کلامي با کارگردان «پايان نامه»

به رغم تمام اميدواري ها گذشت زمان و آغاز پخش تيزرهاي تلويزيوني هم به داد فيلم «پايان نامه» نرسيد و حامد کلاهداري با دومين فيلمش «شکست در گيشه» را تجربه کرد.

بازي فوتبال حاشيه هايي دارد که بعضاً از دل اين حواشي ادبياتي ويژه متولد مي شود و کم کم براي همه تبديل به عادتي مشترک مي شود. از اين دست عادات مشترک يکي هم اعتراض مربي و اعضا تيم بازنده به کيفيت داوري و در موارد حادتر گلايه از کيفيت توپ و زمين است! فوتبال يک رقابت است و ناکامي در آن به دليل همين رقابتي بودن احساس شکست از يک حريف را خواه ناخواه به دنبال دارد. احساسي که شايد آنچه در ابتدا بعنوان يک عادت مشترک از آن ياد کرديم حکم مرهمي براي آن داشته باشد. حال با توجه به فراگيري فوتبال مي توان اين قاعده کلي را به ديگر حوزه ها نيز تعميم داد که هر جا احساس رقابتي متولد مي شود از پس آن رگه هايي از عادات پيش گفته هم رخ مي نماياند و تبديل به يک اصل مي شود. از همين دست مي توان به حکايت پيچيده و درعين حال دنباله دار «اکران» در سينماي ايران اشاره کرد. حکايتي که في نفسه رنگ و بويي از «رقابت» ندارد اما در بعضي موارد سينماگراني اينچنين به آن مي نگرند و خدا نخواهد که اين دست سينماگران شاهد رکود فروش فيلمشان در گيشه باشند و براساس باور خود آن را حمل بر شکست از رقيبي فرضي کنند!

با مقدمه فوق مرور تازه ترين اظهارات حامد کلاهداري خالي از لطف نيست. كارگردان فيلم سينمايي «پايان‌نامه» گفت: فيلم با توجه به فصل امتحانات در بدترين زمان ممكن به نمايش درآمد ولي با فروشي كه تاكنون داشته من به عنوان كارگردان از آن راضي هستم. كلاهداري با اعلام اين مطلب گفت: با اين حال اگر فيلم در اكران نوروز و هم‌زمان با فيلم‌هاي پرفروشي چون "اخراجي ها3 " و "جدايي نادر از سيمين " به نمايش درمي آمد فكر مي‌كنم كه با استقبال بهتري روبرو

مي شد. كلاهداري درباره شايعاتي كه پيرامون تخلف "پايان نامه " در شوراي صنفي مطرح شده نيز افزود: اين شايعات از روز اول پيش توليد فيلم تاكنون كه به نمايش درآمده براي ما وجود داشت و چيز عجيبي نيست. شما ببينيد تاكنون همه دست به دست هم داده اند تا به فيلم ضربه بزنند. حال در مورد "پايان نامه " همه عدالت محور شده‌اند و به نوعي دوست دارند عدالت را به گونه‌اي خاص رعايت كنند. با اين حال با اكران فيلم، من به چيزي كه مي خواستم رسيده‌ام و حتي روز گذشته "پايان نامه " با فروش 12 ميليون و پانصدهزار تومان فروشي بالاتر از فيلم "جرم " داشت. كارگردان فيلم سينمايي "شكلات داغ " گفت: به نظر من مخاطبان با سينماها قهر كرده‌اند و تمامي پخش كننده‌ها بايد راه‌كاري را براي آشتي مخاطب با سينماها در نظر بگيرند. به عنوان مثال پخش جبرئيل فيلم با به كارگيري نيروي جوان و با ايده‌هاي نو توانست براي فيلم تبليغات خوبي انجام دهد و اميدوارم از اين پس از طرح‌هاي پيشنهادي تمامي پخش كننده‌ها براي تبليغات فيلم‌ها استقبال لازم به عمل آيد. اين كارگردان درباره اعلام شوراي صنفي مبني بر پايان نمايش "پايان نامه " در هفته آينده نيز گفت: قرار بر اين است كه اگر ميزان كف فروش "پايان نامه " حفظ شود فيلم در هفته آينده نيز به فروش خود ادامه دهد. اين عدالت نيست كه برخي فيلم‌ها به اجبار، هفته‌ها روي پرده سينماها باقي مي‌مانند و فيلمي كه هنوز كف فروشش نيفتاده جايگزينش از حالا مشخص شده است.

درباره اظهارات کلاهداري ذکر چند نکته لازم است. کلاهداري در دومين تجربه کارگرداني خود ناکامي سنگيني را متحمل شده و اين يک واقعيت است چراکه فيلم «پايان نامه» براساس تمامي تحليل ها حداقل مي بايست چيزي حدود 5 برابر فروش فعلي را مي داشت، که نداشته است. پس بايد پذيرفت که اين ناکامي عجيب هنوز جاي تحليل و بررسي دارد اما با

توجه به آنچه در ابتدا اشاره شد، بايد به کلاهداري متذکر شد که اکران فيلم در سينماهاي کشور ورود به ميدان رقابت نيست که در صورت ناکامي به دنبال حريف فرضي و اعتراض به ناداوري باشيم. عدم توازن در برنامه ريزي اکران سينماها در ايران امري مورد قبول تمامي صاحب نظران سينمايي است اما اينکه اين عدم توازن به يک «توطئه» تعبير شود و اعلام کنيم که «همه دست به دست هم داده اند تا به فيلم ضربه بزنند» اندکي بي انصافي و از جنس همان عادت هاي فوتبالي است! در سينمايي که مخاطبان از دو فيلم با گرايش صددرصد متفاوت عوامل، استقبال مي کنند و هر دو فيلم تا آنجا که پتانسيل داشتند مخاطبان را به سالن ها کشاندند و بيش از دو ماه بر پرده دوام آوردند، صحبت از سيطره نگاهي خاص براي ناکامي «پايان نامه» دور از واقعيت است. چرا که هم «اخراجي ها 3» و هم «جدايي نادر از سيمين» در همين فضاي اکران توفيقات مثال زدني بدست آوردند و هر دو به باشگاه ميلياردي هاي سينماي ايران پيوستند. جداي از اين نکته کلاهداري نبايد فراموش کند که يک پخش کننده خوب نقش بسيار مهمي در توفيق يک فيلم دارد. بنابر اين معلوم نيست چرا او شرکت «جبرئيل فيلم» را که با تمهيدات عجيبي مانند توزيع بي حد و حساب بليط هاي نيم بها نقش مهمي در کم ارزش جلوه دادن فيلم در اذهان عموم مخاطبان داشت را به عنوان توزيع کننده موفق معرفي مي کند! کاش کلاهداري براي آثار بعدي نقش راه روشن تري داشته باشد.

فرآوري: اميد صبوري

بخش سينما و تلويزيون تبيان

منبع: خبرگزاري فارس