قرآنمان در خطر است مواظبش باشيم
قرآنمان در خطر است ، مواظبش باشيم
با داشتن قرآن و عترت فقري و کمبودي نداريم. سزاوار است با گرسنگي و صبر با خرده نان هم شده قرآن کريم را تحصيل و تدريس نمائيم و به معارف آن آگاهي پيدا کنيم که (لا تفني عجائبه) شگفتيهاي موجود در آن پايان ناپذير است. تمسک به قرآن و اهل بيت(عليهم السلام) حيات است، تمسک به امور ديگر حيات انسان را ميگيرد و تمسک به قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) حيات است.
قرآن به عنوان وَحي الهي راهکارِ درستديدن و درست عمل کردن بشر را به بشر تذکر ميدهد تا بشر با تذکر قرآن به چنان منظري دست يابد که قرآن به او تذکر داده است. مثل اينکه شما در عيني که در حال ديدن ديوارِ مقابل خود هستيد کسي به شما وجود نوري را که عامل ديدن ديوار شده، تذکر دهد. در اين حال شما وارد چنين حضوري ميشويد و لذا قرآن در معرفي خود به رسول خدا«صلواةاللهعليهوآله» ميفرمايد: « فَذَکرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکرٌ لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِر» تو به آنها موضوعات قرآني را تذکر بده، تنها تو تذکر دهندهاي و نه تحميلکننده.
همينطور که خداوند قرآن را به عنوان «ذکرٌ للعالمين» معرفي ميکند، پس ميتوان گفت هرکس ميخواهد متذکر حقايقي باشد که در عالم هست و بشر از آن غافل است، بايد به قرآن رجوع کند و با تدبّر در آيات آن متوجه آن حقايق شود. علم جديدي نياز نيست رويکردها را بايد تصحيح کرد، آري با چنين رويکردي از تفاسير قرآن ميتوان کمک گرفت.
اگر در قرآن تدبّر کنيم ما را به تفکر در عالم ميکشاند و اگر در موضوعي به فکر فرو رفته باشيم با تدبّر در قرآن راههاي عميقي را براي ما باز ميکند تا با وَهميات خود زندگي را ضايع نکنيم.
در عصر مدرنيته جاي قرآن کجاست؟
وقتي انسان نسبت به فرهنگ مدرنيته به خودآگاهي رسيد و متوجه جايگاه تاريخي آن شد بهراحتي ميتواند از مدرنيته سؤال بکند و در فضايي ماوراء مدرنيته بينديشد. در آن حال سؤال اصلي او آن ميشودکه ؛ چگونه در فضايي که بشر همهي امور قدسي را اعتباري ميداند بايد از آن فضا عبور کرد و همهي امور او را به آسمان معنويت متصل نمود تا از رنج پوچي و بيمعنابودن برهد و جايگاه « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيعْبُدُونِ » روشن شود که خداوند ميگويد : جنّ و انسان را فقط براي بندگي و اُنس با معبودش آفريده و لذا اگر تمام مناسبات خود را در راستاي همان هدفي که براي آن افريده شده قرار ندهد، به همان اندازه احساس بيمعنايي و بيهويتي و پوچي ميکند.
وقتي انسان متوجه شد در ذات خود «بنده» است و قرآن بر اين اساس به او خطاب ميکند: «يا أَيهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکمُ الَّذِي خَلَقَکمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»(سورهي بقره، آيهي 21)؛ اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پيش از شما بودهاند آفريده است ،پرستش کنيد باشد که به تقوا گراييد. و مقصد بندگي را تقوي قرار ميدهد، پس قرآن جوابگوي نياز بشر است تا بندگي او را به فعليت برساند و در اين مسير بشر به تقوا برسد به اين معني که حکم خدا را بر حکم نفس امّارهي خود حاکم کند.
نسبت بشر با قرآن همان نسبت بشر با خدا است که يکي عبد است و ديگري «ربّ» و قرآن صورت ربوبيت خداوند است تا بشر بتواند به کمال خود که نزديکي به کمال مطلق است نايل گردد و سنت «إليه راجعون» به وقوع بپيوندد.
آيتالله بهجت با اينکه در ميان توده مردم به فردي عارف مسلک شناخته ميشد ولي عميقترين مباحث فقهي و اصولي را آموخته و تدريس ميکرد، ايشان علاوه بر فقه و اصول در فلسفه و تفسير قرآن هم تأملهاي ژرفي داشت.
وظيفه مسلمان نسبت به قرآن
آيتالله بهجت از جمله وظايف مسلمانان و مؤمنين را نسبت به قرآن کريم احيا قرآن، طواف عاشقانه، توسل و تمسک آگاهانه و حفظ و عمل به قرآن کريم دانستهاند، نگرشهاي حکيمانه ايشان چنين است:
وظيفه همه ما احياي قرآن و بهرهبرداري از آن است؛ کار ما به اين جا رسيده که با دانستن قرآن زير بار کفار ميرويم. خدا لعنت کند کساني را که کفار را بر بلاد اسلامي و مسلمانان مسلط ميکنند. ما مسلمانان با اين قرآن کريم که داريم در خانهها و بلاد خود نشستهايم و از سوي ديگر دشمنان خود را هم کالعدم حساب کردهايم.
بايد مسلمانان را تنبه دهيم که استعمارگران و کفار خيال دارند از هر راهي و به هر وسيلهاي که شده قرآن را از دست آنان بگيرند. معروف است که يکي از نمايندگان مجلس عوام انگليس در حالي که نطق ميکرد و قرآن را به دست گرفته گفت: تا اين کتاب در دست مسلمانان است نميتوانيم بر آنان حکومت کنيم.
و يکي از سردمداران فرق انحرافي گفته بود که بايد مصحف، ناقص شود و به غير عربي ترجمه گردد و قرار حکومتهاي دست نشانده در جوامع اسلامي اين است يا قرآن در دست مسلمانان نباشد تا بر آنها حکومت کنند يا نظير تورات و انجيل ترجمه دلخواه گردند و يا آيات برائت از مشترکين و سب و لعن کفار از قرآن اسقاط گردد و فقط آيات مربوط به خداپرستي باقي بماند.گاه هم شنيده ميشود که ميخواهند آيات منتخب به جاي قرآن چاپ شود تا اينکه کل قرآن در دستها نباشد. (لا يبقي من القرآن الا درسه رسمه) از قرآن به جز درس آن و يا عکس آن باقي نميماند البته در اين صورت درس قرآن هم نميماند، بلکه درس بعض قرآن ميماند، نه تمام قرآن.
استعمارگران و کفار، خيال دارند هيئت اجتماعي قرآن را بگيرند و به صورت اجزا و جزوات به دست مسلمانان بدهند و کم کم آن اجزا را هم از دستشان ميگيرند يا آيات منتخبه و در نتيجه قرآن ناقص را به دست مردم ميدهند، بعد همان را هم به آساني از دست آنها ميگيرند. ما هم با همه يبداري و توطئههاي دشمنان در خوابيم پس کي بيدار ميشويم تا ببينيم دشمن عليه ما چه ميکند؟
خدا کند در ما عشقي پيدا شود به مجموع قرآن و عترت، تا اولا بتوانيم يگانگي قرآن و عترت و معجون مرکب از آن دو را بيابيم و ثانيا در مقام پيروي و عمل با توجه به آن دو و بر محور آن دو طواف عاشقانه بنماييم و بدانيم که آنها از هر معشوقي بيشتر شايسته عشقورزي هستند. ما اگر جمال روحاني و زيباي قرآن و اهل بيت را ببينيم برگرد آنها طواف ميکنيم.
امام کاظم (عليه السلام) فرمودهاند:( في القرآن شفاء من کل داء) در قرآن بهبودي از هر گونه درد و بيماري وجود دارد (يستشفي به لکل داء) با قرآن ميتوان براي بهبودي هر بيماري توسل جست، با توسل به قرآن ميتوان بلاها و فتنهها را از خود و جامعه اسلامي برطرف نمود. توسل به ائمه اطهار(عليهم السلام) و قرآن در تحصيل علم، کسب اخلاص تهذيب نفس و ترک گناهان به انسان ياري ميدهد.
