فرهنگي که هنوز جا نيفتاده

رسيدن به آرامش در زندگي اجتماعي مستلزم رعايت قوانين موضوعه جامعه و حقوق ديگر افراد است و هرگونه تخطي از اين موارد و احترام نگذاردن به حقوق ديگران، باعث به وجود آمدن مشكلات بسيار و آشفتگي در زندگي روزمره تك تك افراد خواهد شد. يكي از مهم ترين قوانين اجتماعي
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رانندگي هم فرهنگ ميخواهد


رسيدن به آرامش در زندگي اجتماعي مستلزم رعايت قوانين موضوعه جامعه و حقوق ديگر افراد است و هرگونه تخطي از اين موارد و احترام نگذاردن به حقوق ديگران، باعث به وجود آمدن مشكلات بسيار و آشفتگي در زندگي روزمره تك تك افراد خواهد شد. يكي از مهم ترين قوانين اجتماعي، كه امروزه مورد احترام تمامي جوامع بشري قرار گرفته است قوانين راهنمايي و رانندگي است.


 توسعه ي صنعت حمل و نقل جاده اي و افزايش روزافزون خودروها و همچنين عبور راه‌هاي ماشين رو از ميان شهرها و خطرات جاني ناشي از اين نوع عبور و مرور، رعايت دقيق اين قوانين را فوق العاده با اهميت كرده است.

 امروزه يكي از شاخصه هاي مهم نظم پذيري جوامع، ميزان تعهد افراد به مقررات راهنمايي و رانندگي است . از آن جا كه فرهنگ را مي‌توان مجموعه رفتار يك جامعه در امور گوناگون تعريف نمود، رفتار مردم و ديد آنان نسبت به اهميت رعايت قوانين راهنمايي را نيز مي توان فرهنگ رانندگي ناميد .

عدم رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي يکي از معضلات ملموس و مشهودي است که در کشورما به خصوص در شهرهاي بزرگ و پرجمعيت به وضوح ديده مي شود .دو نظريه درباره عدم تمکين مردم به قوانين راهنمايي و رانندگي وجود دارد که همواره مورد اختلاف و بحث مسئولان ترافيکي کشور است. از يکسو برخي معتقدند اين معضلات به دليل بي توجهي به حوزه نرم افزاري و فرهنگ سازي طي ساليان گذشته  است اما عده اي ديگر عنوان مي کنند که زير ساختهاي نامناسب راهسازي و شهري موجب سردرگمي و کلافگي شهروندان و در نتيجه پشت پا زدن آنها به قوانين شده است. زمانيکه اين حجم از خودرو توليد يا وارد مي شود و از سويي خيابانها و معابرعمومي بهسازي و عريض نمي شوند، قانون هرچقدر هم محکم تدوين شود باز هم بازدارنده نخواهد بود.اين مسايل باعث مي شود افراد احساس کنند قوانين دست و پاگير است، و اين ناشي از فضايي ست که در جامعه شکل گرفته است و افراد را قانونمند به جامعه تحويل نداده است.

انجام حرکاتي چون سريع لاين سرعت را عوض کردن، راه ديگران را گرفتن، سپر به سپر رانندگي کردن، سرعت غيرمجاز، انحراف به چپ، بدون توجه گردش به چپ کردن، تصميم گيري هاي آني، ويراژ دادن، لايي کشيدن،سرعت خودرو را بي دليل زياد و کم کردن، رعايت نکردن فاصله و بوق زدن هاي مکرر از ديگر روش هاي ناپسند در امر رانندگي و از جمله عوامل مصداق رانندگي از نوع تهاجمي است است که ميزان علاقه و احترام فرد را به همنوعان نشان مي دهد.

 به باور کارشناسان امر، نوع ترافيک شهري به نوعي بيانگر فرهنگ عمومي جامعه و فرهنگ رانندگي يکي از مولفه هاي معرف شخصيت افراد در اجتماع است

ترافيک امروزه يک معضل شهري در اکثر شهرهاي جهان از جمله شهرهاي ايران به شمار مي آيد و روز به روز نيز بر دامنه آن افزوده مي شود. اما آنچه مشکل و معضل ترافيک شهرهاي جهان را از يکديگر متمايز مي سازد نوع و اسلوب ترافيک شهري و فرهنگ رانندگي در آنها مي باشد. به باور کارشناسان امر، نوع ترافيک شهري به نوعي بيانگر فرهنگ عمومي جامعه و فرهنگ رانندگي يکي از مولفه هاي معرف شخصيت افراد در اجتماع است. نهادينه نشدن فرهنگ رانندگي ضمن کورتر کردن گره ترافيک شهري مي تواند ضربات جبران ناپذيري برفرهنگ عمومي وارد کند که اين مساله بالا بردن روحيه پرخاشگري رانندگان، ايجاد نارضايتي و کلافگي در مردم، ائتلاف وقت و سرمايه مردم و زير سووال بردن متوليان و مسئولان امر را به دنبال دارد. متاسفانه در حال حاضر شاهد کم توجهي شهروندان به رعايت مقررات و قوانين در زمينه راهنمايي و رانندگي مي باشيم. در نتيجه فرهنگ سازي ترافيکي درجامعه توسط رسانه ها و مطبوعات بسيار تعيين کننده است و آموزش فرهنگ ترافيک به عموم مردم بايد با تغيير بنيادي در شيوه آموزش در زمينه ترافيک ايجاد شود .به واقع اگر فرهنگ سازي از سنين کودکي براي افراد در جامعه بيفتد باعث نهادينه شدن رعايت قوانين خواهد شد.

