ادبیات حج (نثر و نظم)

پس از دعا ، آمادگی برای  کوچ در کاروانها به چشم می خورد تنگ غروب است و در این صحرای عرفان عطر حضور حضرتش را می توان یافت مهدی  کدامین خیمه را دیدار کرده است ؟
آیا کدامین چشم لایق ، دیده او را ؟
آیا کدامین حاجی بشکسته دل را بر دامن پر فیض دیدارش نشانده است ؟
اینجا در این دشت ، هر سوی ، آثاری ز رد پای مهدی (عج ) است فریاد یا مهدی  در این صحرا بلند است نجوای جان خیز که را ،

- آن دوست ، آن مولا و سرور -
از خیمه های گرم و سوزان ، اندرین دشت ، لبیک گفته است ؟
چشم انتظاری ، درد جانسوزی است ، ای دوست در انتظارت ، صبح و شب ، تا کی نشستن ؟
این چشم را در چشمه عشق تو ، شستیم در زمزم دیدار هم ، باید که این چشم روی تو بگشودن ، به روی غیر ، بستن
هرگز روا نیست اینجا هم از دیدار تو ، محروم ماندن این دیدگان منتظر ، خاک ره توست