دستور قرآن کريم به طور موکد اين است که (يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ) اي کساني که ايمان آوردهايد تقواي الهي پيشه سازيد و براي رسيدن به مقام قرب او وسيله بجوئيد و در راه او کوشش نمائيد باشد که رستگار گرديد.
با داشتن قرآن و عترت فقري و کمبودي نداريم. سزاوار است با گرسنگي و صبر با خرده نان هم شده قرآن کريم را تحصيل و تدريس نمائيم و به معارف آن آگاهي پيدا کنيم که (لا تفني عجائبه) شگفتيهاي موجود در آن پايان ناپذير است. تمسک به قرآن و اهل بيت(عليهم السلام) حيات است، تمسک به امور ديگر حيات انسان را ميگيرد و تمسک به قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) حيات است.
به قرآن و عترت ملتزم باشيم. اگر کسي يکي را ضايع کند ديگري را هم ضايع کرده است زيرا اين دو با هم اتحاد دارند و تفکيک ناپذير ميباشند، چنان که پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) فرمود:اني تارک فيکم الثقلين کتابالله و عترتي اهل بيتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض؛ من دو چيز سنگين و گرانبها در ميان شما به يادگار ميگذارم. يکي کتاب خدا و ديگري عترت طاهرين. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
قرآن جامع کمالات همه انبياء اولوالعزم(ع) است
اگر به قرآن عمل ميکرديم ديگران را به اسلام و قرآن جذب مينموديم، زيرا قرآن جامع کمالات همه انبياء اولوالعزم(عليهم السلام) است. چند صحيفه براي حضرت آدم(عليه السلام) و چند صحيفه براي حضرت شيث(عليه السلام) نازل شده و صحف ابراهيم و موسي و ساير انبياء و همه آنها در قرآن جمعند ولي ما از آن غافليم.
خدا ميداند حفظ قرآن چقدر در استفاده از اين معدن و منبع رحمت الهي مدخليت دارد، آيا از اين بالاتر ميشود تعبير کرد که: «من ختم القرآن، کانما ادرجت النبوه بين جنبيه و لاکنه لا يوحي اليه»؛ هر کس قرآن را ختم کند گوئي که نبوت در وجود او گنجانده شده است با اين تفاوت که به او وحي نميشود؛ يعني قرآن غايت کمال غير انبياء(ع)عليهم السلام را به او ميرساند. ما آن گونه که بايد و شايد از قرآن استفاده نميکنيم. شخصي از قرآن مأنوسان ميگفت: در عرض دو يا سه ماه، دو ختم يا سه بار به صورت عادي قرآن را ختم نمودم و ديدم که حافظ کل قرآن هستم. حتي به قصد حفظ هم نخوانده بودم چنان حافظ قرآن شدهام که آيات قرآن را از ميان لابلاي خطوط کتب تفاسير ميتوانم تشخيص بدهم.
قاعدتا حفظ قرآن خيلي آسان است و تکرار هم لازم ندارد. «قال رسوالله(صلي الله عليه وآله): سهل الله حفظه لامته»؛ خداوند قرآن را بر امت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آسان نموده است، ولي بر ابقاء و نگهداري از آن تکرار لازم است، زيرا که فرمود (تعاهدوا هذا القرآن...) قرآن را تکرار کنيد که زود از خاطر ميرود. البته اگر حافظ قرآن در هر شبانه روز کمتر از يک جزء بخواند، فراموش ميکند و خواندن بيش از يک جزء در شبانه روز هم خستگي آور است.
برکات و آثار قرآن کريم از ديدگاه آيتالله بهجت
عارف رباني حضرت آيتالله بهجت(ره) ضمن طرح کرامات و معجزات قرآن کريم آن را مأمن مومنان، برنامه انسان سازي و کمال آفريني بر شمردهاند که به طرح اين فرازها ميپردازيم:
اگر چشم بصيرت داشتيم سخن خداي متعال را که ميفرمايد: «وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ کلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى» قدر ميدانستيم، ولي ما همچنان نشستهايم و هواي نفس بر ما غالب گشته که اين کرامات و معجزات قرآن را مانند دور و تسلسل محال ميدانيم.
آقائي را بنده ديده بودم که به برکات چند آيه قرآن هر ميوهاي را که ميخواست هر چند در غير آن فصل حاضر ميساخت. بالاترين انعام الهي و هديه آسماني و غيبي، همين قرآن است اما چگونه بايد با آن رفتار کنيم تا بتوانيم از آن بهرهمند شويم.
در احوالات پدر مرحوم شيخ جعفر شوشتري(ره) آوردهاند که پسر نابينائي را نزد ايشان آوردند، ايشان هم دست روي چشم بچه گذاشتند و مشغول خواندن سوره حمد شده بودند مقداري که خوانده بودند بچه گفته بود بابا از ميان انگشتان آقا ميبينم و وقتي که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چيز را کاملا ديده بود.
عدهاي از افراد سطحينگر در محضر علامه ملا خليل قزويني(ره) بودند، سوال کردند که قضيه حضرت داوود(عليه السلام) که خداوند در قرآن ميفرمايد : (وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ) آهن را براي او نرم نموديم اين بوده که خداوند نحوه ساختن کوره آهنگري و ذوب آهن را به حضرت داوود(عليه السلام) الهام نمود تا او آهن را در کوره آتش بگذارد تا ملايم و انعطافپذير باشد. مرحوم قزويني فرمود: او که پيغمبر خدا بود و شما بعيد ميدانيد که آهن در دست او نرم و به اختيار او باشد. اين که چيزي نيست از بنده هم که پيغمبر نيستم اين کار ساخته است سپس يک مجمعه يا سيني از مس را که در برابرش بود با دو انگشت مثل قيچي از وسط دو نيم کرد و فرمود: اين گونه خداوند متعال آهن را در دست حضرت داوود(عليه السلام) نرم و ملايم نموده بود.
اصرار بر گناه مساوي است با تمسخر آيات
اگر جلوي خود را در ارتکاب معاصي نگيريم حالمان به انکار و تکذيب و استهزاء آيات الهي قرآن ميرسد. هادي، مصلح و مأمن و پناهگاه ما قرآن و عديل آن عترت هستند ولي ما در فکر مأمن نيستيم و با اين که در حال نزول هستيم، قاصد صعوديم و از خود راضي و گرفتار معاصي و کوچک شمردن آنها و عدم استغفار از آنها هستيم.
قرآن کريم کتابي است که پيغمبر ساز است
قرآن کريم کتابي است که پيغمبر ساز است زيرا پيغمبران دو گونهاند. قسم اول: پيامبراني هستند که از جانب خداوند به پيامبري تعيين شدهاند، قسم دوم پيغمبراني کمالي، که در اثر ايمان و عمل به دستورات قرآن، به کمالات پيامبري نائل ميگردند.
بنابر اين، قرآن پيغمبراني کمالي تربيت ميکند و پيغمبر ساز است. البته اگر انسان اهليت داشته باشد، در و ديوار هم به اذن خدا معلم او خواهند بود، وگرنه هيچ سخني در او اثر نخواهد کرد. چنان که سخنان پيغمبر اکرم(صلي الله عليه و آله) در ابو جهل اثر نکرد و شاگردان قرآن و پيغمبر(صلي الله عليه و آله) بعد از رحلت آن حضرت چه فتنهها که به پا نکردند.
خدا ميداند قرآن براي اهل ايمان، مخصوصا اگر اهل علم باشند، چه معجزهها و کراماتي دارد و چه چيزهائي از آن خواهند ديد برنامهي قرآن آخرين برنامهي انسانسازي است که در اختيار ما گذاشته شده است، ولي ما از آن قدرداني نميکنيم. اهل تسنن و ما (قرآن عترت) را آن گونه که بايد نشناختيم و قدر ندانستيم.
منابع :
سايت لب الميزان
خبرگزاري فارس