متاسفانه در حال حاضر و در بدو امر که يک کودک وارد جامعه مي شود اين آموزشها به صورت اصولي داده نمي شود، اگر هم آموزشهايي ابتدايي داده شود کودک با مشاهده بزرگترهاي خود که عادتا قوانين را رعايت نمي کنند دچار سردرگمي مي شود.

بايد در اين زمينه نظام جامع آموزشي تدوين کنيم. در واقع نهادي مانند وزارت کشور بايد اين برنامه را براي کل کشور تدوين کند و يک متولي واحدي در اين زمينه معرفي کند. هم اکنون راهنمايي و رانندگي، شهرداري، وزارت راه و... هرکدام جداگانه آموزشهايي را ارائه مي دهند در حالي که اين موضوع نياز به يک مديريت واحد و منسجم دارد. البته بحث اصلاح قوانين و جرائم نيز همان طور که گفتم بايد سريعتر به نتيجه برسد.

يکي از تفاوتهاي اساسي بين کشورهاي غربي و اغلب کشورهاي شرقي وضعيت رانندگي و آمد و شد در خيابانها در اين کشورها است. در اغلب کشورهاي غربي و بخصوص امريکا قوانين راهنمايي و رانندگي به شدت توسط مردم رعايت ميشود. و معمولا تخلفات بسيار کمي توسط مردم در اين زمينه صورت ميگيرد. اين امر دلايل مختلفي دارد که مهمترين آنها يکي فرهنگ سازي و ديگري جريمه هاي بسيار سنگين است که در صورت وقوع تخلف بايد توسط متخلف پرداخت گردد. در جوامع غربي اين مسايل براي افراد جا افتاده و افراد به اين باور رسيده اند که برخورد با متخلفين رانندگي مساوي با امنيت و آرامش خود و خانواده هايشان است.همچنين اقدامات بازدارنده اي مانند محروميتهاي طولاني مدت از رانندگي و جرايم سنگين مالي نيز باعث رعايت قوانين توسط غربيان شده است.

اما براي مثال در ايران جريمه مربوط به بي توجهي به تذکر پليس هزار تومان است آن وقت در کشورهاي همچون امارات يا آلمان بيشترين جريمه به اين مورد تعلق مي گيرد. به طور کلي ميزان جريمه در کشورهاي ديگر خيلي بالا است، ضمن اينکه براي آنها تخلفات رانندگي محروميتهاي اجتماعي همچون سخت گيري در استخدام، بالا رفتن هزينه بيمه خودرو، اعزام به روان پزشک و حتي عدم ارائه وام بانکي و يا دريافت بهره و سود بالاي وامهاي بانکي را به دنبال دارد. به همين دليل شخص براي جلوگيري از هزينه هاي فردي و اجتماعي همواره سعي مي کند که تخلفي نداشته باشد. اما در کشور ما برعکس است مردم منافع شخصي را بر اجتماعي ترجيح مي دهند. پس بنابراين اعمال هزينه هاي اجتماعي براي رانندگان متخلف از جمله ملاحظات و ضرورتهايي است که بايد در جرائم لحاظ شود..

 در جوامع غربي اين مسايل براي افراد جا افتاده و افراد به اين باور رسيده اند که برخورد با متخلفين رانندگي مساوي با امنيت و آرامش خود و خانواده هايشان است.همچنين اقدامات بازدارنده اي مانند محروميتهاي طولاني مدت از رانندگي و جرايم سنگين مالي نيز باعث رعايت قوانين توسط غربيان شده است

با توجه به سخت گيري بسيار زياد پليس و رعايت قوانين توسط مردم، آمار تلفات جاده اي امريکا به شدت پايين است و اين در حالي است که تعداد اتومبيل ها در اين کشور بسيار بالاست و تقريبا تمامي افراد بالاي 20 سال حداقل يک اتومبيل دارند (در حال حاضر حدود 247 ميليون اتومبيل در آمريکا وجود دارد.

در نتيجه ديدگاه جامعه نسبت به قوانين راهنمايي و رانندگي مي بايست اين باشد که قوانين براي رعايت حقوق شهروندي افراد مي باشد و صرفا مسايل دست و پاگيري نيستند که بخواهند محدوديت ايجاد کنند و منافعي براي سيستمهاي انتظامي داشته باشد، اين ديدگاه بايد در جامعه اصلاح شود و اين فرهنگ ترافيکي بايد جايگزين گردد همچنين دولت مي تواند با افزايش نرخ جريمه هاي رانندگي، افراد را به سوي رعايت هرچه بيشتر قوانين رانندگي سوق دهد، در غير اين صورت چه بسا نتيجه عکس نيز بدهد.

 

فرآوري: برادران

بخش اجتماعي تبيان


منبع: الف/ ابتکار/ دي نا/ کازرون نامه

لينک هاي مرتبط :

• لطفا جريمه تون رو بپردازيد 

• کجا رفت فرش قرمز اتوبوس ها؟

• در ازدحام و شلوغي شهر 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت