خوشحال می شود و در پستی و جهل همین بس که آن هم که گرفتار آن است از این یار و همدم نا به کار بیزار است و اگر نسبت نادانی به او بدهند ( با آن که درست گفته اند) سخت ناراحت و خشمگین می شود.

 

جایگاه آموزش و پرورش در نظام آموزشی مطلوب در هر کشور، دقیقا با فرهنگ همان کشور هماهنگ است. وقتی به منابع فرهنگ اسلامی مراجعه می کنیم، متوجه می شویم نظر اسلام در مورد جایگاه آموزش و پرورش و جایگاه معلم چیست.

 جایگاه آموزش در نظر اسلام آن قدر بالا است که می توان حتی فرزندان انسان های سفاک را توسط نظام آموزشی صحیح تربیت نمود. یکی از این نمونه های بارز معاویه دوم پسر یزید می باشد و از این نمونه ها در تاریخ فراوان بوده اند که توسط یک نظام آموزشی صحیح در آن زمان که تحت اداره و اجرای یک معلم بوده است، تربیت شده اند.

 

بنابراین، در یک نظام آموزشی صحیح که با فرهنگ دینی ما تطابق داشته باشد، می توان رفیع ترین جایگاه را به امر آموزش و پرورش اختصاص داد. به علاوه کشور ما، در دوران طولانی تاریخ سیاسی خود تحت حکومت پادشاهان ظالم و جاهل بوده و در واقع در اواخر آن دوران، علاوه بر این که نظام حکومتی در جهت فرهنگ مردم نبوده است و سنت های غلط بر جامعه تحمیل می شده است، استعمارگران نیز با توجه به نوع حکومت در صد سال آخر دوران پادشاهی، برای دستیابی به منافع مادی بیشتر از کشورمان در جهت دور کردن مردم از فرهنگ دینی در تلاش بوده اند. بنابراین برای جبران لطمات حاصل شده، باید جایگاه آموزش رفیع تر از آنچه مورد تصور است، باشد. بنابراین امروز از طرفی شاهد حکومتی هستیم که با فرهنگ دینی مردم تطابق دارد و از طرف دیگر ضرورت اصلاحات به صورت گسترده احساس می شود. در هر صورت، اصلاحات را باید از جایی شروع کرد.

 

نقش نظام آموزشی در یک جامعه هم چون مویرگ ها و سلسه عصبی در بدن انسان است. همان گونه که کوچک ترین مشکل به وجود آمده برای هریک از اعضا بلافاصله از طریق سلسه اعصاب به مغز منتقل می شود و دستورالعمل لازم برای برطرف کردن از طریق همین سلسله عصبی به اعضا باز می گردد و مواد لازم برای هرگونه عکس العمل از طریق مویرگ ها به محل مورد نظر رسانده می شود، برای مشکلات جامعه نیز باید از همین الگو بهره گرفت. هرگونه ضعف و مشکل بلافاصله توسط نظام آموزش و پرورش درک و شناخته می شود و پس از مطرح کردن آن با صاحب نظران و صاحبان فکر و یافتن راه حل از طریق آموزش و پروش برای حل اقدام می شود.

 

بنابراین شروع اصلاحات از بخشی که چنین خصوصیاتی دارد، منطقی ترین مسیر است. اجزای نظام آموزشی که مدارس می باشند، نقش مویرگ ها را در جامعه بازی می کنند. مدارس هم چون مویرگ ها که در تمام قسمت های بدن وجود دارند، در سراسر جامعه گسترش دارند و به خصوص در کشور ما که کشوری جوان است و حدود یک سوم جمعیت آن در حال تحصیل هستند و بقیه مردم هم به شکلی با بخش آموزش در ارتباط هستند، این تناسب به مراتب بیشتر احساس می شود.

 

هم چنین در این بخش امکانات بالقوه زیادی وجود دارد که اگر به صورت صحیح بتوان از آن استفاده کرد، می توان اصلاحات را سرعت داد و به ثمر رساند. برای مثال، اگر جامعه ای بخواهد برای سلامت عمومی مردم، فضاهای ورزشی راه اندازی کند، مسلما برای انجام چنین کاری باید هزینه هنگفتی سرمایه گذاری کند. در حالی که با استفاده از امکانات مدارس و زمینه های موجود در آن ها، این کار به راحتی و با هزینه اندک امکان پذیر است. وجود بستر درست و شفاف برای همکارای اولیا با مدرسه باعث می گردد، شان مسئولین آموزشی و معلمان همواره مورد احترام و توجه قرار بگیرد. از طرف دیگر، در واقع شان نظام آموزش درست آن قدر بالا است که هیچ خانواده ای به خود اجازه نمی دهد تا مشکلات آموزشی و پرورشی فرزندن این کشور حل نشده است، کار دیگری انجام دهد و حل این مشکلات همواره در اولویت است.

 

در نظام آموزشی صحیح و مطلوب، شان بالای آموزش باعث می شود رشد روح بزرگ معلمی و کسب تجربیایت ارزنده آموزشی با افزایش سابقه کار معلمان بیشتر گردد و معلمان مورد احترام و تکریم بیشتر قرار بگیرند. از طرف دیگر، چون دانش آموز از نزدیک معلمان خود را می شناسد و کار معلم فقط در حد تدریس یک کتاب خلاصه نمی شود و به معنای واقعی کلمه معلم هادی و راهنمای دانش آموز است، معلم احساس کرامت می کند و دانش آموزانش را در تمام ابعاد رشد می دهد. مسلما با وجود فرهنگ دینی در کشور، دانش آموزان نیز معلمان شان و نصایح و آموزش های آنان را فراموش نمی کنند.

در نظام آموزشی صحیح، شان بالای آموزش باعث می گردد به کوچک ترین مشکل معلم و دانش آموز توجه عمیق شود و برای رفع آن تلاش گردد. در این صورت قطعا مشکلاتی مثل اعتصاب معلمان برای رفع مشکلات شان وجود نخواهد داشت. از طرفی دیگر، در چنین شرایطی، دانش آموزان برای خودشان ارزش قائل هستند و نمی گذارند عمرشان هدر رود، زیرا خوب می دانند ارزش بالایشان باعث گردیده که این همه امکانات برای رشد و شکوفایی آن ها تدارک دیده شود.

 

شان بالای امر آموزش و پروش باعث می گردد، مستعدترین و باسواد ترین تحصیل کرده های جامعه برای معلم شدن رقابت نمایند و شخصیت بالای معلم به عنوان الگوی والای جامعه مطرح شود. تنها در این صورت است که می توان امید داشت معلمان بتوانند به درستی در شان یک جامعه به تکلیف خود عمل نمایند.

 

در نهایت، جایگاه آموزش و پرورش از آن جهت بالا است که اگر جامعه ای بخواهد اطلاعات و تغییرات مطلوب را سریعا به مردم منتقل نماید، به راحتی می تواند از طریق نظام آموزشی صحیح و قوی به تمام مردم به صورت ملموس و موثر منتقل نماید و بازخورد سریع آن را مشاهده نماید تا در برنامه ریزی های بعدی به صورت سریع از آن استفاده نمایند. در چنین شرایطی، ساختار آموزشی همه ساله بهبود پیدا کرده و با بهبود ساختار آموزشی شان معلم نیز بالاتر می رود.

 


مرکز یادگیری سایت تبیان - فرآورنده: نسیم گوهری

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت